رونوشت از http://www.daftarche.com/%D8%AF%D8%A...-437/#post8635
پیک 151
مزدک بامداد
ادب و بویژه دانش و فند ایرانیان پیش از اسلام و در
زمان ساسانی، بویژه، بسیار تراز بالا بوده است و تنها
كشوری بوده است كه از پس رومیان بر میامده است.
دانشمندان ایرانی، هیربـُدان نام داشتند كه كار آموزگاری
و استادی را در دست داشته و در تراز " دانش" انروزی،
كه با آموزه های اوستایی هم آمیزگون بوده، " آموزش
و پرورش" و " آموزش عالی" انزمان را در دست داشته اند.
شوربختانه جز اندكی از نسك ها، همه بدست یورشگران
تازی از میان رفتند و دانشها و نام دانشمندان نیز بهمراه آن،
جز نامی چند كه بیشتر در ویر ها مانده بودند نیز از میان
رفتند. هیربدان نیز از میان برده شدند و بگفته ی تاریخ،
در جاهایی هیربدان را از دم كشتار كردند بگونه ای كه
كسی دیگر بجای نماند كه توانا به دانشها باشد.
دانشگاه های زمان ساسانیان، بویژه دانشگاه گندی شاپور،
بسیار پرآوازه بودند و ایرانیان دانشمند كم كم پس از یورش تازیان
نیز، دانش دوران " اسلامی " را در دست خود داشتندچنان
كه ابن خلدون نیز می نویسد كه بیش از ۹۰% همه دانشمندان
و اندیشمندان به اصطلاح " اسلامی"، همه ایرانی بوده و اندكی
هم كه ایرانی نبوده اند، بیشتر از استادان ایرانی فراگرفته اند.
این چنین نمیبود، اگر ایرانی پیش مایه و پیشینیه اندیشمندی
و دانش دوستی را نمیداشت.
در باره ی نامهایی كه پرسیدید، از بانو آرمیتی درخواست
میكنیم كه آگاهی های ژرفتری را كه دارند، در اینجا بیاورند.•
links and other texts
تقسیم بندی مکانهای آموزشی در زمان ساسانی:
1-دبستان: برابر با مکتبهای زمان قدیم ایرانی که در آن موبدی به تدریس عوام میپرداخته
2-دبیرستان: مدرسه تربیت کارمند، کاتب و آمارگر
3-ارتشتارستان: مدرسه نظام
4-فرهنگستان: مدرسه تربیت شاهزادگان و مدیران بالا رتبه کشوری
5-هیربدستان: مدرسه تربیت موبدان
6-دانشگاه: تحصیل بشکل تخصصی و پیشرفته در علوم
مورد یک و 6 دارای سیستم مجزایی از 4 مورد میانی داشته اند.
---
نامهای برخی از بزرگان دانش و هنر و فند ایران در فهرست نشانی زیر پیدا میشود:
هنر، خرد، دانش - FarhangIran.com
Armity
نوشته¬های پارسی میانه كه از روزگار ساسانیان به دست ما رسیده است. تنها بخشی از ادبیاتی است كه در آن زمان وجود داشته است. آثار فراوان دیگری به پارسی میانه وجود داشته كه مصنّفان اسلامی از آنها نام برده¬اند. برخی از آنها را هم به زبان عربی ترجمه كرده بودند.
از مهم¬ترین این نوشته¬ها می¬توان كتاب «خدای نامه» را نام برد كه در اواخر عهد ساسانی پدید آمد و در نخستین سده¬های اسلامی چند بار به عربی ترجمه شد.
از روی ترجمه¬های خدای نامه «سیرَالملوك» ها و «شاهنامه» های متعددی پرداخته شد كه یكی از آنها شاهنامه¬ی منثور "ابومنصور عبدالرزاق توسی" است. در كتابهای اخلاقی و آموزش فارسی مانند قابوس نامه، بحرالفواید، نصیحته الملوك و اخلاق ناصری از اندرز نامه¬ها و پند نامه¬ها و پندهای عصر ساسانی كم و بیش استفاده شده است.
