• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 27 از 28 نخستیننخستین ... 8910111213141516171819202122232425262728 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 261 به 270 از 417

    جُستار: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟

    Hybrid View

    1. #1
      رهگذر
      Points: 1,498, Level: 21
      Level completed: 98%, Points required for next Level: 2
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      خداوند
      بی‌کمداشت
       
      Empty
       
      Thanks آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2018
      نوشته ها
      22
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,498
      رنک
      21
      Post Thanks / Like
      سپاس
      57
      از ایشان 28 بار در 20 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      به دید من یک "بیم" از تکنولوژی و پیامدهای ویرانگر
      آن اگر نهادینه شود, سودمند خواهد بود چرا که آدمی, بویژه امروزه, فرا‌اندازه خوشبین و خوشباور شده است, بدبینی
      اگر چه ناخوشایند, ولی کارآمدتر از خوشبینی بیجاست. بدبینی درباره‌ی گرمایش زمین, اگرچه براستی در کار نباشد, بی اندازه
      سودمندتر از خوشبینی بیجا و گفتن اینکه «طبیعت خودش خودش را درست میکند» است. فربودبینی با گرایش به بدبینی در
      بسیاری از این زمینه‌ها, بویژه آنهاییکه جهانی‌اند, خواستنی‌ست. برداشت نادرست نشود, به دید من "بدبینی" تا زمانی خواستنی‌ست
      که درباره‌ی گرایش کلی یک سیستم سخن میگوییم, ولی بدبینی در اینکه نمونه‌وار بگوییم آدمها بدسرشت و دژنهاد اند به هیچ روی
      خواستنی‌ نیست. من باور سختی به این دارم که دیگران تا اندازه‌ی بالایی هر آنگونه که شما می‌بَیوسید, رفتار میکنند. اگر در جایی
      زندگی کنید که می‌بیوسید امن است و کسی به کار کسی ندارد, این خود به خود رفتاری نهادینه در فرهنگ آن اجتماع میشود و
      بسختی دگرگون خواهد شد. بدبینی بیجا ازینرو خواستنی نیست و فردید از بدبینی به فندآوری و پیامدهای آن اینجا یک «نگرش محافظه‌کارانه و محتاطانه cautiously» است.
      «قدم اول در اصلاحات، انقلاب است».

      تلاش برای اصلاح سیستم تا زمانی که شعارش وابسته به «اصلاحات» باشد و نه «انقلاب»، نتیجتاً حکم آنتی‌بیوتیکی را دارد که تا مدتی محدود باعث سرکوب غده‌های اندک سرطانی خواهد شد. غده‌های سرطانی هم علی‌رغم این سرکوب، مقابل آنتی‌بیوتیک مقاوم‌تر («آن‌چه مرا نکشد، قوی‌تر می‌کند») و دوباره ققنوس‌وار از زیر خاکستر متولد می‌شوند.

      پاراگراف بالا جز تعریفی از «اصل اول» تاریخ از نظر کازینسکی نبود: این‌که راستادهی ما به ترندهای تاریخی، موقتی هستند و دوباره فساد از جایی بیرون می‌زند. اما اشاره‌ی کازینسکی به این اصل بسیار موجز است. نمونه‌های تاریخی از دو قرن اخیر، قرون تکنولوژی‌زده‌ی پسا-ماشین بخار، به‌وضوح حکم مثال‌هایی محکمه‌پسند را برای اثبات این اصل دارد. سعی می‌کنم در این پست به یک نمونه‌ی تاریخی اشاره کنم که نشان می‌دهد ما از زمانی به بعد نه‌تنها برای امور بزرگی چون تغییر رژیم‌ها، بلکه برای امور جزئی‌تر مثل حق رأی مساوی برای شهروندها (از فرودست و فرادست)، تنها زمانی به هدف رسیدیم که جنبش‌مان از ابتدا با هدف «انقلاب» شروع شد، و نه «اصلاحات».

      ما می‌دانیم که «شهروند» فی‌نفسه «شهربندِ» تکنولوژی و تمدن است؛ چون اساساً شهرنشینی بدون وجود حکومتی وابسته به تکنولوژی امکان‌پذیر نیست. از آنجا که بین پیشرفت و سازمان‌یافتگی تکنولوژی و پسرفت آزادی رابطه‌ی مستقیمی هست، پس شهروندها به‌مرور احساس محدودیت بیشتری کردند، و این احساس باعث شد تا میل به «آزادی» کم‌کم شکل بگیرد. این‌طور بود که شهروندها به‌وسیله‌ی رأی‌گیری خواستار حق رأی شدند تا بلکه روی سرنوشتشان کنترل پیدا کنند (گرچه ما سیستم‌هراس‌های تکنولوژی‌ستیز هنوز هم معتقدیم همچنان در بندیم، و تمام این انقلاب‌ها برای دموکراسی حکم گدایی‌کردن آزادی را از زندان‌بان داشت).

      «انقلاب باشکوه» در بریتانیا به سال 1668، باعث تشکیل مجلس اعیان و مجلس عوام شد. اینجا با یک «دموکراسی غیرمستقیم» روبه‌روییم شبیه به مجلس مؤسسان که نه خود مردم، بلکه طبقه‌ای به‌عنوان نماینده‌ی مردم (مجلس عوام) حق رأی دادن دارد. سال‌ها طول کشید تا طی شش مرحله، انسان‌ها (اکثریت دُوَلِ غربی) به دموکراسی مستقیم تن بدهند.

      1. در اولین قانون اصلاحات (First Reform Act) در بریتانیا، کم‌کم مشارکت شهروندها در امور سیاسی بیشتر شد. اما این رأی‌گیری بر اساس «میزان درآمد» مردها بود و حق رأی از کم‌بضاعت‌ها سلب شده بود.
      2. با تصویب دومین قانون اصلاحات (Second Reform Act) تعداد مشارکت‌کنندگان بیشتر شد.
      3. روستاییان هم حالا حق رأی دارند.
      4. تصویب قانون بازتویع به‌دلایلی باعث شد تا پارمان به شکل امروزی‌اش شکل بگیرد.
      5. حق رأی برای مردهای بالای 21 سال و زن‌های بالای 30 سال که مالیات می‌دادند رسمی شد.
      6. بالأخره تمام مردها و زن‌های بالغ، فارغ از جنسیت و درآمد، حق رأی دارند.

      قریب به صد سال (به‌طور دقیق‌تر، از سال 1832 تا 1928) طول کشید تا دموکراسی در انگلستان طی این شش مرحله شکل بگیرد، و قریب به صد سال طول کشید تا مجلس اعیان راضی شد تن به اصلاحات بدهد. دلیل واگذاری‌ها نه برای آن‌که طبقه‌ی اشراف دل‌سوز پینه‌ی دست کارگرها شدند، بلکه برای این بود که پینه‌زده‌ها هدفشان «انقلاب» بود.

      طی این دوره صد ساله، ما شاهد چهار شورش بزرگ در انگلستان بودیم که همه با هدفی انقلابی شروع شدند و نه اصلاح‌گرایانه. بیایید این‌ها را دلایل «درونی» بخوانیم:

      1. شورش لودیت‌ها در سال‌های 1811 تا 1816 (از قضا تکنولوژی‌زده هم بودند و می‌دیدند که چطور وجود ماشین برای منبع درآمدشان خطر ایجاد کرده است)
      2. شورش اسپافیلدز در سال 1816
      3. قتل عام پیترلو در سال 1819
      4. شورش سویینگ در سال 1830

      چند مورد دیگر مثل شورش هایدپارک و تأسیس اتحادیه‌های کارگری هم در این زمینه نقش داشتند.

      اما دلایل «بیرونی»، اشاره به انقلاب‌هایی دارد که نه در انگلستان، بلکه در کشورهای مجاور اتفاق می‌افتادند. پیروزی انقلاب‌های بیرونی و رسیدنشان به مدنیت بیشتر، باعث می‌شود تا مردم کشورهای مجاور هم اصطلاحاً جرأت انقلاب را برای کشورشان پیدا کنند. «اگر آن‌ها توانستند، پس ما هم باید بتوانیم». دو نمونه از انقلاب‌های بیرونی که باعث ترس حاکمان مجاور شدند:

      1. انقلاب فرانسه در جولای 1830
      2. انقلاب اکتبر روسیه در 1917

      این‌ها همه دلایلی بود که باعث شد تا مجلس اعیان و طبقه حاکم بر انگلستان، از ترس انقلاب (بدتر) به اصلاحات (بد) تن بدهد. با این کار، حداقل بخشی از قدرت را به نفع مردم از دست می‌داد، اما در غیر این صورت کل قدرت را.

      از این مقدمات، همان نتیجه‌ای را به‌طور تقریبی می‌توان گرفت که در اول پست نوشته شد: این‌که «قدم اول در اصلاحات، انقلاب است».

      البته از یک مثال نمی‌توان در یک تعمیم شتاب‌زده گفت که تمام اصلاحات نتیجه‌ی انقلاب‌ها و استفاده از قوه قهریه بودند، اما مثال‌های دیگری از چگونگی به مدنیت رسیدن کشورهای آرژانتین، آفریقای جنوبی و سنگاپور در همین قرن بیستم اثبات‌کننده «اصل اول» تاریخ هستند. بازگویی تاریخ این کشورها به اندازه تاریخ اصلاحات در انگلستان طولانی است، اما همین انگلستان را به‌عنوان مشت نمونه‌ی خروار داشته باشید.

      راستادهی برای یک امر بدیهی مثل حق رأی، با این همه زحمت و خون‌ریزی همراه بود. حالا سیستمی به بزرگی تکنولوژی را تصور کنید که نابودی‌اش برای حاکمان دیگر بحث بر سر اصلاح (بد) و انقلاب (بدتر) نیست، از قضا «بدترین» اتفاق ممکن است. نابودی تکنولوژی یعنی این‌که ترامپ‌ها هم عریان بیایند در جوامع جمع‌گرای ما زندگی و بی‌کاندوم زیر درخت سیب با همسرانشان جماع کنند؛ یعنی انسانِ خو گرفته به سرمایه‌داری که به‌راحتی می‌تواند اندازه لویی شانزدهم غذا بخورد هم ساعت‌ها برای جست‌وجوی غذا راه برود.

      دیگر نهادینه کردن بدبینی و خودآگاه کردن مردم نسبت به ضررهای تکنولوژی، فایده‌ای دارد؟ ضمن این‌که افرادی مثل تریستن هریس که سازمان‌هایی مثل Humane Technology تشکیل داده‌اند و به سِمَت‌هایی مثل «اخلاق‌گراهای بخش طراحی گوگل» منصوب شدند، هنوز برای راستادهی تکنولوژی راه به جایی نبردند، و نخواهند برد. تکنولوژی در ازای آن، به ما سرگرمی‌های میلیارد دلاری و یک بسته پاپ‌کورن و موقعیت‌های شغلی نوین (و به‌طورکلی، افیون) می‌دهد، و گاهی وقت‌ها هم در ازایش به ما دغدغه‌های اجتماعی کم‌اهمیتی مثل حقوق حیوانات و رنگین‌پوست می‌دهد تا حس انقلابی‌گری و طغیان‌مان ارضا شود. این‌گونه است که هشدار تمام منتقدین و طبقه‌ی نخبه فراموش می‌شود. سایر افراد این طبقه هم که به چشم می‌آیند، ژورمالیست و روزماله‌نگارهایی‌اند که با دم‌تکانی برای ارباب‌های متمدن امرار معاش می‌کنند، و بعید است کسی مثل پرومته بیاید گرما را از خدایان بدزدد و به ما ساده‌دل‌ها و آدم‌ معمولی‌های بی‌خبر تحویل دهد.

      کازینسکی هم به‌درستی اشاره کرد که اگر من می‌خواستم مانیفستم را به‌طور عادی و بی‌سروصدا چاپ کنم، هیچ تأثیری بر مردم نمی‌گذاشت. باید چند بمب‌گذاری انجام می‌شد تا شاید این صداهای بلند به انسانی که هندزفری در گوش گذاشته برسد.

      به دید من زندگی در نهاد یک پرسمان ژرف میباشد از اینکه «چرا ما اینجاییم؟»
      و آماج آدمی, یا بهتر بگوییم, خودآگاهی پی بردن به این چرایی‌ست. در این رهگذر, ما بخت اندک, ولی گرایندی, برای پاسخ به این
      پرسمان هستی‌شناسانه داریم و ایستار بغرنج کنونی را میتوان چرخشگاهی (turning point) در این راستا دید, که یا آدمی, با یاری
      بخت و کوش و هوش اندک شماری, از آن ترا میگذرد یا اینکه به دست آفریده‌های خود خود را نیست و نابود میکند. از آنجاییکه ما
      چه تکنولوژی بجا بماند چه نه, محکوم به مرگ میباشیم, ولی از گذر فندآوری و با کوش و هوش آماجیده, بختی برای نامیرایی و واگشایی
      این پرسمان و دیگرها داریم, پس خود‌به‌خود, گزینه‌ی «کوشیدن در راستادهی», دستکم برای من مهربد, گیراتر و خواستنی‌تر و فرنودین‌تر خواهد بود.
      «چرا ما اینجاییم؟» هم سؤالی است که به نظر من بشر امروز بیش از هر زمان دیگری گرفتار آن شده، و احتمالاً اتحاذ زندگی بدوی‌گراها کم‌کم این سؤال را در ذهن انسان کم‌رنگ کند.

      ما همه محکوم به مرگ هستیم، اما باید در چگونگی مرگ‌مان تا حدودی کنترل داشته باشیم. هیچ‌کس دوست ندارد هیزم آتش سیاست‌مدارها برای جنگ‌افروزی در خاورمیانه‌ای باشد که هیچ کنترلی روی آن ندارد، و هیچ‌کس در سوریه از این‌که وسیله آزمایش سلاح جدید رفیق پوتین باشد لذت نمی‌برد. من ترجیح می‌دهم طعمه‌ی گرگ‌های جنگل شوم تا این‌که طعمه‌ی آلودگی هوا، بمب اتم، سرطان، افسردگی، غذای بی‌کیفیت و... شوم که در انتخابشان هیچ نقشی نداشتم و حتی فرصت دفاع هم در برابرشان به من داده نشده. ضمن این‌که طعمه‌ی گرگ شدن خطری نیست که هر لحظه انسان نخستینی را تهدید کند، اما معایب تکنولوژی در تمام لحظه‌ها انسان آخرین را تهدید می‌کنند.

      بااین‌حال، شما اعتقاد دارید که ما برای جواب به این پرسش باید پیشرفت کنیم، و زمانی که پیشرفت شما به معنی محدودیت و مرگ/افزایش عمر «غیرداوطلبانه» ماست، باید چه کرد؟ همان مثالی است که کازینسکی از دعوای دو فرد بر سر صدا و نویز رادیو می‌زند. اگر رادیویی وجود نداشت، این نزاع هم وجود نمی‌داشت. همان‌طور که اگر ماشینی هم وارد بازار کار نمی‌شد، شورش لودلیت‌ها ایجاد نمی‌شد.

      این گزینه را اخلاقی نمی‌بینم که برای جواب به یک پرسش که در گرو پیشرفت تکنولوژی است، زندگی بقیه غیرداوطلبانه تباه شود.

      Who Watches the Watchmen نیز راهکار دارد: سه نیرو که هر یک دیگری را می‌پایند.

      و البته امیدوارم برای این بخش هم بعد شفاف‌سازی کنید؛ چون مقابل هر کدام از این نیروها هم دوباره همان سه پرسش سابق قرار می‌گیرد. ضمن این‌که چه تضمینی هست که آن سه نیرو، در حکم تک سلولی، توانایی پیش‌بینی عمل بعدی سوپرارگانیسم را داشته باشند؟ یادآوری این بخش که در یکی از پانویس‌های مقالات کازینسکی آمده لازم است، و البته که شما بهتر به این قضیه واقفید:

      ("Jay'N. Forrester of the Massachusetts Institute of Technology has shown that in the field of complex systems, cause-to-effect relationships are very difficult to analyse: hardly ever does one given parameter depend on just one other factor. What happens is that all factors and parameters are interrelated by multiple feedback loops, the structure of which is far from obvious ....
      پ.ن 1: حکایت کرد مرا دوستی که در علم ید بیضا داشت و در شرح کازینسکی رأی بینا: «که من در کوتاه مدت لیبرال هستم و در بلند مدت بدوی‌گرا». به لیبرالیسم کمک می‌کرد تا جهان یکپارچه شده و سیستم تکنولوژی آسیب‌پذیرتر شود؛ یعنی ارتباطات گسترده‌تر شده، مبادلات تجاری جهانی‌تر شده، مرزها کم‌رنگ‌تر، و به معنای تحت‌اللفظی (نه فقط معنای استعاری) به همان «دهکده جهانی» مک‌لوهان برسیم. این شبیه دیدگاه قصابی است که به گوسفندش علوفه‌ی بیشتری می‌دهد، نه برای رضای گوسفند، بلکه برای این‌که دو روز بعد که سر او را برید، گوشت بیشتری نصیبش شود. این نوع از «اصلاحات موقتی» هم دیدگاه جالبی است.

      پ.ن 2: این رویکرد اخیرتان هم برای من جای تعجب دارد مهربد عزیز. در واقع، انگار اصلاً نیازی نیست تا من این جواب‌های ناقص را به شما بدهم. شما همین استدلال‌ها را در همین تاپیک به‌خوبی نقد کردید.
      ویرایش از سوی Thanks : 01-07-2019 در ساعت 02:14 AM

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Thanks گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (01-08-2019)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Thanks نمایش پست ها
      پ.ن 2: این رویکرد اخیرتان هم برای من جای تعجب دارد مهربد عزیز. در واقع، انگار اصلاً نیازی نیست تا من این جواب‌های ناقص را به شما بدهم. شما همین استدلال‌ها را در همین تاپیک به‌خوبی نقد کردید.
      چرایی و چگونگی دو چیز جداگانه‌اند. تکنولوژی یک ابزار است, گیر کار اینجاست که ابزاری بسیار مهیب و سیجناک میباشد
      و با رویکرد کنونی امیدواری بسیار اندکی به کامیابی آدمی‌ست. ولی خب, اندک <> 0.
      Thanks این را پسندید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Thanks (02-16-2019)

    5. #3
      سخنور سوم
      Points: 9,831, Level: 66
      Level completed: 46%, Points required for next Level: 219
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Hezbollah_YaHasan آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      427
      جُستارها
      39
      امتیازها
      9,831
      رنک
      66
      Post Thanks / Like
      سپاس
      119
      از ایشان 350 بار در 211 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      قبلا زمان طاغوت کسی شمال میرفت همه جا کلبه های چوبی بود.
      الان رفتیم دیدیم سپاه درختان جنگل را قطع کرده جایش ساختمانهای شیکی ساخته که دستکمی از بناهای اروپا ندارد. این یعنی با پیشرفت فناوری بر زیبایی شمال افزوده و از فقر به غنا داریم میرویم.
      یا حسن! شیخ حسن!
      نرمش قهرمانانه حق مسلم ماست.

      ترامپ با لغو برجام میخی بر تابوت آمریکا زد.

      یالثارت الحسین
      امروز حزب الله با سلاح منطق و گفتگو مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام و انقلاب می کوبد.

      حزب الله! یا علی! تا آزادی قدس یک یا حسین بیش نیست!

    6. #4
      رهگذر
      Points: 1,498, Level: 21
      Level completed: 98%, Points required for next Level: 2
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      خداوند
      بی‌کمداشت
       
      Empty
       
      Thanks آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2018
      نوشته ها
      22
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,498
      رنک
      21
      Post Thanks / Like
      سپاس
      57
      از ایشان 28 بار در 20 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      مقالۀ An Introduction to Complex Systems Science and Its Application که امسال منتشر شد، تقریباً عصاره‌ای از تمام گفتمان‌های کازینسکی و طالب را دارد (بیشتر دومی را)؛ چه آنجایی که دربارۀ موفقیت بازار آزاد نسبت به کمونیسم می‌گوید، چه آنجایی که دربارۀ عدم قطعیت سیستم‌ها، چه آنجایی که اعتقاد دارد سیستم‌ها باید روند فرگشتی را الگوی بقا قرار دهند (Antifragile)، و چه آنجایی که تلویحی با گلوبایسم و متمرکز کردن سیستم در یک‌جا مخالفت می‌کند (Localism). فرقش این است که مقالات آکادمیک همان مسائل را گرچه خلاصه، اما مثل همیشه ملال‌آور توضیح می‌دهند.

      @Mehrbod نظر شما چیست؟ Localism را آلترناتیو بهتری نمی‌دانید؟ خصوصاً این‌که دامنۀ آسیب‌رسانی تکنولوژی را از «جهان» به «محل» محدود می‌کند، سیستمی می‌سازد که آن‌چه نکشتش قوی‌ترش خواهد کرد، و یک هدف واحد و واضح است که در صورت موفقیت هم به نظر نمی‌رسد نیاز داشته باشد تا حزبی قدرت‌مند آن را کنترل کند (با در نظر گرفتن ارجاعات فصل‌های آخر کتاب متأخر کازینسکی دربارۀ چگونگی موفقیت انقلاب‌ها).

    7. یک کاربر برای این پست سودمند از Thanks گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (01-25-2020)

    8. #5
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Thanks نمایش پست ها
      مقالۀ An Introduction to Complex Systems Science and Its Application که امسال منتشر شد، تقریباً عصاره‌ای از تمام گفتمان‌های کازینسکی و طالب را دارد (بیشتر دومی را)؛ چه آنجایی که دربارۀ موفقیت بازار آزاد نسبت به کمونیسم می‌گوید، چه آنجایی که دربارۀ عدم قطعیت سیستم‌ها، چه آنجایی که اعتقاد دارد سیستم‌ها باید روند فرگشتی را الگوی بقا قرار دهند (Antifragile)، و چه آنجایی که تلویحی با گلوبایسم و متمرکز کردن سیستم در یک‌جا مخالفت می‌کند (Localism). فرقش این است که مقالات آکادمیک همان مسائل را گرچه خلاصه، اما مثل همیشه ملال‌آور توضیح می‌دهند.

      @Mehrbod نظر شما چیست؟ Localism را آلترناتیو بهتری نمی‌دانید؟ خصوصاً این‌که دامنۀ آسیب‌رسانی تکنولوژی را از «جهان» به «محل» محدود می‌کند، سیستمی می‌سازد که آن‌چه نکشتش قوی‌ترش خواهد کرد، و یک هدف واحد و واضح است که در صورت موفقیت هم به نظر نمی‌رسد نیاز داشته باشد تا حزبی قدرت‌مند آن را کنترل کند (با در نظر گرفتن ارجاعات فصل‌های آخر کتاب متأخر کازینسکی دربارۀ چگونگی موفقیت انقلاب‌ها).

      نوشتار نغز و گیرایی بود. پیوند آن به گفتمان فن‌آوری آنچنان یکراست نبود.


      اگر از گفتمان فنداوری یک چیز را گرفته باشید آن است که رویهمرفته این سیستم است که راه را می‌گزیند نه "یک کسانی آن بیرون".
      پس گفتن اینکه چگونه فنداوری را مهار کنیم تا اندازه‌ی بالایی بیهوده است، مانند این می‌ماند که بخواهید سرماخوردگی را ریشه‌کن کنید،
      نمی‌توانید چون آمایش (ترکیب) های ویروسی که فرگشت بیابند بیکران اند. درست همانجور که نمی‌توانید رایانه ای بدارید که ۱۰۰%
      هک‌ناپذیر باشد، چه که در این راستا فربینهای ریاضی ای هستند که می‌گویند چرا شدنی نیست!

      به دیگر زبان، در روند پیشرفت فند‌آوری اگر چیزی ممکن شود، پدید نیز خواه ناخواه خواهد آمد.

      در این راستا تنها کاری که شاید بتوان کرد کاهش احتمال این رویداد از دمی که "ممکن" شد به "پدیدار" است.


      این چکیده ی گفتمان فنداوری‌ست. از دیدگاه کازینسکی سخن درباره‌ی راستادهی به فنداوری‌ از بیخ بیهوده است،
      از دیدگاه من تا اندازه ی بالایی بیهوده است، ولی ۰ نیست و بخت بسیار اندکی آنجا هست که از این گذر رد شویم و خودمان را نیست نکنیم.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    9. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Thanks (01-25-2020)

    10. #6
      رهگذر
      Points: 1,498, Level: 21
      Level completed: 98%, Points required for next Level: 2
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      خداوند
      بی‌کمداشت
       
      Empty
       
      Thanks آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2018
      نوشته ها
      22
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,498
      رنک
      21
      Post Thanks / Like
      سپاس
      57
      از ایشان 28 بار در 20 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      پیوند آن به گفتمان فن‌آوری آنچنان یکراست نبود.
      نظریه‌ی سیستم‌ها و پیچیدگی‌شان همیشه در درک تکنولوژی می‌تواند مؤثر باشد.

      پس گفتن اینکه چگونه فنداوری را مهار کنیم تا اندازه‌ی بالایی بیهوده است
      لوکالیسم دربارۀ مهار تکنولوژی نیست، دربارۀ محدود کردن دامنۀ آسیب‌رسانی است -- چه از طرف دولت و چه از طرف تکنولوژی. مگر نه این‌که تمام بدوی‌گرایی کازینسکی به‌نوعی انقلابی برای محدودسازی (و نه از بین بردن، که این‌گونه یک ایدۀ آرمان‌گرایانۀ دیگر می‌شد) آسیب‌هاست؟ مثلاً این آسیب که ویروس کرونا امروز به‌دلیل متمرکز بودن سیستم می‌تواند هر بخشی از زمین را آلوده و برای کل بشریت تهدید باشد (بالا بودن میزان آسیب‌رسانی)، اما همین مشکل در پیشاتمدن نهایتاً باعث انقراض بخش کوچکی از جمعیت خواهد بود (پایین بودن میزان آسیب‌رسانی). این فرق ظریف میان این روش با سایر روش‌های مدعی اصلاحات است. لوکایسم ذاتاً تمرکززداست تا اگر مشکلی آن‌ور دنیا پیش آمد روی محل این‌ور دنیا تأثیرگذار نباشد. به این صورت:

      On August 6, 1806, the Holy Roman Empire was abolished. Goethe noted that day that the people staying in the same inn as him were far more interested in the quarrel between their coachman and the innkeeper than in its demise.

    11. 2 کاربر برای این پست سودمند از Thanks گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (01-27-2020),Transcendence (02-01-2020)

    12. #7
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Thanks نمایش پست ها
      نظریه‌ی سیستم‌ها و پیچیدگی‌شان همیشه در درک تکنولوژی می‌تواند مؤثر باشد.



      لوکالیسم دربارۀ مهار تکنولوژی نیست، دربارۀ محدود کردن دامنۀ آسیب‌رسانی است -- چه از طرف دولت و چه از طرف تکنولوژی. مگر نه این‌که تمام بدوی‌گرایی کازینسکی به‌نوعی انقلابی برای محدودسازی (و نه از بین بردن، که این‌گونه یک ایدۀ آرمان‌گرایانۀ دیگر می‌شد) آسیب‌هاست؟ مثلاً این آسیب که ویروس کرونا امروز به‌دلیل متمرکز بودن سیستم می‌تواند هر بخشی از زمین را آلوده و برای کل بشریت تهدید باشد (بالا بودن میزان آسیب‌رسانی)، اما همین مشکل در پیشاتمدن نهایتاً باعث انقراض بخش کوچکی از جمعیت خواهد بود (پایین بودن میزان آسیب‌رسانی). این فرق ظریف میان این روش با سایر روش‌های مدعی اصلاحات است. لوکایسم ذاتاً تمرکززداست تا اگر مشکلی آن‌ور دنیا پیش آمد روی محل این‌ور دنیا تأثیرگذار نباشد. به این صورت:

      On August 6, 1806, the Holy Roman Empire was abolished. Goethe noted that day that the people staying in the same inn as him were far more interested in the quarrel between their coachman and the innkeeper than in its demise.



      In digar mishavad soxan az dir ya zud budan, ya hamaan keshdadaane "goriznaapazir" ke nistih va nabudih beraahe tech baashad.
      dar in rastaa aari dorost ast, baa localization aasib be hamaan bum (local) marzmand mishavad va xob berowshani bartar az jahaanisaazih ast.

      Baa Jahaanihsaazih tanha chizaye xub nistand ke jahanih mishavad, chizhaye bad niz be hamaan andaze jahaani mishavand va, va nokteye HAMISHEGIH in ast ke aasib va viraani hamishe aasaantar az saaxtosaaz o negahdaari and. Azinru, manteqan, jahaanisaazih xatar va aasibe bishtari az sudi ke darbardaraad, miaafarinad.

      Har pishraafto tamarkzzayih darbargirandeye noktehaye manfiye xod mibashad. Baraye nemune xode adam ye jaandaare fargashteye tamarkoz yaafte ast va besiyar aasibpazirtar az beguyim bacteria ast. Aadami besyar asaantara az bacteria nist mitanavanad beshavad, che ke na be shomaare bacteria miresim va ham inke ziste adaami pishniyazhaye besyari darad va yek xode jandaar ham ba yek zarbe be sar ash knockout mishavad.

      Nokteyi ke Nasim bedan eshare mikonad hamin ast ke dar tabiyat yek marze rowshani baraye bozorgihe va tamarkoze chizha hast. Baraye nemune daynasorha xodesan yeki az jandaarani budand ke in marz raa rad karde budand va az haminru niz emruz az anha tanha raddi beja mande ast. Ya hamaanjur ke Taleb miguyad bozorgtarin jaandaarye xoshki fil ast va bozorgtar dige nadarim!

      Bozorgtar dar inja chist? tamarkoze yaaxtehaa.



      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    13. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Thanks (01-30-2020),Transcendence (02-01-2020)

    14. #8
      نویسنده سوم
      Points: 3,971, Level: 40
      Level completed: 11%, Points required for next Level: 179
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      بی تفاوفت
       
      Transcendence آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2015
      نوشته ها
      107
      جُستارها
      0
      امتیازها
      3,971
      رنک
      40
      Post Thanks / Like
      سپاس
      49
      از ایشان 72 بار در 50 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      سلام... چگونه می توان انسان را توسعه داد بی انکه بر انسان چیره شده باشیم و بر انسان زمانی چیره می شویم که دانشی ابجکتیو نسبت به ان داشته باشیم و چنین دانشی نمی توانیم داشته باشیم..ناچارا چیزی به اسم توسعه انسان و رساندن ان به مقام خدایگونگی شدنی نیست.....به زبان ساده تر هر گونه توسعه بیولوژیکی انسان نیاز به شناختی جامع از انسان دارد چیزی که فراتر از تئوری پردازی های علمی، ادعای شناخت عین واقع را داشته باشد..چنین چیزی خارج از توانایی های دستگاه شناختی انسان است و ناچارا تبدیل انسان به موجودی خدایگونه انچنان که ادعا می کنند نسخه ای برای فاجعه است.. ..توسعه تکنولوژی حد نهایتی دارد و ان فرسایش بشری در برابر تغییر است...جامعه بزرگ انسانی ،ازمایشگاه های علمی نیست ،وبه سادگی تن به هر تغییری ان هم از نوع رادیکال نمی دهد،به زبان دیگر پیاده سازی فانتزیهای علمی در واقعیت اجتماعی به همین سادگی ها امکان پذیر نیست.
      to understand the actual world as it is

      not as we should wish it to be

      is the beginning of wisdom

    15. یک کاربر برای این پست سودمند از Transcendence گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Thanks (01-30-2020)

    16. #9
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Transcendence نمایش پست ها
      سلام... چگونه می توان انسان را توسعه داد بی انکه بر انسان چیره شده باشیم و بر انسان زمانی چیره می شویم که دانشی ابجکتیو نسبت به ان داشته باشیم و چنین دانشی نمی توانیم داشته باشیم..ناچارا چیزی به اسم توسعه انسان و رساندن ان به مقام خدایگونگی شدنی نیست.....به زبان ساده تر هر گونه توسعه بیولوژیکی انسان نیاز به شناختی جامع از انسان دارد چیزی که فراتر از تئوری پردازی های علمی، ادعای شناخت عین واقع را داشته باشد..چنین چیزی خارج از توانایی های دستگاه شناختی انسان است و ناچارا تبدیل انسان به موجودی خدایگونه انچنان که ادعا می کنند نسخه ای برای فاجعه است.. ..توسعه تکنولوژی حد نهایتی دارد و ان فرسایش بشری در برابر تغییر است...جامعه بزرگ انسانی ،ازمایشگاه های علمی نیست ،وبه سادگی تن به هر تغییری ان هم از نوع رادیکال نمی دهد،به زبان دیگر پیاده سازی فانتزیهای علمی در واقعیت اجتماعی به همین سادگی ها امکان پذیر نیست.

