نوشته اصلی از سوی
Philo
خوب استنتاج هم بدون اصل عدم تناقض ناممکن است.
نه نیست, من برای سادگی اندیشه گفتم ٨٠ به ٢٠ را آوردم,اگرنه جهانی را بینگارید که گاه randomوار
تناقض ناشدنی است, گاه شدنی: پس شما استنتاج کنید گاه استنتاج اتان درست درمیاید, گاه درست درنمیاید.
آیا در این جهان میتوانید استنتاج کنید؟ آری.
آیا استنتاج به دردی میخورد؟ خیر.
در شناختشناسی[1] کلیدواژه بر روی «کُجا» است, اینکه شناختِ ما "از کجا میاید" پرسش مهادین
میباشد, سپس در دنباله به اینکه چه روشی در شناختِ جهان سودمندتر و پیشبُردینانه[2] تر است میرسیم.
جهان ما قانونمند است (بآروین[3] درآورده ایم) و پس استنتاج کاربرد دارد.
----
1. ^ Šenâxtšenâsi || شناختشناسی: شناخت خود شناخت! my fav. word of all time :) Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ Epistemology
2. ^ Pišbordin || پیشبردین: کاربردی, کاربستی, عملی Pragmatic
3. ^ Beârvin || باروین: از روی تجربه Epistemically