زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Aria Farbud (12-30-2013)
اینها کار راه اندازه, ولی راهکار نیست, چون:
truly ≠ in truth
هنگامیکه:
in truth = در فرهود
truly = فرهودانه
ولی میشود با تنها پیشوند ب- اینجا برواژگید:
بفرهود = truly
بزیبایی = beautifully
بخوانایی = clearly
***
٭٭٭٭ برواژگیدن در زبان پارسیک | -وار, ly-, ...
برواژگانِ (قیدهای) "به طور, به شکل" و همانند را میتوان بآسانی با واژگان
"بریخت, بمانند" و یا پسوندهای کارآمدتر «-وار», «-انه», «-ان» بازنوشت:
به طور چشمگیری —> چشمگیرانه = impressively
به شکل خودکار —> خودکار, خودکاروار, خودکارانه = automatically
به طور فرگشتیک —> فرگشتانه, فرگشتوار = evolutionally
بطوریکه میخندید گفت —> خندان گفت
در حالیکه گریه میکرد در آغوش من آمد —> گریان در آغوش من آمد
همچنین پسوند "ان" تازیک میباشد و نباید با آن برواژه ساخت:
گاها (نادرست) —> گاهی
مثلا (نادرست) = نمونهوار
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Alice(12-29-2013),Aria Farbud (12-30-2013)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
homayoun (01-12-2014),مزدك بامداد (01-13-2014)
دوستان برای برابر context چه استفاده کنیم؟
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
در باره ی "مایه"
مایه = substance/Substanz => ماده ی سازنده ی چیزی، گوهر درونی که پیکره ای بدان استوار است. بجای مانده از واژه ی "ماتک" پهلوی که واژه ی ماده هم از ان است.
کارمایه = انرژی = گوهره ای که کار انجام میدهد
توانمایه = انرژی پتانسیل = گوهره ی توانایی انجام کار
سرمایه = capital = مایه ای که نخست ( سر آغاز) در دست است
تــَـنمایه = mass/Masse = جرم = مایه ای که تن بساویدنی ( جسم ملموس) را میسازد
ماندمایه = جرم سکون = rest mass/ Ruhemasse مایه ای که چیزی یا ریزکی (ذره ای) در هنگام ماندگاری و ایستایی دارد
بیمایه = lackink in substance+ insubstantial/ Substanzlos = سراسر تهی از استواری و گوهره ی درونی / بی ارزش، نادان، ناآگاه، ...
کم مایه = فقیر ( وارون غنی) = اندی تهی از استواری و هستی و دارایی و کمبود گوهره ی ارزشمند
پـُـرمایه = غنی = full of substance / substanzvoll : نام گاوی که به فریدون در کوه البرز شیر میداد نیز پـُرمایه بود که در برخی نسخه ها " بـرمایه" هم آمده. پُرمایه سازی اورانیوم ( enrichment/Anreicherung+Bereicherung )
•
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)