• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 20 از 39 نخستیننخستین 123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 191 به 200 از 517

    جُستار: گفتگو پیرامون فمینیسم

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      مضاف بر این، آنچه درخورِ تعمق است، سرشکستگی و زوالِ نفسِ ملتی‌ست که با آغوشِ باز هرآنچه که از باختر می‌آید را استقبال کرده و آنرا مایه روشنفکری و پیشروی میداند. البته گمان نمیکنم فمنیسم هرگز جایی با مقاومت روبرو شود و احتمالا در همه‌ی سرزمین‌ها با آغوش باز پذیرفته خواهد شد (به دلایلِ گوناگون از جمله اینکه که تعدادِ مردانِ کس‌لیس همیشه و همه جا چندبرابر بیشتر از مردانِ مستقل است یا صداقتِ فکریِ مردان به دلایلِ گوناگون بیش از زنان است و...) اما فمنیسم تنها به دلیلِ فلسفه‌اش در ایران پیش‌ نرفته، بلکه تلاشی برای گرفتنِ نوعی تاییدِ ارضاکننده از «آن‌سو» نیز هست که قرار است بوسیله آن قدری از تحقیرها، کاستی‌ها، بی‌آبرویی‌ها و رسوایی‌های ملی نیز جبران شود و جالب آنکه فمنیسم ، همانطور که در پاسخِ شیرینِ عبادی میبینید، برجسته‌ترین و موجه‌ترین دستاویز برای این منظور خواهد شد. یعنی نفوذِ فمنیسم میشود شاخصِ «پیشرو بودن»، «صلح‌دوست بودن»، «آزادی‌خواه بودن» و در نهایت «تمدن»‌ ِ یک ملت در مقایسه با دیگران! میبیند که عبادی چگونه پز میدهد که فمنیسم در ایران، در منطقه قوی‌ترین است!
      داریوش گرامی این بیش از آنکه برآمده از «زوال نفس ملی» باشد منجر شده از «زن‌محوری»ست. یکی از جمله نشانگان پیشتازی ایران در خاورمیانه و «فرق ما با آنها» و جلوتر بودن ملت از دولت و ... اینست که ۷۰٪ دانشجویان کشور دختر هستند. در فروم‌ها، سایتها و محفلهایی که در آن پیرامون موقعیت کنونی کشور ایران بحثی براه می‌افتد، قطعا کسی پیدا خواهد شد و برای «اسطوره‌زدایی» از تصویر بد و «ضدزنی» که از ایران ترسیم شده، این آمار را به نشانه‌ی پیشرفتگی ایران به میان خواهد کشید. مایه‌ی افتخار، خوشحالی، سرافرازی و شادی‌ست که مردها در سیستم آموزش عالی حضور ندارند، و آنرا نه در مقام معضلی حاد و شرایطی از بنیان بحرانی که نیازمند جلب توجه دائم و همه جانبه‌ی تمام شهروندان است، بلکه خبری خوش تلقی می‌کنند. در جهانی که ما زندگی می‌کنیم شکست و کهتری و عقب‌ماندن مردها در یک عرصه جشن گرفته می‌شود اگر به پیشتازی و سواری زنان در آن بیانجامد.

      فمینیسم هم در ایران بیش از صد سال سابقه دارد(از انجمن حریت زنان)، و نه فقط بطور رسمی در تمام ادوار در صحنه‌ی سیاسی ایران حاضر بوده، حضور غیررسمی بسیار چشمگیری هم داشته که همواره نادیده می‌ماند. ایرانیان می‌دانند که اگر روی چیزی اسم بگذاری امکان نقد و هجمه بر آن را گشوده‌ای، و همینست که هرچند عقاید فمینیستی راه خود را دستکم هشتاد سال بطور سازمان‌یافته در سیاست، مطبوعات، ادبیات و باقی مدیای فارسی گشوده و دائم در حال تغییر نگرش مردم بوده، عموم گمان می‌کنند «کمپین یک میلیون امضا» سرآغاز یک حرکت جدی فمینیستی در ایران بوده، آنهم در کشوری که قبل از سوئد به زنان حق رای داده و یکی از مهمترین روزهای تاریخ آن(۱۵ خرداد ۱۳۴۲)حول محور قوانین عمیقا فمینیستی که شاه براه انداخته بود شکل گرفت.
      Russell, Nevermore and Dariush like this.
      زنده باد زندگی!

