sonixax (05-18-2013)
اکثریت زنان بریتانیایی ماندن در خانه را به کار کردن در بیرون ترجیح میدهند. در یک نظرسنجی اخیر 62٪ زنان انگلیسی گفتهاند که ترجیح میدهند خانهدار باشند تا شاغل(لینک).
Women aged 25 plus in a relationship and full time jobs were polled
62% admitted they 'secretly' wished to be a housewife
74% said they felt pressure from other women to be independent
78% said they wouldn't mind being financially dependent on their partner
نه, از نظر مردان برای همه مردان احترامی به طور کلی وجود داره که بدون اینکه کاری بکنه اون رو داره, دلیلش هم تعلق به گروه مردان هست و اونچه مردان در گذشته انجام دادند, اینکه چند تا فیلسوف , چند تا دانشمند و چند تا مخترع در گروه خودشون داشتند یا دارند.
و هر مرد بی خاصیتی هم به اونها میباله... این داشتن و نداشتن احترام اولیه رو در مقایسه با "زنان" بگید نه بقیه مردان.
خود مادر بودن نه , نقش مادر رو به عهده گرفتن برای دیگران؛ زنها برای هر فرد نزدیکی که احساس کنند احتیاج به حمایت و کمک داره می تونند در نقش مادر فداکار و ازخودگذشته و مراقب فرو برن... این موضوع به نظر من واضحه و همه مردها هم این رو می دونند و یه وقتایی سعی می کنند حس مادرانه و دلسوزانه زنها رو تحریک کنند.
به این دلیل که همونطور که خودتون گفتید این بحث ها جدیده نسبتا, و مثل فمینیسم نیست که صد سال تکرار شده باشه, شوالیه از فمینیسم به رغم وجود کسانی مثل دورکین و ولری سولانس دفاع می کنه و دلیلش رو این عنوان می کنه که فمینیسم نکته های مثبت زیاد داره و کارهای مثبت زیادی انجام داده و اینکه درون فمینیست ها گروههای مختلفی هستند که رویکردهای متفاوتی دارند. ما تازه با این جنبش شما آشنا میشیم و از همون ابتدا پایه و اساسش رو بر محکوم کردن صرف زنان می بینیم. بنابراین اگرچه بخشهایی از حرفهاتون رو قبول داریم ولی حقیقتی در بدنه کلی این جنبش نمی بینیم.
شما هم فکر نمی کنم با همه اونچه فمینیسم انجام داده مخالف باشید, ولی کل فمینیسم رو دارای حقیقت نمی دونید.
شما می گید به خاطر پیشرفت تکنولوژیک, در صورتی که این پیشرفت تکنولوژیک با پیشرفت فرهنگی و با تغییر فضای اجتماعی و سیاسی همراه بوده و باعث شده کم کم زنها از قالب های سنتی دربیان و به حقوقشون فکر کنند. همونطور که قالب کلی جامعه تغییر کرده و کل مردم کم کم از قالب های سنتی در اومدند و دارای حق و حقوقی شدند.
حالا به چه دلیلی شما تکامل فرهنگی رو ندیده می گیرید و فقط تکامل تکنولوژی و زرنگ بازی زنان رو دلیل بریدن از سیستم سنتی می دونید؟
وگرنه در ایران هم پیشرفت تکنولوژیک به حدی هست که زنان نیاز به زور بازوی مردان نداشته باشند ولی پیشرفت فرهنگی همه جا به اون اندازه نیست.
هیچکس، هیچ «احترامی» ندارد بجز آنکه شایستگی خود برای دریافت و برخورداری از آنرا اثبات کرده باشد، روشهای اثبات آنهم در جامعهی سنتی و مدرن هر دو شناخته شده است، از تعلق به گروهی خاص تا عبور از مرز سنی مشخص و ... آنچه هرگز وجود نداشته تمام مردان اینجا تکتک میتوانند به عدم وجود آن شهادت بدهند احترام، اعتبار و مقبولیت در هر شکل و نوع آن فقط بخاطر مردی بوده. حتی و بخصوص در تناسب با زنان:ا این زنان هستند که فقط بخاطر زن بودن مورد احترام قرار میگیرند و رعایت ادب، محدود کردن رفتارهایی که بنظرشان «توهینآمیز» میآید و دریافتن و برآوردن خواستههایشان وظیفهی هر مرد تلقی میشود. اینکه شما فقط مردان محترم را میبینید و مردان نامحترم برایتان نامرئی هستند گواه دیگریست بر هایپرگمی.
