قرآن معجزه ی جاوید: سوره ی « نور » و معجزه در اپیدمیولوژی (همه گیر شناسی) **خادم الامام (عج)** جمعه, 28 آبان 1389 ساعت 02:53 |
|
|
حرام بودن ازدواج مؤمنین با مردان و زنان زناکار و مشرک، علاوه بر آثار مهم تربیتی و اخلاقی، مانع از ایجاد بیماریهای خطرناک در اجتماع مؤمنین میگردد. زیرا امروزه با توجّه به پیشرفتهایی که طی 100 سال اخیر انجام شده است، مشخص گشته که عامل بسیاری از بیماریهای خطرناک، ویروسها یا باکتریها یا سایر عوامل عفونی هستند که تعداد زیادی از آنها از طریق رفتارهای پرخطر همچون روابط نامشروع جنسی اعم از ...
بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن معجزه ی جاوید: سوره ی « نور » و معجزه در اپیدمیولوژی (همه گیر شناسی)
قرآن، کلام خداوند و برترین کتابی است که بر دنیای خاکی نازل شده است. به جرأت میتوان این کتاب عظیم را برنامه ی کامل زندگی بشر دانست؛ چرا که علاوه بر آموزش مسائل تربیتی، اخلاقی و دینی، اطلاعات گرانبهای علمی نیز در درون این کتاب مقدس نهفته میباشد که این اطلاعات به حول و قوه ی الهی با ظهور مفسر بزرگ قرآن کریم، حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) إن شاء الله رمزگشایی خواهد شد. سوره ی « نور »، بیست و چهارمین سوره از سورههای قرآن کریم میباشد و در زمره ی سورههای مدنی قرار دارد.
(1) گرچه در این سوره احکام و مسائل اخلاقی و تربیتی بی شماری ذکر شده است، اما با کمی دقت میتوان در لابهلای آیات آن مطالب شگفتانگیز و معجزات شگفتآوری یافت. در آیات 1 تا 4 سوره ی « نور » (البته با احتساب « بسم الله الرحمن الرحیم » مطابق فرمایش معصومین (علیهم السلام) بهتر است بگوییم آیات 2 تا 5)،
(2)
خداوند متعال قدرتنمایی فرموده و یکی از معجزات بزرگ خود را بیان نموده است.
آیات ابتدایی سوره ی « نور » چنین میفرماید:
در نگاه اول به نظر میرسد که آیات فوق تنها به بیان احکام و حدود الهی پرداخته و صرفاً مسائل اخلاقی و تربیتی را بیان مینماید، اما با نگاهی عمیقتر به آیات مذکور، میتوان به معجزهای بزرگ در علوم طبیعی پی میبرد. در آیه ی 3 سوره ی « نور » چنین بیان شده است: « مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمیکند و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک به ازدواج خود در نمیآورد؛ و این کار بر مؤمنان حرام شده است! » در ظاهر، آیه ی مذکور صرفاً یک حکم تربیتی و اخلاقی میباشد، اما با تعمق بیشتر، میتوان معجزهای عظیم را در آن پیدا کرد. به خصوص اگر در کنار آیه ی 3 سوره ی « نور »، نیم نگاهی به آیه ی 1 این سوره نیز بیندازیم، فرضیه ی مذکور، بیش از پیش تقویت میشود؛ چرا که در آیه ی 1 سور ه ی « نور » چنین بیان شده است: « این سورهای است که آن را فرو فرستادیم، و عمل به آن را واجب فرمودیم
و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکر شوید! » توجه به عبارت « و در آن آیات روشنی نازل کردیم » ما را به این نکته سوق میدهد که به احتمال بسیار زیاد در آیات بعدی سوره ی « نور »، نکات و معجزات شگفتانگیزی باید وجود داشته باشند تا به وسیله ی آنها بتوان به عظمت خداوند متعال پی برد. چرا که «
آیات روشن » یا همان «
نشانههای آشکار » آیات و نشانههایی هستند که به کمک آنها میتوان به عظمت خداوند بلندمرتبه و متعال پی برد. بنابراین گرچه کمی عجیب به نظر میرسد، اما مطالعه در آیات بعدی سوره ی نور، ما را به مطالب مهمی رهنمون میکند که با دریافت حکمت آنها، میتوان به علم و قدرت خداوند متعال پی برد. جالب اینکه تعدادی از مفسرین بزرگ نیز در مورد آیات مذکور، چنین نظری دارند. برای مثال حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی، در کتاب تفسیر نمونه، جلد 14، صفحه ی 384، پیرامون آیات ابتدایی سوره ی « نور » چنین فرمودهاند:
(3) « این احتمال نیز وجود دارد که منظور از
آیات بینات، دلایلی است که برای احکام مفروض در این سوره آمده است. »
به عبارت دیگر، نشانههای آشکار قدرت خداوند که در سوره ی « نور » به آنها اشاره شده است، احتمالاً همان دلایلی است که برای احکام ذکر شده در این سوره آمده است و دلایلی که این احکام بر پایه ی آنها بنیان نهاده شده است، به قدری حکیمانه هستند که علم و قدرت قانونگذار آن یا « خداوند متعال » را نشان میدهد.
اما احکام ذکر شده در سوره ی « نور » چه دلایل و حکمتی دارند که خداوند از آنها به عنوان « نشانههای آشکار » نام میبرد؟ آیا این دلایل فقط دلایل اخلاقی و تربیتی هستند یا اینکه به علوم دیگر نیز مربوط میشوند؟ آیات 1 تا 4 سوره ی « نور » علاوه بر اینکه نشان دهنده ی حکمت خداوند متعال در ابعاد اجتماعی، اخلاقی و تربیتی هستند، نشان دهنده ی حکمت و علم بیپایان خداوند در زمینه ی علوم طبیعی نیز میباشند. در بین آیات ذکر شده، آیه ی 3 سوره ی « نور » بیش از سایر آیات، حکمت خداوند متعال را نشان میدهد. همانگونه که ملاحظه فرمودید، خداوند متعال در آیه ی مذکور، ازدواج مؤمنان را با مشرکان و زناکاران حرام اعلام کرده و مشرکان و زناکاران را تنها لایق ازدواج با یکدیگر دانستهاند. حکمت اخلاقی و تربیتی و اجتماعی حکم مذکور در این است که خداوند متعال حتی ازدواج (که به خودی خود حلال میباشد) را بین مؤمنان از یکسو و زناکاران یا مشرکان از سوی دیگر حرام اعلام نموده است و با این کار مانع از انتقال آلودگیهای اخلاقی از مفسدان به مؤمنین شده است. اما آیه ی مذکور حاوی یک معجزه ی بزرگ علمی نیز میباشد که این اعجاز در علم « اپیدمیولوژی » (همه گیر شناسی) بیان شده است. « اپیدمیولوژی »، علمی است که به بررسی جمعیتهای موجود در یک جامعه، توزیع بیماریهای موجود در جمعیتهای مذکور، مرگ و میر، زاد و ولد، عوامل مؤثر در بروز بیماری، معضلات و مشکلات بهداشتی و ... در جامعه میپردازد. این علم یکی از زیرشاخههای مهم علوم پزشکی میباشد.
(4)
اما آیه ی 3 سوره ی « نور » چه ارتباطی با « اپیدمیولوژی » دارد؟ حرام بودن ازدواج مؤمنین با مردان و زنان زناکار و مشرک، علاوه بر آثار مهم تربیتی و اخلاقی، مانع از ایجاد بیماریهای خطرناک در اجتماع مؤمنین میگردد. زیرا امروزه با توجّه به پیشرفتهایی که طی 100 سال اخیر انجام شده است، مشخص گشته که عامل بسیاری از بیماریهای خطرناک، ویروسها یا باکتریها یا سایر عوامل عفونی هستند که تعداد زیادی از آنها از طریق رفتارهای پرخطر همچون روابط نامشروع جنسی اعم از « زنا »، « لواط » و « مساحقه » و نیز از طریق اعتیاد به « مواد مخدر تزریقی » انتقال مییابد.
(5) برای مثال، بیماریهای مهم و خطرناکی همچون ایدز « HIV »،
(6) هپاتیت B،
(7) هپاتیت C،
(8) هپاتیت D،
(9) سوزاک یا گنوره،
(10) التهاب پیشابراه ناشی از کلامیدیا،
(11) هرپس تناسلی
(12) و ... از طریق رفتارهای پر خطری همچون روابط نامشروع جنسی و اعتیاد تزریقی منتقل میشود.
(13) گر چه تعدادی از بیماریهای مذکور از طریق انتقال از مادر به جنین منتقل میشوند
(14) و نیز در تعدادی از این بیماریها، راههای نادری همچون فرورفتن سوزن آلوده به دست،
(15) خالکوبی ها،
(16) دیالیز،
(17) انتقال خون،
(18) پیوند اعضا
(19) و ... باعث انتقال بیماری میشوند، اما مطابق آمارهای معتبر نهادهای بین المللی، مهمترین عامل گسترش بسیاری از بیماریهای نامبرده همچون ایدز « HIV »، هپاتیتها، سیفیلیس، هرپس تناسلی، گنوره یا سوزاک، انتقال از طریق روابط جنسی و به خصوص روابط بیبند و بار و نامشروع جنسی میباشد.
(20) در بین بیماریهای ذکر شده، بیماریهایی همچون ایدز و هپاتیت B به یک معضل جهانی تبدیل شدهاند و سازمانهای بینالمللی از آنها به مثابه یک کابوس مرگبار یاد میکنند که سالانه جان میلیونها انسان را میگیرند.