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Soheil (07-26-2013),sonixax (06-13-2013)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      داریوش گرامی این بیش از آنکه برآمده از «زوال نفس ملی» باشد منجر شده از «زن‌محوری»ست. یکی از جمله نشانگان پیشتازی ایران در خاورمیانه و «فرق ما با آنها» و جلوتر بودن ملت از دولت و ... اینست که ۷۰٪ دانشجویان کشور دختر هستند. در فروم‌ها، سایتها و محفلهایی که در آن پیرامون موقعیت کنونی کشور ایران بحثی براه می‌افتد، قطعا کسی پیدا خواهد شد و برای «اسطوره‌زدایی» از تصویر بد و «ضدزنی» که از ایران ترسیم شده، این آمار را به نشانه‌ی پیشرفتگی ایران به میان خواهد کشید. مایه‌ی افتخار، خوشحالی، سرافرازی و شادی‌ست که مردها در سیستم آموزش عالی حضور ندارند، و آنرا نه در مقام معضلی حاد و شرایطی از بنیان بحرانی که نیازمند جلب توجه دائم و همه جانبه‌ی تمام شهروندان است، بلکه خبری خوش تلقی می‌کنند. در جهانی که ما زندگی می‌کنیم شکست و کهتری و عقب‌ماندن مردها در یک عرصه جشن گرفته می‌شود اگر به پیشتازی و سواری زنان در آن بیانجامد.
      چنین است و من این فاکتورِ اساسی را از خاطر برده بودم. پیش از این یکبار در موردِ اینکه چرا تعدادِ دخترانِ دانشجو در ایران بیش از دانشجوی پسر است، گفته بودم. آنچه همه میدانند این است که دانشگاههای ایران، جز همان انگشت‌شماری که مشهورند، در حد همان دبیرستان هستند. من نمیدانم شما مثلا دانشگاه‌های علمی کاربردی، پیام نور، مجازی یا آزاد را در شهرستانها دیده‌اید؟ باور کنید من براحتی میتوانم چند لیسانس و فوق لیسانس بگیرم ، فقط اگر میشد هر ترم مثلا چهل واحد برمیداشتم! من چند بار به جای دیگران در این دانشگاه‌ها امتحان داده‌ام؛ آنهم در رشته‌هایی که اصلا ربطی به رشته‌ی من نداشتند مثلِ علوم سیاسی. کافیست شما دو ساعت قبل از امتحان وقت بگذارید و کتاب را ورق بزنید، نمره‌تان بالای پانزده خواهد شد. پس دانشگاه‌ها واقعا جایی برای دانش‌اندوزی نیستند. الان 97 درصد از دانشجویان، دانشجوی دانشگاه آزاد و پیام نور هستند که باور کنید معمولا آنچنان وضعیت رقت‌باری از لحاظِ سطح علمی و امکانات دارند که آدم گاه خجالت میکشد بگوید مثلا من لیسانس هستم! با تمامِ این اوصاف، از جمعیتِ سه میلیون نیمی‌ِ تعدادِ دانشجویانِ کشور، نزدیک به دو میلیون و پانصدهزار نفر دختر هستند!

      از سویی بگوییم برای کار خوب است؟ خیر. اینهم الان دیگر بدیهی‌ست که با لیسانس دیگر کاری در ایران نیست (عنایت دارید که اکثریت عظیمِ دانشجویان در ایران تا مقطع لیسانس هستند ، یعنی بیش از 70 درصد) و اگر هم باشد، مدرک لیسانس هیچ تضمینی برای کار نیست. حرف اول را پارتی و پول میزند. در شرکت‌های خصوصی هم اگر مدرک داشته باشید و تخصص نداشته باشید، همان روز اول بیرون‌تان میکنند.

      پس نه برای کار است و نه برای دانش‌اندوزی. حال چرا جمعیت دانشجویانِ دختر بیشتر از دانشجویانِ پسر است؟ آنهم زمانیکه رشته‌های دانشگاهی معمولا یا مردانه هستند یا مردانه/دخترانه و همچنین تعدادِ زیادی از دانشگاه‌ها صرفا مردانه؟