نقش فداکار و ازخودگذشتهی زنان در جایگاه مادر البته چیزی بجز خودارضایی روانی مردان نبوده و نیست، که همواره شما را هزاران برابر بهتر از آنچه حقیقتا هستید دیدهاند و میبینند، پنجاه میلیون بچهی سقط شده در غرب طی چهل سال اخیر گواه این هستند که زنان حتی مادران ذاتا خوبی هم نیستند!
اما خندهدار است که شما همچنان این نقش را نوعی کهتری برای زن جلوه میدهید و میخواهید از آن نتیجه بگیرید که زن هم در کنار مرد(یا حتی بیشتر از او؟)فداکاری میکرده؟ نقش مادر را طبیعت برعهدهی زن گذاشته نه مردسالاری، اینکه مردان از آن چه تصور و رویایی داشتهاند ربط چندانی به آنچه شما میکنید نداشته و ندارد، و از این گذشته برای ایفای آن چه در جامعهی سنتی و چه در جامعهی مدرن هیچ ازخودگذشتگی ویژه و منحصربفردی لازم نیست و فداکاریهای مادرانه در حد داستانهای شبانه باقی میمانند، این مرد است که همه چیز خود را بخاطر نفع جمعی فدا میکند. همانطورکه پیشتر درخواست شد، یک مثال بزنید. باز هم گفتیم که «فداکاری احتمالی» برای حامل خزانهی ژنتیکی شما در چرنده و خزنده و پرنده قدرتمندترین رانهی بیولوژیکی موجود است و هنر ناب زن نیست، مردان «حداقل» همانقدر فداکاری برای فرزندان خود نشان میدادهاند و هنوز هم میدهند. شما به ما نشان بدهید که کجای تاریخ زن برای مرد دست به فداکاری زده و مثلا بجای او در کشتی در حال غرق شدن نشسته تا او بتواند به قایقهای نجات بنشیند و نجات پیدا بکند. نمیتوانید، چراکه زنان در ارتباط با مردان طرف گیرنده و خودخواه و انگل هستند.
عشق خطاپوش و بیتوقع به بچه/ها = رانهی فرگشتیکی، یکسان در مرد و زن.
رساندن نفع به دیگرانی که خویشاوند شما نیستند بدون هیچ بهرهای به خود= فداکاری.
رساندن نفع به دیگرانی که خویشاوند شما نیستند در برابر زیان به خود = ازخودگذشتگی.
زن هیجکدام از موارد بالا را نسبت به مرد نداشته و ندارد، مرد همهی موارد بالا را نسبت به زن داشته و دارد.
بله مردان عقدهی مادریابی دارند و گمان میکند زنان همه مثل مادرانشان هستند، و عشقی بیتوقع و خطاپوش در انتظار آنهاست، نمیدانند که در صورت بروز اولین نشانههای قطع سرویسی که زن بخاطر آن با او درآمیخته، همنشینی نیز قطع خواهد شد و اگر میدانستند هرگز وارد بازی نمیشدند. هدف نهایی ما هم دادن همین آگاهیست.
من بخاطر آنکه صداقت فکری دارم، شما اما ترجیح میدهید بجای حمایت از آنچه درست میپندارید منافع شخصی/گروهی خود را در نظر بگیرید، خودتان هم دارید همین را میگویید! «فمینیسم به نفع زنان بوده» و «کارهای مثبتی برای زنان انجام داده» و ... پس شوالیه از آن دفاع میکند. یعنی او حاضر است برای اعتلای منافع گروهی دیگر به قیمت فدا کردن «مزیت مردی» و «برتری جنسیتی» و «سلطهی مردسالارنهای» خود تلاش بکند، البته نه چون آنرا برای زنها مفید میبیند(!)، بلکه چون میپندارد فمینیسم حقیقت دارد. پس منافع گروه/شخص خود را فدای حقیقت میکند(البته شاید اعتقاد داشته باشد که برابری جنسیتی در نهایت به سود همه است و ... ولی اینها به بحث نامرتبط است). این بخاطر آنست که شوالیه مرد است و به رغم وجود موجی قدرتمند و عظیم در فمینیسم که از منقرض کردن نسل مردها و اختگی ۹۰٪ مردها و متجاوز خواندن تمام مردان با صدای بلند هیچ ابایی ندارد(و مشابه آن هرگز در جنبش مردان دیده نشده و نمیشود)، آنچه را حقیقت میپندارد بیان میکند و مثل شما وانمود نمیکند که از «زنستیزی حرفهای شما رنجیدهایم، پس به این خاطر حاضر نیستیم هیچ چیز را بپذیریم».