در زمینه¬ ادبیات داستانی، علاوه بر روایات پهلوانی و تاریخی، وجود كتابهایی مانند هزار افسانه یا داستانهای مربوط به خسرو و شیرین و هفت پیكر كه به دوره¬های پیش از اسلام باز می¬گردد، گذشته¬ی ادبی پرباری را نشان می¬دهند.
---------------------------
ستارهشناسی در ایران - ویکیپدیا
دانش ستارهشناسی در ایران مانند دیگر نقاط جهان پیشینه طولانی دارد. از آن جا که ابزار کار این دانش آسمانی پاک و چشم تندرست است، از نخستین علومی است که بدست انسان مورد توجه قرار گرفته است.
برخی برخی از نقوش تخت جمشید را نشانهای از آشنایی سازندگان آنها با اخترشناسی میدانند؛ از این میان است نقش حمله شیر به گاو که در بسیاری حجاریهای تخت جمشید هست.
مطالعاتی هم روی جهتگیری چهارطاقیهای بجا مانده از آتشکدههای کهن نشان داده است که میتوان رابطههایی میان ساختمان آنها و طلوع و غروب جرمهای آسمانی یافت.
از دوران پیش از اسلام به جز کتاب زیج شهریار سند مکتوبی بر جای نمانده است. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه اطلاعاتی درباره باورها اقوام گذشته درباره اخترشناسی ارایه کرده است.
----
... ( پیشینه پزشکی در ایران باستان 1 ( دوران آریایی و زرتشت و هخامنشی
... ( پیشینه پزشکی در ایران باستان 2 ( بیماریها
... ( پیشینه پزشکی در ایران باستان 3 ( پزشک و پزشکی در ایران باستان
... ( پیشینه پزشکی در ایران باستان 4 ( تاریخ پزشکی در دوران ساسانیان
... ( پیشینه پزشکی در ایران باستان 5 ( بیمارستان و دانشگاه گندی شاپور
... عمـــل رســـتمی
...
پایگاه پژوهشی آریابوم - آموزش و فرهنگ در ایران پیش از اسلام
آموزش در فرهنگستانهای ایرانی :
نخستین آگاهی از رشتههای آموزشی در ایران باستان بدست آمده است، آموزش ویژهایست که «سیاوَخش» را از آن گذراندهاند.
سواری و تیروکمان و کمند
عنان و رکیب و چه و چون و چند
نشستنگه مجلس و میگسار
همان باز و شاهین و یوز و شکار
ز داد و ز بیداد وتخت وکلاه
سخن گفتن رزم و راندن سپاه
آموزش نخستین :
ورزش وآمادگی جنگی، سواری و به کاربردن ابزارهای نبرد، چون شمشیر و تیر و کمان و کمند و گرز و ... که ویژهی همگان بود.
آموزش دو دیگر -
چه و چون و چند
:
الف: چه؟ «چه» در این سخن به جای دانش همگانی در آموزش امروز است زیرا که دانشآموز بایستی بداندکه هرچیز «چه» است ؟ یا چیست ؟
پاسخ به چیستی رویدادهای پیرامون زندگی مردمان، همان است که امروزبدان «دانش» میگویند.
ب: چون ؟ در این سخن چگونه ؟ و چرا ؟ است. چرا چنین است ؟ چگونه چنان رویداد رخ میدهد ؟ این بخش از دانش را یونانیان «فلسفه» نام نهادند.
پ : چند ؟ چند یا اندازه. دانشی است که از اندازه و آمار و شمار (ریاضیات) سخن میگوید.
--
در اوستا واژهی «» به معنی آموزش فرهنگ آمده است و از این واژه دو واژهی دیگر؛ نخستین «» هیربد به معنی، آموزگار و «» شاگرد و فرهنگآموز برآمده است.
گونهی پهلوی واژهی استاد در زبان پهلوی «هیرپت» و در زبان فارسی «هیربد» است به معنی آموزگار، استاد علوم، و جایی که دانشآموزان دینی در آن آموزش میدیدند، «هیرپتستان» نامیده میشد. اما آن کسان که آموزش فرا دینی میدیدند در فرهنگستان به خواندن میپرداختند و در شاهنامه اشاره به چنین جای شده است.