(21) با توجه به مطالب ذکر شده، مسجل میگردد که حرام بودن ازدواج مؤمنین با مشرکین و زناکاران، تا حد بسیار زیادی مانع آلودگی جسمی و ابتلا به بیماری در جمعیت مؤمنین میگردد و علاوه بر مسائل تربیتی و اخلاقی، از نظر سلامت جسمی نیز به سود مؤمنین میباشد. در واقع اگر به فرمایش قرآن کریم در آیه ی 3 سوره ی « نور » عمل شود، بعد از گذشت چند نسل، ترکیب جمعیتی کشورهای مسلمان به شرح زیر خواهد بود:
همانگونه که در تصویر فوق ملاحظه میفرمایید، اگر به فرمایش قرآن کریم در آیه ی 3 سوره ی « نور » عمل شود، بعد از گذشت چند نسل، جمعیت مؤمنین که سالم هستند (البته منظور از سالم، عدم آلودگی با بیماریهایی همچون ایدز و هپاتیت و ... است)، تعدادشان افزایش قابل ملاحظهای مییابد که این مسئله به دلیل ازدواجهای درون جمعیتی مؤمنین با مؤمنین است. در این ازدواج درون جمعیتی نه تنها زن و شوهر مؤمن خودشان سالم میمانند، بلکه فرزندانشان نیز سالم مانده و به دلیل سلامت جسمی این جمعیت و عمر طولانی آنها، تعداد و درصد مؤمنین جامعه افزایش مییابد؛ اما از سوی دیگر، زناکاران و مشرکین (مفسدین) که مطابق قرآن تنها لیاقت ازدواج با یکدیگر را دارند، بیماریهای خطرناک را تنها به یکدیگر انتقال میدهند؛ با توجه به اینکه سرانجام این ازدواج درون جمعیتی، تنها آلودگی خود مشرکین و مفسدین میباشد و بیماری در درون همان جمعیت منتقل میگردد، و با در نظر گرفتن این که بسیاری از این بیماریها مهلک بوده و از عمر افراد میکاهند، به تدریج و بعد از گذشت چند نسل شاهد خواهیم بود که تعداد و درصد زناکاران و مفسدین در کل اجتماع، کاهش خواهد یافت. جامعه ی مذکور، جامعهای خواهد بود که به مرور زمان، اکثریت مطلق افراد آن را مؤمنان سالم و اقلیت بسیار کوچک آن را زناکاران و مشرکان تشکیل میدهند:
البته تصویری که در بالا ارائه شد ممکن است استثنائاتی را نیز بپذیرد؛ برای مثال ممکن است تعدادی از مؤمنین به صورت اتفاقی در اثر انتقال خون، دیالیز و پیوند اعضا آلوده، به بیماری مبتلا شوند. همچنین ممکن است تعدادی از مؤمنین، خود توسط شیطان از راه به در شده و به صف مشرکین و زناکاران بپیوندند. اما استثنائات مذکور، تغییر جدی در مدل ارائه شده در تصویر فوق ایجاد نمیکند؛ چرا که همانگونه که ذکر شد، مهمترین راه انتقال بیماریهای مهلک ذکر شده، روابط نامشروع جنسی و رفتارهای پر خطر همچون بیبند و باری و اعتیاد به مواد مخدر تزریقی میباشد
(22) و سایر روشهایی انتقال، اهمیت جدی ندارند. از سوی دیگر، درصد مؤمنین واقعی که بخواهند مطابق دین اسلام حقیقی زندگی نمایند و سپس به صف مشرکین بپیوندند، چندان زیاد نیست (برای مثال در قرون اخیر نیز بیش از آنکه مسلمانان ادیان دیگر را بپذیرند، افراد از ادیان دیگر به اسلام روی آوردهاند و گسترش خیره کننده ی اسلام، موجب اسلام هراسی در غرب شده است).
