نوشته اصلی از سوی Mehrbod
سپاس، واژه ی پسامد را خالقی مطلق پیشنهاد داده بود و واژه ی پساوا را فریدون جنیدی پیشنهاد داده که آوای پسین را نشان می دهد که در چامه آوای واژه ها درنگرمان است که یکسانند، به هر روی پساوند هم در خور است. پارسیک است دیگر
سپاس، واژه ی پسامد را خالقی مطلق پیشنهاد داده بود و واژه ی پساوا را فریدون جنیدی پیشنهاد داده که آوای پسین را نشان می دهد که در چامه آوای واژه ها درنگرمان است که یکسانند، به هر روی پساوند هم در خور است. پارسیک است دیگر
نِشان‌ها:
aufwachen = to awaken = barxâstan/bidâridan
er ist aufwachen = [او] بیداریدن است!!
پس یا داریم:
er ist aufgewacht = [او] بیداریده / [او] بیدار شده.
یا
er aufwachte = [او] بیدارید / [او] بیدار شد.
ویرایش از سوی Mehrbod : 10-26-2013 در ساعت 09:42 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
نِشان‌ها:
سپاس، واژه ی پسامد را خالقی مطلق پیشنهاد داده بود و واژه ی پساوا را فریدون جنیدی پیشنهاد داده که آوای پسین را نشان می دهد که در چامه آوای واژه ها درنگرمان است که یکسانند، به هر روی پساوند هم در خور است. پارسیک است دیگر
پساوند ولی در دهخدا/برهان قاطع درآیه دارد: پساوند | لغت نامه دهخدا
—مزدک بامداد
Aria Farbud (10-26-2013)
آغازگر جُستار
زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
مزدك بامداد (10-26-2013)
آغازگر جُستار
لغزش از من بود. همان er is aufgewacht را میخواستم بگویم.
زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
نِشان‌ها:
er ist aufgewacht = [او] بیداریده / [او] بیدار شده [است].
er ist wach = [او] بیداره / [او] بیدار است.
—مزدک بامداد
مزدك بامداد (10-26-2013)
آغازگر جُستار
genau
گناو به پارسیک چی میشه؟
راستی اینکه تو پارسیک برای پاشدن میگن وخ درست مانند Wach در تهران هم اینگونه است؟ ما زیاد میگفتیم.
زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
نِشان‌ها:
این است در پارسیک نیاز نیست, ولی انگلیسی و آلمانی پرگاه نیاز میرود:
جایی که نه پارسیک نه انگلیش نیازه:
gone with the wind = بر باد رفته
جاییکه در انگلیش نیازه, در پارسیک نیست:
he is gone = [u] rafte [ast].
he = u
is = ast
gone = rafte
—مزدک بامداد
نِشان‌ها:
این "وخی" کوتاهیده‌یِ برخیز! است و barxastan میخورد با aufwachen و awaken / wake up همریشه باشد.
وخی | لغت نامه دهخدا
—مزدک بامداد
آغازگر جُستار
نیاز که نیست ولی امدنش نادرست نیست
زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)
مجوز های پیک و ویرایش
پاسخ با گفت‌آورد
