{البته داستان بنده فانتزی بود پیش بینی آینده کار پیشگوهاست}
یک توضیحی در باب نفت بدهم. یکی از مسایلی که از ثمرات این انقلاب بوده کاهش سرمایه گذاری زیربنایی در صنعت نفت ایران است. حتی قبل از داستان تحریمها تولید نفت ایران در حال کاهش بود. به عبارتی با آنکه ایرانی یکی از چهار کشور بزرگ دارای بیشترین ذخایر اثبات شده نفت است. اما به دلیل عدم سرمایه گذاری در پی تحریمهای بعد انقلاب عملا در حال از دست دادن توانایی تولید نفت خود است. این خود مشکل بزرگی است برای دولتهای آینده ایران. چون خودمان که تکنولوژی اش را نداریم و سرمایه کافی برای سرمایه گذاری نداریم.
مساله دیگر رشد کشور و افزایش مصرف است. باید اعتراف کرد احمدی نژاد تنها کسی بود که یک گام عملی برای کنترل این مساله برداشت. با این حال مشکل هنوز پابرجاست. جامعه فقیر است و عدم توزیع عادلانه ثروت در جامعه منجر به اختلاف طبقاتی بدی شده که طبقه ثروتمندش مالیاتی نمی دهد و از طرفی دولت باید برای اکثریت این جمعیت عظیم هزینه کند.
در آینده ایران انواع بحرانها از قبیل جنگ و تحریم و غیره همگی معادل کاهش ارزش پول ملی و باز هم بدتر شدن وضع اقتصادی جامعه است. از طرفی مساله مالیت مطرح می شود. نمی دانم چگونه میسر است که روزی شود که مردم ایران همچون سایر کشورهای مدرن زیر بار دادن مالیات بروند. امروزه جز کارمندان دولت فکر نکنم کس دیگری باشد که مالیات درست بدهد. آینده هم چنین خواهد بود. رشوه و فساد اداری و اقتصادی در ایران سبقه قدیم دارد و مساله ای نیست که با رفتن این دولت یا نظام رفع شود.
امیدوارم منظور شما کشتن نباشد. ما پیش از هر چیز نیاز به قانونمندی داریم. با کشتن تنها مشکلات جدیدی ایجاد می شود. شاه به جای کشتن باید زودتر امثال بختیار را خبر می کرد و با احترام در کاخش می نشست و پادشاهیش را می کرد.
در مورد ترکیه یک فرق کوچک وجود دارد: اتاترک پادشاهی را به جمهوری ترکیه را تشکیل داد. رضا شاه مشروطه پادشاهی را به مطلقه پادشاهی تغییر داد.