نِشان‌ها:
از سر و روی این انجمن troll بالا میرود، سمکینگ پادشاهشون باشه، omg no pun intended (:
نوشته اصلی از سوی david
بانو آلیس و مهربد شما با بقیه هم اینگونه فارسی صحبت می‌کنید؟ یک خط نوشتن شما را ۲-۳ برابر بقیه وقت می‌گیرد خواندن.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
امتحانا تموم شد
به چه چیزهایی فكر میكنید شما هم
دیشب سه ساعتی داشتم فكر میكردم مواردی یادم اومد كه دیدم درس بخونم بهتره:)
نِشان‌ها:
what a nerd!
( برچسب)
—مزدک بامداد
از دست شما تازه عادت كرده بودم به پارسی نوشتنت رفتی تو خط اینگلیش؟:))what a nerd!
( برچسب
من كه نفهمیدم ولی خودتی:))
برچسب نه و زاب نه ببخشید لیبل
نِشان‌ها:
nerd همان خرخوان خودمان باشداز دست شما تازه عادت كرده بودم به پارسی نوشتنت رفتی تو خط اینگلیش؟:))
من كه نفهمیدم ولی خودتی:))
برچسب نه و زاب نه ببخشید لیبل
یعنی ژنتیک بی اینکه انگلیسی بدونی میخونی یا slang ها رو نمیدونی یاسی جان ..؟ (:
—مزدک بامداد
دیگر بعد از یك ترم سر كلاس نرفتن و شب امتحان با رفرنس 900 صفحه ای رو به رو شدن خرخونی می طلبدnerd همان خرخوان خودمان باشد
یعنی ژنتیک بی اینکه انگلیسی بدونی میخونی یا slang ها رو نمیدونی یاسی جان ..؟ (:
یكی از عوامل عدم پیشرفت من در انگلیسی مخصوصا در بخش مكالمه علاقه نداشتن به فیلم استبرای همین كلا با اصطلاحات عامیانه آشنا نیستم
در باقی موارد هم مجهز به چند دیكشنری انلاین و آفلاینم
نِشان‌ها:
عجب مشکلات جهان اولی داشته‌اید،
من یکبار به طرز وحشتناکی از دست پلیس کتک خوردم. در حد چند دندان و استخوان شکسته..
یکبار هم اوور دوز شدم، واقعا حال بدی بود.. پس از آن همه چیز، حتی سیگار را رها کردم!
یکبار هم با موتور زمین خوردم، که انگشتم در رفت تا ماه‌ها درد می‌کرد..
نِشان‌ها:
من بی پولی بدترین حالتی هست که می‌تونم بگا برم! هیچ چیزی از نظر روحی منو تابحال به اندازه بی پولی اذیت نکرده! البته آنهایی که نوشتم که همه چیز نبود ، من سال ۲۰۰۹ در شهر پیتزبورگ ایالت پنسیلوانیا که G۲۰ بود به دلیل اصرار یک دوست دختر شدیدا آنارشیست رفتیم ، و من افتادم وسط گاز اشک‌آور و فلفل ، و یک کتک حسابی هم خوردم که چند جای بدنم کبود شد ، البته جایی نشکست.
"A Land without a People for a People without a Land"
نِشان‌ها:
یک بار دیگر هم در سال ۲۰۰۱ که چند ماه بود به اسرائیل آمده بودم برای بار اول در تقریبا ۱۰ متری من در یک پیزا فروشی که من از آنجا غذا گرفته بودم و در حال خوردن بودم یک انتحاری فلسطینی خود را منفجر کرد و ۱۵ نفر کشته شدند ، تا حدود ۲-۳ ساعت از صدا و موج انفجار من چیزی نمی‌شنیدم ، شاید اگر چند متر نزدیکتر بودم من نیز کشته می‌‌شدم!
"A Land without a People for a People without a Land"
هم‌اکنون 27 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 27 مهمان)
مجوز های پیک و ویرایش
پاسخ با گفت‌آورد