سپارید کودک به فرهنگیان
کسی کش بود مایه وهنگ آنیا
به هر برزنی بر دبستان بدی
همان جای آتش پرستان بُدی p11
همچنین، فرمان بزرگمهر به پدران برای آموزش فرزندان:
فزودن به فرزند بر، مهر خویش
چو در آب دیدن بود، چهر خویش
ز فرهنگ، وز دانش آمــوخـتن
مجو چاره جز، جانش افروختن
اندرز بزرگمهر به پادشاه برای آموزش فرزندِ شاه و آیندهی کشور :
سپردن به فرهنگ فرزند خُرد
که گیتی به نادان نباید سپرد
گفتار دیگر از «کارنامه اردشیر بابکان» است، آنجا که اردوان، اردشیر پانزده ساله را سرزنش میکند:
«... اردشیر را به آخور ستوران فرستاد و فرمود که بنگر که شب و روز از نزدیک ستوران به نخچیر و چوگان و فرهنگستان نروی ...» [color=#0000cc][12][/12][/font]
مدرکی دیگر که در این باره هنوز در دست است متنی است به زبان پهلوی و دین دبیره بنام «اندر خویشکاری ریتکان» [color=#0000cc][13][/13][/font] (در تکلیف دانشآموزان)، که در آن یک دانشآموز تکالیفی را که دارد برشمرده است و آن یک «انشاء» به زبان امروزی است که در آن نیز به فرهنگستان به معنی آموزشگاه اشاره شده است. [color=#0000cc][14][/14][/font]
در مدرک بسیار ارزندهی دیگری که خوشبختانه به خط پهلوی موجود است بنام «خسروکواتان و ریتک» [color=#0000cc][15][/15][/font] که داستان پسری است که فرهنگستان را به پایان رسانیده از شاهنشاه درخواست «کار» میکند:
و گزیدهای از آنچه ریدک دربارهی آموزشهای خویش میگوید چنین است:
«... خواندن ِاوستا، نویسندگی، دانش، تاریخ، گویندگی، سواری و کمانوری و نیزهاندازی و شمشیرزنی، چوگان، نواختن چنگ و وَن و بربت و تنبور، کُنار و سرود، و چکامه و پایبازی (رقص)، اخترماری و ستارهشناسی، شترنگ و نرد و هشت پای !»
پسانگاه شاه پرسشی چند از وی میکند که به دیگر آموزشهای (مواد درسی) فرهنگستان ره مینماید و روشن میشود که افزون بر اینها، کسی که تا پانزده سالگی در فرهنگستان آموزش دیده باشد از این دانشها نیز برخوردار است:
1- آشپزی و خانهداری، گیاهشناسی، جانورشناسی، بارهشناسی (اسب و شتر و ستور و چارپایان اهلی)، مِیْ شناسی، بادهخواری، بزمآرایی، خنیاگری، رامشگری و ...
و گمان میرود که چنین آموزشها افزون بر دانشها، همانست که امروز «فوق برنامهاش» میخوانیم.
از میان هنرهای آموخته شده به «خط باریک» و «خط راز»، اشاره شده است و این خود نشان میدهد که هنر خطاطی نیز از جمله هنرهای مورد آموزش بوده است و بزرگمهر نیز دربارهی دانشآموختگان و ویژگیهایی که کار آنان باید داشته باشد، به همین نکته اشاره میفرماید :
بلاغت چو با خط فراز آیدش
به گفتار و معنی نیاز آیدش
بلفظ آن گزیـندکـه کوتاهـتر
بخط آن نویسد که دلخواهتر
در پندنامهای که از آذرباد ماراسپندان در یکسدوپنجاهوچهار گفتار بر جای مانده است، در گفتار سیزدهم چنین آمده است:
«...
زن و فرزند خویشتن (را) جدا از فرهنگ مَهِل (مگذار) که بر تو تیمار و رنج گران نرسد.»
p17