اینست که زنی را ندیدهایم که بخاطر پایبندی روشنفکری و صداقت فکری از فمینیسم انتقاد بکند یا با جنبش مردان همراه باشد. ناتوانی زنان از پرداختن به موضوعات انتزاعی و نداشتن هیچگونه میل و علاقه به مسائل صرفا نظری احتمالا یکی از دلایل آنمست، اما دلیل اصلی همانست که گفتیم، زنها به طور عموم هرگز برپاد «خواهری مقدس» چیزی نمیگویند.
پیشرفت فرهنگی و تغییر فضای اجتماعی و سیاسی تنها در صورتی ممکن میشود که آن جامعه قادر به عبور از مرحلهای از توسعهی صنعتی و تکنولوژیک باشد. زنها البته همواره به خودشان فکر کردهاند، در شرایطی که کارها بسیار سنگین و وابسته به زور جسمانی مرد(یا خلاقیت ذهنی او)هستند به سود ایشان است که مستقیما انگل او بشوند و از دسترنج او تغذیه بکنند، از یک نقطه به بعد از این زور بازو یا خلاقیت بینیاز میشوند و با یادگیری «آنچه برای یادگرفتن هست» به کاری تکراری، فاقد نیاز به نیروی جسمانی یا نوآوری میپردازند و تنها به سراغ مردانی میروند که برایشان جذابیت دارند(۱۰٪ مردان).
مرتبا ایران را مثال زدن هم چیزی بجز ارجاع به سند مجهول نیست، آنچه ما دیدهایم اینست که فمینیسم و ایدههای «زنپرستانه» طی بیست سال چند برابر آنچه «سکولاریسم» طی دویست سال پیش رفته توسعه یافتهاند و در جامعه برای خود جای پا باز کردهاند، آن بخشهایی هم که تغییر نکردهاند یا هنوز وابسته به نیروی جسمانی مردان هستند(مثل روستاها، که کار مرد سر زمین هنوز منبع اصلی درآمد است)، یا هنوز سنت به زور سیستم حکومتی که در استخدام خود دارد به سرکوب فیزیکی آن پرداخته. تمام کشورهای دیگر به همین وضع هستند، هند اکنون یک جنبش فمینیستی قدرتمند دارد، چین به تازگی دچار وضعیتی مشابه اروپا شده که در آن زنان بطور فلهای از شوهران خود طلاق میگیرند و رفیقهای پولدار و دارای مقامهای بالای سیاسی برای خود دست و پا میکنند، کرهی جنوبی یک جنبش «بسیار» قدرتمند فمینیستی دارد که طی یک دهه آنرا به خواهر سوئد بدل کرده، در برزیل فمینیستها سالیانه تظاهرات به راه میاندازند با مشارکت دهها هزار نفر، و و و.
هرجا که زن از دسترنج مرد بتا(ظاهرا البته)بینیاز میشود، همهی فرهنگی که برای استخدام او به عنوان مراقبت/محافظ زن پرداخته شده بود را نیز بیاعتبار و رها میکند.
نمودِ عینی و برجسته فمنیسمِ فرگشتیافته و مردستیزیای که در اثر ادغامِ این کسپرستی ذاتیِ مردان با جنبشِ فمنسیم 100 صدساله اخیر پدید آمده این میشود که زنستیزی ِ ذاتی ِ مردان همچون اصلی اثبات شده در آزمایشگاههای بیولوژیک، یا حقیقتی ازلی و غیرقابل تشکیک از سوی جامعه انگاشته خواهد شد و شما تازه باید بیایید ثابت بکنید که خیر اینها همه خرافه است؛ این دقیقا همان چیزیست که ما میگوییم به رسمیت شناختنِ گفتمان زنستیزانه!
این چنین میشود که شما مردانی را میبینید که از روی احتمالا ندانستن یا غفلت و هتا شاید نادیده گرفتنِ تمامِ واقعیاتی که علیه همجنسانِ خودشان وجود دارند، به طور علنی و عملی به دیوانگاری مردان و فرشتهنمایی (قربانیِ مردانگی بودن)زنان در برابرِ آنها دست میزنند؛ اینچنین میشود که اندک اندک برایمان عادی شده که هر روز خوانندهی مردی آهنگی در راستای اهدافِ والای کسلیسی منتشر میکند. یکی از خوانندههای کسلیسِ مشهور، شاهین نجفی است. آهنگِ «ما مرد نیستیمِ» او در دو ورژن، چیزی نیست جز مردستیزی ِ عریان و غنیشده با کسپرستی فمنیستی ؛ البته کارشان در همین جا تمام نمیشود و تقریبا در هر آهنگی از ایشان نمونههایی متعددی از این نوع کسلیسی را مشاهده میتوان کرد. بفرمایید دوستان ؛ به مرد بودنِ خود افتخار بکنید :
Download Shar.Tapesh.2012.Mard.Nistim.[128].mp3 @ UppIT
Download Shahin.Najafi.Tapesh.2012.Rap.Sun.com.Harfe.Zan.Ra p.Sun.com.mp3 @ UppIT
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
sonixax (06-05-2013)
این هم متن آهنگی که داریوش عزیز گذاشت.