      مردان مدتهاست که دریافته‌اند درس خواندن در ایران تنها وقت تلف کردن است و ارزشی ندارد. خیلی از آنها معمولا قید تحصیل را میزنند و میروند دنبال کار و بازار. تعدادِ زیادی از آنها موعدِ سربازی‌شان میرسد و اینگونه از تحصیل بازمی‌مانند. بعضی‌ها در میانه راه منصرف میشوند و... . یعنی جوانی که تازه پیش‌دانشگاهی‌اش را تمام کرده، از همان روزِ نخست در نگرانیِ کار، سربازی، ازدواج، ادامه تحصیل و... است و وقتی میبیند که در وضعیتِ کنونی تحصیل هیچ‌یک از گره‌های زندگی‌اش را نمیگشاید، برای آنکه در عرصه‌ی اجتماعی و در رقابت با دیگرِ هم سن و سالانِ خود عقب نماند، ناچار میشود قید تحصیل و دانشگاه را بزند. پرسشِ درست اینجا این است که دختران برای دانش‌آموزی که نمیروند دانشگاه، برای کار هم که نمیروند، پس هدف‌شان چیست؟ اصلا هدفی دارند؟ از من میپرسید میگویم اکثریتِ قاطعِ‌شان تنها از روی بیکاری، پز دانشجویی، استفاده از مدرک دانشگاهی به عنوانِ بخشی از جهیزیه، همسریابی یا دوست‌پسریابی و... میروند دانشگاه. میخواهد برود کلاسِ منجوق دوزی، گوبلن‌بافی، آرایشگری، اروبیک؟ خب همین وقت را میگذارد میرود دانشگاه، هم فال است هم تماشا دیگر!

      تنها کسانیکه فضای دانشگاههایی چون دانشگاهِ آزاد (که هفتاد درصد دانشجویان را در خود جا داده) را بشناسد ، میداند که باد در غبغب انداختن برای آمارِ بالای دانشجویانِ دختر و اینرا نمودِ دانش‌دوستی یا روشنفکری دانستنِ آنها، چه کس‌شعر مضحکی است.

      آمارها :
      همشهری آنلاین: جزئیات آمار اطلس ملی آموزش کشور
      پرتال جامع علوم انسانی - داوطلبان کنکور؛ دختران 70 درصد، پسران 30 درصد! چرا؟
      Russell این را پسندید.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Ouroboros (06-13-2013),sonixax (06-13-2013)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      داریوش گرامی مشکل خیلی حادتر و ریشه‌ای‌تر از اینهاست. یک سه ضعلی شوم و شیطانی مانع ادامه‌ی تحصیل پسرهاست، به دو ضلع آن من و شما و دیگران به تفصیل پرداخته‌ایم و درباره‌ی آن گفته‌ایم، جوابی برای آن وجود ندارد و همین راهکار دست و پا شکسته‌ی جنسیتی کردن رشته‌ها هم جواب نخواهد داد: ضلع اول سد عظیم و کمرشکن خدمت سربازی‌ست، که عملا به پسرها برای شرکت در کنکور و پذیرفته شدن در رشته‌های ارزشمند تنها یک سال فرصت می‌دهد. این بطور خودکار نیمی از پسرها را از ادامه‌ی تحصیل باز می‌دارد. سد دوم را شما اینجا به خوبی مورد برسی قرار داده‌اید، مدارک دانشگاهی ارزش اقتصادی خود را از دست داده‌اند و مرد به عنوان نان‌آور پیشفرض باید به فکر پول درآوردن باشد، و تنها دلیل شرکت در نظام آموزشی و پیشرفت علمی هم توانایی کسب مهارت برای بدست آوردن دستمزد بالاتر(و دسترسی به زنان مرغوب‌تر)بوده، که اکنون دیگر موضوعیت ندارد. من چند سال در بازار فرش تهران رفت و آمد داشتم، آنجا آدمهای به مراتب باهوش‌تری از دانشگاه تهران حضور دارند که مشغول دلالی و کلاه‌برداری و از این دست بگیر به آن دست بنداز و ... هستند!

      دلیل سوم اما که همواره مسکوت می‌ماند، اشغال فضای مردانه توسط زنان است. به این معنی که حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی توام است با تغییر و دگرگونی آن به نحوی که با روانشاسی او تطابق به مراتب بیشتری دارد، که دم دستی‌ترین عاقبت آن از جذابیت ساقط شدن فضای مذکور برای مردان است. اگر شما مرد هستید و در رشته‌هایی که توسط دختران اشغال شده حضور پیدا می‌کنید، دو حالت دارد: یا موفق می‌شوید، که در آنصورت آدم بی‌وجود و عوضی و بی‌ملاحظه‌ای هستید که با سوء استفاده از مزیت مردی خود و از مقامی «نابرابر» دختران را شکست داده‌اید و به این پیروزی کاذب غره شده‌اید، یا شکست می‌خورید که در آنصورت «از زن کمترید» و خاک بر سرتان باید کرد و در نهایت هم برای زنان بنده‌ی هایپرگمی که مردان همسطح و پائین‌تر از خود را هرگز نمی‌بینند هیچ جذابیتی نخواهید داشت. پس رقابت با زنها یک پروسه‌ی «باخت/باخت» است که فارغ از نتیجه شما را از هدف اصلی و اولیه کسب دانش(که بدست آوردن جایگاهی بالاتر در هرم قدرت مردان و دسترسی به زنان مرغوب‌تر بوده)دور می‌کند. به همین دلیل است که در همین غرب هم مردان از رشته‌ای مثل روانشناسی بطور کامل بیرون انداخته شده‌اند و ۸۰٪ به بالای دانشجویان آن زن هستند. هرجا زنان وارد محیطی رقابتی می‌شوند، مردان آنرا بلادرنگ ترک می‌کنند، زیرا زنها «همکار طبیعی» مرد جا زده شده‌اند و چیزی از رقابت با آنها به مرد نمی‌رسد بجز سرزنش و بدنامی و عدم دسترسی به چیزی که برای دسترسی به آن به رقابت پرداخته‌اید. پس کیفیت سیستم آموزشی، اینکه کار نیست، اینکه سربازی شخص را وادار به انتخاب میان یک رشته‌ی زباله و یا آزمودن شانس در بازار می‌کند و ... همگی به باور من تحت شعاع این فاکتور نهایی، یعنی اشغال و دگرگونی فضای مردانه است.

      اما بیایید یک لحظه به دلیل اصلی ادامه‌ی تحصیل زنان بپردازیم. پیشتر هم اینرا گفته‌ام که ادامه‌ی تحصیل برای زنها استفاده‌ای کاملا تزئینی دارد، و از آن برای بالاتر بردن «نرخ» سر مجلس خواستگاری و دسترسی به مردان دارای جایگاهی بالاتر در هرم قدرت بهره می‌برند. من زن پزشک فوق تخصص می‌شناسم که با رضایت خاطر در خانه نشسته و بچه داری می‌کند. اما یک مشکل اینجا پدید می‌آید، و آن هایپرگمی زنهایی‌ست که ادامه تحصیل داده‌اند: آنها حاضر نیستند با مردان کم‌سوادتر وصلت بکنند! اتفاقی که می‌افتد اینست که یک زن فوق لیسانسه، تحت کمتر شرایطی حاضر می‌شود با یک مرد دیپلمه ازدواج بکند. زیرا هایپرگمی و آلفاپرستی به فاکتورهایی پرشمار برمی‌گردد و ثروت تنها یکی از آنهاست، یعنی فارغ از میزان درآمدی که شما دارید، جایگاه اجتماعی، لقبی که دارید و ... تمام عناصر دیگری که به هر نحو جایگاه شما در هرم قدرت مردان را تحت تاثیر مثبت قرار می‌دهد در این مسئله نقش دارند. به عبارت ساده، یک زن میان یک پزشک که ماهی دو میلیون تومان درآمد دارد، با یک لوله‌کشی که ماهی ده میلیون درآمد دارد، قطعا اولی را انتخاب می‌کند، چون جایگاه او در هرم اجتماعی قدرت بسیار بالاتر است.

      من دوست برق‌کاری دارم که از هجده سالگی وارد بازار شد، خیلی زود استاد کار شد و شرکت برق‌کشی ساختمانی خودش را احداث کرد و اکنون ماهیانه پانزده تا بیست میلیون تومان درآمد دارد. وانگهی مدرک تحصیلی او یک دیپلم برق‌کشی‌ست از مدرسه‌ی کار و دانش! و هرگاه کسی او را آقای مهندس خطاب می‌کند با چهره‌ای سرخ و سری افکنده می‌گوید «من مهندس نیستم». این آدم از هر جهت از من موقعیت بهتری دارد(مالی، ظاهری، رفتاری و ...)، اما میزان موفقیت او با زنان در تناسب با من، مثل ارتباط میان ساختمان چهار طبقه‌ی مش نقی‌ست با برج میلاد! چراکه جایگاه خانوادگی، لقبی که روی من هست و سالهایی که در دانشگاه هدر داده‌ام به مراتب مقبولیت بیشتری دارند.


      در نتیجه ما با معضلی همه جانبه روبرو هستیم، که در آن دخترها مردانی را که یک روز برای کسب آنها و بخاطر آنها به دانشگاه رفته بودند را دیگر نمی‌خواهند، و عده‌ی مردانی که تحت نظام زبرگزینی زنان «مرد خوب» و «مرد مقبول» تلقی می‌شوند دائم و با شدتی بی‌سابقه روبه افزایش است.
      ویرایش از سوی Ouroboros : 06-14-2013 در ساعت 01:30 AM
      Russell, Soheil, Nevermore and 1 others like this.
      زنده باد زندگی!

    6. 5 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (06-23-2013),Dariush (06-14-2013),Russell (06-14-2013),Soheil (07-26-2013),sonixax (06-13-2013)

    7. #4
      بازداشت همیشگی
      Points: 47,012, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Alice آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      1,716
      جُستارها
      8
      امتیازها
      47,012
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,739
      از ایشان 4,155 بار در 1,601 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      75 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      اما بیایید یک لحظه به دلیل اصلی ادامه‌ی تحصیل زنان بپردازیم. پیشتر هم اینرا گفته‌ام که ادامه‌ی تحصیل برای زنها استفاده‌ای کاملا تزئینی دارد، و از آن برای بالاتر بردن «نرخ» سر مجلس خواستگاری و دسترسی به مردان دارای جایگاهی بالاتر در هرم قدرت بهره می‌برند.
      نقد باریکی بود، چون این قسمت به دلیل تحصیل بانوان مربوط می‌شود و شما طبق معمول
      جوری می‌گویید که آدم پیش خود زنان را انگل‌سان می‌پندارد، آن را اصلاح می‌کنم:

      زنان برای بالا بردن نرخ درس نمی خوانند که سر مجلس خواستگاری بگویند : «من فلان
      مدرک را دارم، تو نداری پس برو پی کارت» وقتی توقع و نگاه ِ جامعه برای معیشت و تمکین ِ
      خانواده یکسره معطوف به مردان است، ( که این نگاه باعث می‌شود مردان بطور ناخودآگاه
      بار این توقع را بدوش خود ببینند و آن را به هر نحو ممکنی، در جوانی، برای استقلال ِ مطلق ِ
      مالی و توانایی سرویس‌دهی به زن برآورده کنند) قاعدتاً زنان هم با این تفاسیر بین "اشتغال"
      و "خانه‌داری" ترجیحاً گزینه ی دوم را گزینش می کنند و مدرک دانشگاهی خودبخود می‌رود
      درون ویترین! ( البته نه به دلیل تن‌پروری زنان، من خودم اگر فرزند داشتم بدون هیچ تردیدی تمام
      شبانه‌روز در خانه بودم و همه‌ی هستی‌ام را وقف تربیت درست و دقیق او می‌کردم)
      پس از آن هم چون ویترین زنان پربار می‌شود، طبیعتاً «نرخ» نیز بالا می‌رود. پس دختران درس
      نمی‌خوانند که بر قیمت و بهای خودشان بیفزایند، این فرایندی‌ست ناخودانگیخته، ناشی از
      انتظارات و تعاملات اجتماعی.

    8. #5
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      دوستان این داستان حظور بانوان در ورزشگاه‌ها در ایران را تا چه حد مرتبط با این اشغال فضای مردانه که بحثش دراینجا شد میدانند؟
      در همان اروپا هم مثلا تفاوت آشکاری هست بین حظور زنان در لیگ ایتالیا و بوندسلیگا.
      من همچنان که میبینم زنان بطرز قابل ملاحظه‌ای کمتر از مردان به فوتبال علاقه دارند و این بحث‌ها بیشتر به همان محدودیت فوق العاده بودن دختر و پسر در کنار هم بنظرم برمیگردد تا اینکه ربط به هیجان و ورزش داشته باشد.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    9. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (06-23-2013)

    10. #6
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      دوستان این داستان حظور بانوان در ورزشگاه‌ها در ایران را تا چه حد مرتبط با این اشغال فضای مردانه که بحثش دراینجا شد میدانند؟
      در همان اروپا هم مثلا تفاوت آشکاری هست بین حظور زنان در لیگ ایتالیا و بوندسلیگا.
      من همچنان که میبینم زنان بطرز قابل ملاحظه‌ای کمتر از مردان به فوتبال علاقه دارند و این بحث‌ها بیشتر به همان محدودیت فوق العاده بودن دختر و پسر در کنار هم بنظرم برمیگردد تا اینکه ربط به هیجان و ورزش داشته باشد.
      همه در راستای اشغال فضای مردانه است، ذات محیطی که در آن حضور زنان ممنوع است ضدزن و سکسیست و تبعیض‌آمیز جلوه داده می‌شود(بی‌آنکه سرنوشت یا تحلیل مشابهی در انتظار همانهای زنانه باشد)بدون کوچکترین عنایتی به میزان خواست حقیقی زنان. زنان حق دارند وارد محیط شما بشوند، اما همزمان حق دارند فضای امن خودشان را هم نگاه بدارند.
      زنده باد زندگی!

    11. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (06-23-2013),sonixax (06-23-2013)

    12. #7
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      نقد باریکی بود، چون این قسمت به دلیل تحصیل بانوان مربوط می‌شود و شما طبق معمول
      جوری می‌گویید که آدم پیش خود زنان را انگل‌سان می‌پندارد، آن را اصلاح می‌کنم:

      زنان برای بالا بردن نرخ درس نمی خوانند که سر مجلس خواستگاری بگویند : «من فلان
      مدرک را دارم، تو نداری پس برو پی کارت» وقتی توقع و نگاه ِ جامعه برای معیشت و تمکین ِ
      خانواده یکسره معطوف به مردان است، ( که این نگاه باعث می‌شود مردان بطور ناخودآگاه
      بار این توقع را بدوش خود ببینند و آن را به هر نحو ممکنی، در جوانی، برای استقلال ِ مطلق ِ
      مالی و توانایی سرویس‌دهی به زن برآورده کنند) قاعدتاً زنان هم با این تفاسیر بین "اشتغال"
      و "خانه‌داری" ترجیحاً گزینه ی دوم را گزینش می کنند و مدرک دانشگاهی خودبخود می‌رود
      درون ویترین! ( البته نه به دلیل تن‌پروری زنان، من خودم اگر فرزند داشتم بدون هیچ تردیدی تمام
      شبانه‌روز در خانه بودم و همه‌ی هستی‌ام را وقف تربیت درست و دقیق او می‌کردم)
      پس از آن هم چون ویترین زنان پربار می‌شود، طبیعتاً «نرخ» نیز بالا می‌رود. پس دختران درس
      نمی‌خوانند که بر قیمت و بهای خودشان بیفزایند، این فرایندی‌ست ناخودانگیخته، ناشی از
      انتظارات و تعاملات اجتماعی.
      دانشگاه یک نهاد پراکنش قدرت در جامعه است، یعنی از طریق ورود به آن، تمکین از اصولی که شما را به اجرای آنها موظف می‌کند و طی کردن مراحلی بسیار نمادین و آئینی، جایگاه اجتماعی شما را در جامعه‌ای یکسره پرداخته شده توسط این نهاد ارتقاء می‌دهد. کسی که پا به این محیط می‌گذارد تماما از این موضوع مطلع است، و اساسا هدف نهایی(نه الزاما تنها هدف)او از ورود به آن طی این مراحل و رسیدن به نقطه‌ی پایان و برخورداری از موقعیتی‌ست که این «تحصیل» برای او فراهم آورده. اکنون بیایید به برسی فاکتورهایی بپردازیم که جایگاه زن/مرد را در هرم اجتماعی قدرت مشخص می‌کنند. معیارها، انگیزه‌های پنهان در پس این معیارها و آثاری که بر سوژه بجا می‌گذارند برای زن و مرد در این بازی بسیار متفاوت هستند اما بنای ساختمان به یک شکل پی‌ریزی شده، و در آن ۱.هایپرگمی زن/مرد، ۲.نیازهای زن/مرد و ۳.عوامل فرهنگی موثر بر تربیت شخصیتی فردی و اجتماعی زن/مرد سکان‌داران این کشتی و تعیین‌کننده‌ی نهایی جایگاه شخص در این هرم هستند. برای مثال هایپرگمی یک مرد ایرانی معطوف است به زن جوان‌تر و زیباتر از خودش، نیاز او عبارت است از نیازی عاطفی، نیاز روزمره و .. و عوامل فرهنگی موثر بر سلیقه‌ی جنسی او مثلا یکی زیبا پنداشتن صورت گرد، یا قشنگ دیدن لبهای افراطی سرخ شده، یا دوست‌داشتنی دیدن بینی سربالاست(که افزوده‌ی جدیدی‌ست). اکنون زنی که دارای بیشترین ویژگی‌های مرتبط با یکی از این فاکتورها باشد، بیشترین نمره مثبت را دریافت می‌کند و جایگاه او در هرم قدرت بالاتر خواهد بود.

      اکنون ما در جهانی زندگی می‌کنیم که زنان دائم مشغول مشاهده‌ی سبک زندگی و عادات و حالات بالاترین طبقات و سطوح این هرم از طریق تلویزیون و سینما و اینترنت و ... هستند. مرتبا مردان نوک هرم را می‌بینند، و از زندگی زنانی که توانسته‌اند این مردان را «به چنگ» بیاورند و خدمات آنها را در اختیار بگیرند مطلع شده‌اند. طبق قانون طلایی «PUA»، «هیچ زنی شما را انتخاب نمی‌کند مگر شما را به تمام مردان دیگر ترجیح بدهد»، یعنی هر مردی که اکنون یک دوست دختر دارد، می‌تواند مطمئن باشد که بهترین گزینه‌ به نظر آن دختر است، اگرنه در دم توسط او رها شده بود(البته استثنای زنان ترشیده و افسرده و ... هست که به نوعی «رضایت» می‌دهند و می‌روند با مردان همسطح خودشان، اما ربطی به بحث ما ندارند). رقابت در شرایطی که زن مورد بحث بطور دائم در حال تماشای سبک زندگی بهترین‌های جامعه و جهان است برای هر مردی غیرممکن خواهد بود، استانداردهای زنان به شدت غیر واقع بینانه و بدون عنایت به این اصل است که تعداد مردان نوک قله بسیار محدود و تقاضا برای آنها بسیار زیاد است، بنابراین زن در مقطعی از تکامل جوامع بشری که به سطح بسیار بالای زندگی طبقات اجتماعی/اقتصادی بالاتر از همان ِ خودش پی می‌برد، بلادرنگ تصمیم می‌گیرد به هر روش ممکن اقدام به صعود از نردبان اجتماعی و رسیدن به میوه‌های واقعا آبدار و خوشمزه بورزد. اینست دلیل پستانهای باد شده، دماغ‌های بریده، باسنهای تقلبی، آمار درخواست طلاق ۷۵٪ از «میوه‌های گندیده‌ی زیر درخت» که زن تازه پس از گاز زدن فهمیده چه کلاهی بر سرش رفته و ... یعنی دقیقا همان واکنشی که مردها به محض دریافتن قوانین بازی از خود نشان دادند.

      و نیز همینست دلیل حضور زنان در دانشگاه‌ها، زیرا چنانکه گفته شد دانشگاه نهادی‌ست بنا شده برای پخش نظام‌مند و کنترل‌شده‌ی قدرت به تناسب پایبندی و خدمتی که شما به دستگاه اجتماعی موجود می‌کنید(یا تضمین آنرا می‌دهید). پرستیژی که با «آقای دکتر» و «خانم مهندس» شدن می‌آید عارضه‌ی کناری و ناخواسته‌ و ثانویه‌ی ادامه‌ تحصیل نیست، دلیل وجودی آنست، اگرنه «تحصیل علم» حقیقی از چنین بورکراسی هیولاواری یکسر بی‌نیاز است و بسیاری از روابطی که در این دستگاه یکسره بمتنی سادومازوخیسم کلامی و احتراماتی عمیقا کاذب تنها از طریق همین درک و بازشناسی دانشگاه در مقام یک چرح گوشت برای تقسیم کردن لاشه‌ی دانش به توله‌های با ادب ممکن است. هدف اعلام/تصور شده‌ی زن از ادامه تحصیل خیلی چیزها می‌تواند باشد، اما استفاده‌ای که در نهایت از آن خواهد برد چیزی بجز استفاده‌ای ویترینی نیست، نوع برخوردی هم که با آن دارند باز بجز این نیست. «خود به خود» اینجا یعنی «نه بدلیل انتخاب زن»، که باز همان تلاش کهن برای تقصیرزدایی از زن و فرافکنی زیست انگلی زن لیسانسه از خرجی شوهرش است به دیگران.

      به هر حال انگیزه‌ی حقیقی یا خیالی یا پنهانی زن از حضور در دانشگاه هرچه که باشد، تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمی‌کند که زن تحصیل‌کرده تحت هیچ شرایطی حاضر نیست با مرد تحصیل‌نکرده ازدواح بکند، و مرد تحصیل‌کرده هم در دیگر عرصه‌ها(همچون جیب گشاد)کم می‌آورد و در پایان روز ماشین هایپرگمی او ۹۰٪ مردها را بطور خودکار «رد می‌کند» و ۱۰٪ باقی‌مانده که «واقعا خواستنی» هستند هم او را نمی‌خواهند زیرا فاقد ویژگی‌های جسمانی لازم همچون جوانی و زیبایی خارق العاده برای جذب آلفاها بصورت طبیعی‌ست. در نتیجه، خانم مهندس می‌ماند و حوضش، یا شوهر بتای بدبختی که هرقدر هم جان بکند تا با معیارهای غیرممکن خانم هماهنگ بشود باز پورش و بنز و بی‌ام‌و یا دکتری و فوق دکتری و فوق ابر پرفسورا ندارد.
      Russell, Nevermore and Dariush like this.
      زنده باد زندگی!

    13. 5 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (06-23-2013),Dariush (06-23-2013),Nevermore (06-23-2013),Russell (07-23-2013),sonixax (06-23-2013)

    14. #8
      بازداشت همیشگی
      Points: 47,012, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Alice آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      1,716
      جُستارها
      8
      امتیازها
      47,012
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,739
      از ایشان 4,155 بار در 1,601 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      75 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      طبق قانون طلایی «PUA»، «هیچ زنی شما را انتخاب نمی‌کند مگر شما را به تمام مردان دیگر ترجیح بدهد»، یعنی هر مردی که اکنون یک دوست دختر دارد، می‌تواند مطمئن باشد که بهترین گزینه‌ به نظر آن دختر است، اگرنه در دم توسط او رها شده بود
      همیشه هم اینطور نیست.
      من به تعداد انگشت‌شمار دخترانی را می‌شناسم که دوست‌پسرهایشان از نظر مالی و ظاهری
      چندین لِول (گاهاً به شدت) از آن‌ها پایین‌ترند، و تنها سرمایه‌ی پسران مذکور «زبانشان» است.

    15. 3 کاربر برای این پست سودمند از Alice گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (06-25-2013),Russell (06-25-2013),sonixax (06-25-2013)

    16. #9
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      همیشه هم اینطور نیست.
      من به تعداد انگشت‌شمار دخترانی را می‌شناسم که دوست‌پسرهایشان از نظر مالی و ظاهری
      چندین لِول (گاهاً به شدت) از آن‌ها پایین‌ترند، و تنها سرمایه‌ی پسران مذکور «زبانشان» است.
      ۱. همیشه همینطور است، نظر شما مبنی نیست، نظر آن دخترها مهم است، گفته شد که: « بهترین گزینه‌ به نظر آن دختر است ».

      ۲. زبان روشی‌ست برای جعل همان کمبودها. مرد بازیکن می‌تواند خود را از طریق رفتار و گفتار در موقعیتی بسیار برتر از آنچه هست جلوه بدهد و با این روش میل زن به اخذ تائید از او را تحریک بکند. منظورم دروغ گفتن نیست، بلکه هدف گرفتن روشهای تشخیص غیرمستقیم و ناخودآگاه زنان برای تعیین جایگاه هر مردی که با او روبرو می‌شوند در هرم قدرت است. بازیکن به طور تجربی یا مطالعه یا هرچه آموخته که چگونه این روشها را دور بزند و فریب بدهد و با مانور به روی آنها از لیگ خودش برود بالاتر.

      ۳. یک چیزی که من دیده‌ام اینست که وقتی به زنان بی‌محلی می‌کنید و در «مینی‌تستهایی» ناخودآگاه آنها که برای سنجش جایگاه مرد تنظیم شده‌اند به دام نمی‌افتید و پیشاپیش فقط بخاطر زن بودن یا زیبا بودن یا هرچه تائیدی را که محتاج آن هستند بهشان نمی‌دهید، میزان دخترانی که به شما پیشنهاد می‌دهند، و شدت پافشاری آنها به این پیشنهادها و تلاشی که برای بدست آوردنتان می‌کنند به مراتب درجات بیشتر می‌شود. آنهم دخترانی که تا دیروز شاید اصلا نگاهتان هم نمی‌کردند! پس این همه یک بازی ذهنی‌ست تا عینی. کل دم و دستگاه پی‌یو‌ای ردیف شده تا به مرد بگوید آنچه حقیقتا هستید مهم نیست آنچه طرف مقابل گمان می‌کند که هستید اهمییت دارد.
      Russell این را پسندید.
      زنده باد زندگی!

    17. 3 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (06-25-2013),Dariush (06-25-2013),sonixax (06-25-2013)

    18. #10
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      در نتیجه ما با معضلی همه جانبه روبرو هستیم، که در آن دخترها مردانی را که یک روز برای کسب آنها و بخاطر آنها به دانشگاه رفته بودند را دیگر نمی‌خواهند، و عده‌ی مردانی که تحت نظام زبرگزینی زنان «مرد خوب» و «مرد مقبول» تلقی می‌شوند دائم و با شدتی بی‌سابقه روبه افزایش است.
      حالا که این تاپیک آمد بالا و حرفش شد،امیر جان این نتیجه آخرت در تضاد با کل نوشته است،آن "افزایش" در جمله آخر باید بشود "کاهش" ولی با این ویرایش هم باز منرا گیج میکند.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    19. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (06-23-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم
      از سوی Mehrbod در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 2182
      واپسین پیک: 08-12-2018, 12:19 AM
    2. گفتگو پیرامون فمینیسم
      از سوی shirin در تالار هماندیشی
      پاسخ: 161
      واپسین پیک: 03-15-2013, 08:51 PM
    3. مازوخیسم / سادیسم / لذت‌جویی و ...
      از سوی yasy در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 6
      واپسین پیک: 01-20-2013, 08:03 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •