۱. همیشه همینطور است، نظر شما مبنی نیست، نظر آن دخترها مهم است، گفته شد که: « بهترین گزینه به نظر آن دختر است ».
۲. زبان روشیست برای جعل همان کمبودها. مرد بازیکن میتواند خود را از طریق رفتار و گفتار در موقعیتی بسیار برتر از آنچه هست جلوه بدهد و با این روش میل زن به اخذ تائید از او را تحریک بکند. منظورم دروغ گفتن نیست، بلکه هدف گرفتن روشهای تشخیص غیرمستقیم و ناخودآگاه زنان برای تعیین جایگاه هر مردی که با او روبرو میشوند در هرم قدرت است. بازیکن به طور تجربی یا مطالعه یا هرچه آموخته که چگونه این روشها را دور بزند و فریب بدهد و با مانور به روی آنها از لیگ خودش برود بالاتر.
۳. یک چیزی که من دیدهام اینست که وقتی به زنان بیمحلی میکنید و در «مینیتستهایی» ناخودآگاه آنها که برای سنجش جایگاه مرد تنظیم شدهاند به دام نمیافتید و پیشاپیش فقط بخاطر زن بودن یا زیبا بودن یا هرچه تائیدی را که محتاج آن هستند بهشان نمیدهید، میزان دخترانی که به شما پیشنهاد میدهند، و شدت پافشاری آنها به این پیشنهادها و تلاشی که برای بدست آوردنتان میکنند به مراتب درجات بیشتر میشود. آنهم دخترانی که تا دیروز شاید اصلا نگاهتان هم نمیکردند! پس این همه یک بازی ذهنیست تا عینی. کل دم و دستگاه پییوای ردیف شده تا به مرد بگوید آنچه حقیقتا هستید مهم نیست آنچه طرف مقابل گمان میکند که هستید اهمییت دارد.
زنده باد زندگی!
پس راه ابطالِ گزاره های
"هیچ زنی شما را انتخاب نمیکند مگر شما را به تمام مردان دیگر ترجیح بدهد" و "هر مردی که اکنون یک دوست دختر دارد، میتواند مطمئن باشد که بهترین گزینه به نظر آن دختر است، اگرنه در دم توسط او رها شده بود"
چیست؟
نظر ناظران خارجی که مهم نیست، میماند اینکه یک دختر خودش بگوید که میتوانست دوست دخترِ پسرهایِ بهتری باشد؟ از کجا بدانیم راست می گوید؟ اگر قسم بخورد گزاره ابطال می شود؟ آیا این راه ممکنی برای آزمون آن گزاره است؟
امیر گرامی پیشتر گفتند که قرار بر این بوده که از هر ابزار شناختی که توضیح پذیری خوبی داشته باشند بهره برده شود.بحث به معنای فنی کلمه علمی نیست.با شناخت نسبی نسبت به علایق فرد (آشنایی،مشاهده معیارها در روابط قبلی و...) بگمانم میشود تا حدودی مشاهده کرد که عکس العمل زن و مرد در برابر یک کیس بهتر (از نظر آنها) چگونه است.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
1. حتی علم هم به عنوان قابل اعتمادترین منبع شناخت، شناخت قطعی نمیدهد، چگونه از انسان ها بخواهیم کل زندگی شان را تحت الشعاع ادعاهایی قرار دهند که از منابع شناخت دیگری، که همگی از علم متزلزل ترند به دست آمده اند؟
2. آن گزاره از کدام منبع شناخت و با چه متدی به دست آمده؟
3. جناب امیر روانکاوی را به خاطر غیرعلمی بودن قابل اعتماد نمی دانستند و بر همین مبنا از آن انتقادها کردند، چرا ایشان برای مدعای خود در این باره ارزش معرفتی بالاتری قائل هستند؟ از ایشان میخواهیم این دوگانگی را توضیح دهند.
Russell (07-01-2013),sonixax (06-30-2013),undead_knight (07-04-2013)
اگر این گونه باشد که ما دیگر نباید به علم تکیه دهیم.
قانون جاذبه ی زمین نیز فقط در حد یک نظریه است
و اگر با استدلال های شما بخواهیم پیش برویم دیگر نباید به آن اکتفا کنیم؛ و دیگر از پله ها پایین نمی رویم و از پنجره می پریم
چون شما می گویید فقط یک نظریه است و نمیشه به ان تکیه کرد!!
sonixax (07-01-2013)
از کجای سخن من استنتاج کردید که اگر این طور (چطور؟!) باشد نباید به علم تکیه دهیم؟
فرق ادعاهای علمی (ابطال پذیر) با غیر آن ها، ابطال پذیری یا به طور معادل آزمون پذیری آن ادعاهاست. همین است که قوانین علمی مثل جاذبه را قابل اعتمادتر کرده است.
افتادن در دام اعتقاد به گزاره های ابطال ناپذیری که برای توصیف و فهم جهانی که مشاهده میکنیم بیان می شوند، افتادن در دام دگماتیسم است و راه خروجی از این دام قابل تصور نیست، به این دلیل که راهی برای آزمونشان وجود ندارد و اگر اشتباه کرده باشیم خیلی مشکل میتوانیم متوجه آن بشویم. من قویا به دوستان هشدار میدهم که به جفنگیاتی چون جمله ای که از آن انتقاد کردم اعتماد نکنند.
sonixax (07-01-2013)
وقتی در مورد روش شناختی صحبت میکنیم معیار ما باید میزان توضیح پذیری و استفاده آن تا حد ممکن از معتبرترین روشها باشد.
شما وقت و علاقه داشتید نوشتههایِ تالار زنامرد را بخوانید.دوستمان جناب آندد نایت از امیر گرامی ابطال پذیری طلب کرده بودند و با همین روش سعی در فرار از مواجه با آنرا داشتند.من خودم ابطال پذیری را بسیار میپسندم ولی معتقد نیستم وقتی ابطال پذیری به میزان مورد توقع ما نیست باید آنرا کنار بگذاریم و ندانمگرایی در پیش بگیریم.استفاده روش امیر گرامی و دیگر تحلیلهایِ مشابه که در آن به بیولوژی انسان توجه شده از نظر کمی بودن ، استناد بر دادههایِ علمی معتبر و آزمایش پذیری و ... بسیار معتبرتر از تئوریهایِ جنسیتی مانند تئوریهایِ فمینیستی است.
آیا شما نسبت به فمینیسم هم ندانمگرا هستید یا داریم با بار اثبات بازی میکنیم؟
فکر کنید اصلا ادعای خاصی نشده (طبیعتا نوشتهها عوامل دیگری را هم لحاظ قرار داده).شما حقیقتا این مطالب را در حد خرافات و غیر علم میدانید؟
بگمانم میدانید که همین امروز هم بسیاری از حوزههایِ مورد استفاده و مهم ما مثل اخلاق در حوزه علم نیستند،شاید هرگز هم درنیایند ولی ما آنها را با اینکه در خارج از حوزه علم و حوزه فلسفی هستند کنار نمیگذاریم بلکه سعی میکنیم از ابزارهای شناختی موجودمان بهترین استفاده را بکنیم.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
هماکنون 3 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 3 مهمان)