البته شاهین نجفی بنظر من کارش ارزش داره با وجود مهملات اینچنینی که میگه و از دامبولی کسک خواندن بهتره بالاخره.هرچی باشه همین داریوش نجفی بود با آهنگ نقی کک انداخت در تنبان مسلمین طوری که دست به چاقو شدند طبق معمول و سنت نبوی.
مثل اون دختری که پردشو دوخته و اون که پول نداشت تو آتیش سوخته
مثل مادرم با اون زندگی زوری زنی که خلاصه شد تو قابلمه وقوری
کسی تا حالا نتونسته ببینه بدنشو کسی از سر نتونسته بگیره روسریشو
می گفت بعد مرگ میبرنش جهنم می گفت آدم و از سرمو آویزون میکنن
گفتم :مگه نگفتن پهشت زیر پای شماست مامان بهشت سر کاریه بیا دنیا رو بچسب
می گفت.اذون داره میگه مو تنم سیخ شده گفتم:می ترسی ترس به روحت میخ شده
هفتاد سال زن بوده یعنی کلفت یعنی چیزی تو زندگیش ندید جز خفت
زنی که گناه بود بودنش ولی بی جرم زنی که استحاله کرده بودنش تو فرم
کسی که خیانت نکرد به شوهر چی شد؟ : پنجاه سال فحش شنید و کتک خورد
باید تو سری بخوره بمیره نفس نکشه عکس هیچ پرنده ای رو بی قفس نکشه
زنی که همیشه یه سایه اونو می پایید عروسکی که مرد به هر شکل باهاش می خوابید
تو بوی سیلی و شلاق میدی خانوم تا کی میخوای به مردا باج بدی خانوم
مث وطن شدی همدم ولگردا تقدیر تو دست توی واسه فردا
تو بوی زمین سوخته مون رو میدی خانم
تو هم از عرش به فرش رسیدی که خانم
ما که از مردی مردیم لا اقل تو زن باش
یه کم از اون عطر غیرتت رو ما هم بپاش
ماکه از مردی مردیم و چیزی ندیدم از تو کتاب اسم رستم و فقط شنیدیم
که اگراونم بودامروز حتمن کراکی بود
رستم امروز از جنس بد شاکی بود
رستم اگر بود واسش جرم میساختن
تو گردنش آفتابه لگن مینداختن
شاید میرفت جنگ و بر میگشت احترام داشت
سرتیپ سپاه میشد تو دبی سهام داشت
رستم میتونست حتی به قولی گنجی شه
یه کم کانت و پوپر بخونه فرنگی شه
میشد اسلام رو سکولاریستی تعبیر کنه
میشد قرآن رو تو هرمنوتیک تفسیر کنه
میشد فیلم بسازه تو کن تقدیر بشه
میشد جک بگه معترض تعبیر بشه
شاید میرفت اروپا الان دو تا پاس داشت
اونجا تاکسی میروند اینجا الگانس داشت
تو هر عید میرفت تو کنسرتا میرقصید
دیگه حرف سیاسی نمیزد ، می ترسید
رستم اگر بود می گفت جدم عرب بود
خزر مالِ روس ها خلیج خلیج عرب بود
رستم اگه بود رستم و از یاد میبرد
شاه نامه بیست سی سال تو طاقچه خونه خاک می خورد
خانم ما مرد نیستیم رومون خط بکش
پرچم رو بگیر خودت بشو رئیس جنبش
ما که از مردی مردیم لا اقل تو زن باش
یه کم از عطر غیرتت رو ما هم بپاش
تو بوی زمین سوخته مون رو میدی خانم
تو هم از عرش به فرش رسیدی که خانم
ما که از مردی مردیم لا اقل تو زن باش
یه کم از اون عطر غیرتت رو ما هم بپاش
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
الان با کجای این اشعار مشکل دارید؟!!
حساس شدید ها!
شراب اولی تر ...
sonixax (06-06-2013)
هماکنون 3 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 3 مهمان)