(23) به همین دلیل، مدلی که در تصویر فوق ارایه شد، با حقایق امروز و نیز اصول علمی، سازگاری کامل دارد. بدین ترتیب، در صورتی که مسلمانان به دستورات اسلام تمسک جویند، سعادت و نیک بختی جامعهشان هم از نظر سلامت جسمی و هم از نظر سلامت روحی و اخلاقی، تضمین خواهد شد. اما اگر مسلمانان دستورات اسلام را کنار بگذارند، مدل جمعیتی جوامع اسلامی به صورت زیر خواهد شد:
در اثر مدل فوق، ازدواج مؤمنین و مفسدین (زناکاران و مشرکان) با یکدیگر موجب خواهد شد تا حتی مؤمنین که خود از نظر روحی و جسمی سالم هستند، بیماریهای مهلک و خطرناک را از همسران مشرک و زناکارشان دریافت نمایند و خودشان و فرزندانشان نیز که حاصل این نوع ازدواجها هستند، آلوده به این بیماریهای مهلک خواهند گشت و بنابراین بعد از گذشت چندین سال، جامعهای خواهیم داشت که جمعیت آن را مخلوطی از مؤمنین و مفسدین سالم و بیمار تشکیل میدهند. در واقع نتیجه ی ازدواج بین مؤمنین و مفسدین، ابتلای تعداد زیادی از مؤمنین و فرزندان آنها به بیماریهای منتقله از راه جنسی خواهد بود که البته تعداد زیادی از مؤمنین که خود بیگناه بودهاند، این بیماری خود را تنها به واسطه ی ازدواج از همسران خود دریافت میکنند (آش نخورده و دهان سوخته!). جمعیت نهایی اجتماع نیز بعد از گذشت چندین نسل مختلط خواهد بود که اندازه ی کلی آن، از جمعیت ذکر شده از جمعیت مدل قبلی کمتر میباشد (به دلیل مرگ تعداد زیادی از افراد در اثر بیماری). همچنین در این مدل جمیعتی مؤمنین زیادی نیز تنها به واسطه ی ازدواج با همسرانشان آلوده میشوند؛ در واقع برآیند این اجتماع، جامعهای به نسبت بیمار خواهد بود.
متأسفانه برخی از کشورهای اسلامی به فرمایش قرآن در آیه ی 3 سوره ی « نور » عمل نمینمایند که این مسئله علاوه بر آثار تربیتی و اخلاقی ناگوار، آثار مخربی بر سلامت جسمی اجتماع میگذارد و متعاقب آن، تعدادی از مؤمنین نیز به بیماریهای مهلک جنسی از جمله ایدز و هپاتیت مبتلا میگردند. جالب اینکه در سوره ی « نور »، مؤمنین صرفاً از « زنا » منع نشدهاند (همانگونه که میدانیم زنا به خودی خود حرام است)،
(24) بلکه حتی از عمل ازدواج (که به خودی خود حلال میباشد) با مفسدین منع شدهاند. این مسئله نشان میدهد که منظور خداوند از وضع این حکم تنها مسئلهای اخلاقی نبوده، بلکه سلامت مؤمنین نیز مد نظر خداوند مهربان و بلندمرتبه بوده است. این توصیهی بزرگ از جانب خداوند مهربان و دانا در حالی مطرح شده است که در 1400 سال پیش هنوز میکروبها، ویروسها و سایر عوامل عفونی کشف نشده بودند و حتی بیماریهایی مانند ایدز « HIV » و هپاتیت ویروسی بروز نکرده بودند. بدین ترتیب حکمت خداوند متعال در رابطه با صدور حکم مذکور، خود اعجازی بزرگ است؛ چرا که خداوند متعال قبل از کشفیات دانشمندان در قرون اخیر، مسائل مهم دخیل در سلامت جسمی اجتماع را عنوان کرده و آن را در قالب حکم بیان نموده است. همان گونه که ملاحظه فرمودید، آیات 1 تا 4 سوره ی « نور » از یک واقعیت بزرگ علمی پرده بر میدارد. از آنجا که قرآن مجید، 1400 سال قبل در سرزمین خشک و بیآب و علف عربستان و بر قلب یک پیامبر امّی (درس نخوانده) نازل شده است، جای هیچگونه شک و شبههای باقی نمیماند که این کتاب عزیز از جانب یک پروردگار بلندمرتبه و دانا برقلب بنده اش نازل گشته است؛ چرا که یک انسان درس نخوانده، آن هم در جامعهای همچون عربستان آن روز و در شرایطی که ابزار آلات پیشرفته نیز وجود نداشت، نمیتوانست از چنین راز علمی بزرگی با این دقت و صلابت پرده بردارد. در واقع آیات 1 تا 4 سوره ی « نور » یکی از بهترین اسنادی است که میتوان به کمک آن در مقابل کفار و مشرکین تحدی (مبارزهطلبی) کرد و حقانیت اسلام را به جهانیان ثابت نمود. امید است که کشفیات علمی از این قبیل، بشر نادان و جاهل عصر آخرالزمان را به سوی ارزشهای الهی سوق دهد. در پایان از خداوند متعال خواستاریم تا ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را هر چه سریعتر تسریع فرمایند تا به واسطه ی هدایت بیپایان و راهنماییهای ارزشمند ایشان، جامعه ی بشری با شتاب هر چه بیشتر به سوی جامعه ای آرمانی که در آن اخلاق، علم، مذهب و فرهنگ در اوج کمال میباشد، حرکت کند.
به امید ظهور منجی موعود، حضرت مهدی صاحبالزّمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
کاری از: خادم الامام (عج) - آبان ماه 1389
وعده صادق