      سرتاپای این نوشته نادرست است. برای پیشرفت نیازی به دانش آبجکتیو یا سابجکتیو نیست بساکه هموارترین راه همواره همان آزمون و خطا
      بوده است. تا پیش از اینکه آدمی از بیخ بداند باکتری چیست پی به دانش اینکه چه گیاهی بخورد خوب است برده بوده و امروز تازه
      چرایی آنرا می‌داند.


      فرگشت هوشواره ها و تکنولوژی نیز تنها چیزیکه نیست فانتزی‌ست چه که روزاروز همگی در جریان آن می‌باشند.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    17. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Thanks (02-05-2020),Transcendence (02-01-2020)

    18. #10
      نویسنده سوم
      Points: 3,971, Level: 40
      Level completed: 11%, Points required for next Level: 179
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      بی تفاوفت
       
      Transcendence آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2015
      نوشته ها
      107
      جُستارها
      0
      امتیازها
      3,971
      رنک
      40
      Post Thanks / Like
      سپاس
      49
      از ایشان 72 بار در 50 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      سرتاپای این نوشته نادرست است. برای پیشرفت نیازی به دانش آبجکتیو یا سابجکتیو نیست بساکه هموارترین راه همواره همان آزمون و خطا
      بوده است. تا پیش از اینکه آدمی از بیخ بداند باکتری چیست پی به دانش اینکه چه گیاهی بخورد خوب است برده بوده و امروز تازه
      چرایی آنرا می‌داند.
      انچنان به حرفی که من زدم مربوط نبود!..ادعا این هست که ادم کنونی به موجودی فراتر از خود و به مقام خدایگان می رسد و انسان خردمند به پایان راه خود رسیده است..چنین چیزی از نظر من محال است..دلیل ان هم این می باشد که گذار از انسان کنونی به موجودی برتر نیاز به دانشی جامع نسبت به انسان کنونی دارد ..چرا که در غیر این صورت به جای رسیدن به موجودی هوشمند تر و قوی تر و زیباتر و...به موجودی زامبی گونه می رسیم..لیکن چنین دانشی وجود ندارد(دانش ابجکتیو)..چرا که لازمه وجود داشتن ان عبور از محدودیت های شناختی ادم است.به زبان دیگر..1-انسان خردمند به پایان را خویش رسیده است 2- موجودی برتر از انسان کنونی پا به عرصه حیات خواهد گذاشت 3-لازمه این دو وجود دانشی جامع نسبت به انسان کنونی است 4-چنین دانشی وجود نمی تواند داشته باشد 5- بنابراین محال است انسان به موجودی برتر از خود دست بیابد. ...این که با ازمون و خطا این راه پیموده شود دوباره ممکن است به نه موجودی خدایگونه بل به موجودی زامبی گونه برسیم.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      فرگشت هوشواره ها و تکنولوژی نیز تنها چیزیکه نیست فانتزی‌ست چه که روزاروز همگی در جریان آن می‌باشند.
      با این قسمت مشکلی ندارم..اما مسئله پیاده سازی ان در عرصه حیات عمومی است که ان را تا حد فانتزی بودن پایین می اورد.. دقت کنید حتی ساختن یک مسجد یا ویرانی یک کلیسا یا تصویب قانون بازنشستگی یا....با هزارن مشکل و حساسیت های اجتماعی روبه رو می شود چه برسد به این که بخواهیم زندگی ادمیان رابه شکل کاملی دگرگونه کنیم.
      to understand the actual world as it is

      not as we should wish it to be

      is the beginning of wisdom

    19. یک کاربر برای این پست سودمند از Transcendence گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Thanks (02-05-2020)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گزین‌گویه‌ها
      از سوی Theodor Herzl در تالار هماندیشی
      پاسخ: 691
      واپسین پیک: 05-11-2015, 03:20 PM
    2. پاسخ: 18
      واپسین پیک: 09-01-2012, 04:16 PM
    3. اندر نکات امنیتی در ساخت ویلاگ
      از سوی Russell در تالار رایانه، اینترنت، تلفن‌های همراه
      پاسخ: 12
      واپسین پیک: 01-09-2012, 01:11 PM
    4. سفری به پناهگاه جیمز باندی ویکی‌لیکس!
      از سوی Dariush Rahazad در تالار دانش و فندآوری
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 12-17-2010, 08:27 AM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •