• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 2 از 12 نخستیننخستین 123456789101112 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 11 به 20 از 130

    جُستار: گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      همانگونه که گفتید ، همه کارواژه ها ، بویژه برخی کارواژگان اسنادی و دیگر کارواژگانی که در
      دستور گردانش کارواژه ها تنیده شده اند و رهانیدشان مایه بی سامانی زبان میشود را نمی توان
      بازسازی کرد ، جدای اینکه خمشپذیری و ساختار ادبیک پارسی (در رهگذر زیبایی شناسیک)
      را از آن می رُباییم (همواره که نباید به دنبال فرنودین بودن باشیم) ، تنها در جایگاه ویرایش
      زبان شاید بتوان دگرگونی های اندکی انجام داد !



      تازه نیمی از کارواژه های نامبرده خود به خود در دستگاه زایایی زبانمان ساخته شده
      و برمانده نیز میشوند !

      نگر مهربُد دراین باره سراسر درست بود و نگر من نیز هست !

      هر چند فراموش نشود، ایشان بلغزش پنداشته‌اند که همه کارواژگانی که ساختار «-ایدن» ندارند ناروالمند هستند،

      هنگامیکه در حقیقت ما تنها کارواژگان انگشت‌شماری داریم که ناروالمند می‌باشند و در کنار آن، چند سیستم سددرسد هنجارمند* برای گرفتن «بن کنون» از کارواژگان از سرچشمه‌های گوناگون داریم، چنانکه در زیر آمده:



      -oftan —> -ub
      š/oftan -> šub
      R/oftan -> Rub
      G/oftan -> Gub -> Guy

      -aftan / -âftan —> -âb
      T/âftan -> Tâb
      B/âftan -> Bâb -> Bâf
      Y/âftan -> Yâb



      -eštan —> -is
      Nev/eštan -> Nevis
      R/eštan -> Ris
      Ser/eštan -> Seris

      -štan —> -r
      Ne/gâštan -> Negâr
      Ga/štan -> Gar -> Gard
      Âgâ/štan -> Âgâr
      Dâ/štan -> Dâr

      -âstan —> -âh
      Xav/âstan -> Xavâh

      -astan —> -an
      R/astan -> Ran -> Rah
      Šek/astan -> Šekan
      B/astan -> Ban -> Band

      -stan —> *-
      Šostan -> Šos -> Šuy
      Jostan -> Joh


      -xtan —> -z
      Tâ/xtan -> Tâz
      Bâ/xtan -> Bâz
      Su/xtan -> Suz
      Du/xtan -> Duz
      Sapu/xtan -> Sapuz
      Pardâ/xtan -> Pardâz
      Navâ/xtan -> Navâz



      -udan -> -ây
      Âm/udan -> Âmây
      Sarm/udan -> Sarmây
      Nem/udan -> Nemây
      B/udan -> Bây -> Bâš
      Sor/udan -> Sorây
      Sot/udan -> Sotây / Setây

      -dan / idan / âdan -> -* | Most Verbs
      Mor/dan -> Mor -> Mir
      Kan/dan -> Kan
      Xavân/dan -> Xavân
      Par/idan -> Par
      Oft/âdan -> Oft
      Dar/idan -> Dar
      Xor/dan -> Xor



      One or two letter verbs:
      R/idan -> Rin
      C/idan -> Cin
      D/idan -> Din -> Bin




      آنهایی که دوبار دگرسته‌اند ناروالمند هستند، مانند «بودن»؛ که زیرگردآیه «زیبایی‌شناسی» زبان میروند.




      * هنجارمندی تا جاییست که ما هم‌اکنون نرم‌افزارهای رایانیک داریم که بسادگی کارواژه را «صرف» میکنند.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 6 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (11-27-2012),Anarchy (11-27-2012),sonixax (11-28-2012),Sotude (11-28-2012),undead_knight (11-27-2012),مزدك بامداد (09-07-2013)

    3. #2
      شناس
      Points: 1,239, Level: 19
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Sotudeye Setâyide
       
      خونسرد
       
      Sotude آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      ایران
      نوشته ها
      54
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,239
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      126
      از ایشان 97 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      هر چند فراموش نشود، ایشان بلغزش پنداشته‌اند که همه کارواژگانی که ساختار «-ایدن» ندارند ناروالمند هستند،

      هنگامیکه در حقیقت ما تنها کارواژگان انگشت‌شماری داریم که ناروالمند می‌باشند و در کنار آن، چند سیستم سددرسد هنجارمند* برای گرفتن «بن کنون» از کارواژگان از سرچشمه‌های گوناگون داریم، چنانکه در زیر آمده:......
      با درود؛
      درست است، همه ی بُنواژگانی که با "ایدن idan" پایان می پذیرند، روالمند هستند و همچنین برخی از بُنواژگانی که با "تن tan" و "دن dan" پایان می پذیرند ولی به "جرئت" م توان بگویم که 20 درسد بُنواژگان پارسی، بی روال (یا به گفته ی تو ناروالمند) هستند.
      من هم بُنواژگان پارسی را به چند گروه دسته بندی کرده ام و آن ها را توی رایانه ام آگاریده ام (آگاشته ام!!). درست برای همین است که من می کوشم تا بیشتر بُنواژه های بی روال (کم کاربرد) را با برابر روالمند آن ها (پایان پذیری با idan) جایگزینم!
      من نمی دانم کجای سخن من نافرنودین (irrational نامعقول؟) است که شما تا این اندازه بر دست نزدن به سازوکار بُنواژه های بی روال پا می فشارید؟!!
      دیگر بی مزه می شود اگر دوباره آن کارواژه های روالمند شده در امریکن انگلیش را بازبنویسم!! آیا آن ها یا بهره گیری از آن کارواژ ها، "لطمه" ای به زبانشان رسیده است؟!!
      پافشاری من هم در بهره گیری از واژه ی "بُنواژه" به جای "کاروازه" این است که در زبان های inflectional (که پارسی هم از آن هاست و همچنین فرانسه،ایتالیایی،اسپانیول ی،آلمانی و روسی و ...)، "مفهوم" (concept پارسی؟) کارواژه با بُنواژه اندکی دگرسان است. همانگونه که می دانید در این گونه زبان ها، کارواژه، واژه ای است که در گزاره می آید تا چم(معنی) درست گزاره را برساند و گزاره ی بدون کارواژه، ناسَره (imperfect ناقص؟!) است. به سخن دیگر، کارواژه در این گونه زبان ها، همگام با "شخص" می دگرد (تغییر می کند)، همگام با زمان می دگرد و ... ولی این کارواژه از روی "بُنواژه" سازیده می شود و از آسمان نمی آید! بُنواژه (مصدر)، واژه ای است که همه ی زمان ها را می توان از روی آن سازید و به گونه ای ریخت بنیادین کارواژه است. حال شوند من برای جدا نگریدن این دو "مفهوم" در زبان های inflectional همین بود، زیرا در این گونه زبان ها، ریخت زمان ها (که همان گونه های کارواژه هستند) با ریخت بنیادین دگرسانی دارد ولی در زبان هایی که کمتر inflected هستند (مانند انگلیش)، با آسودگی می توان به بُنواژه گفت کارواژه و به جایی برنخورد حال اینکه در دیگر زبان ها (ماند پارسی) این چنین نیست. نمونه ی آن هم در زبان انگلیش همان کارواژه (یا بُنوازه) burn می باشد!!

      (English (very low inflected language :
      بُنواژه (stem یا مصدر) --> to burn
      کارواژه (که در اینجا زمان کنونه ی ساده است) --> burn
      کارواژه (که در اینجا زمان گذشته ی ساده است) --> burned یا burnt

      (Persian (Semi to middle high inflected language :
      بُنواژه (stem یا مصدر) --> سوختن
      کارواژه (که در اینجا زمان کنونه ی ساده است) --> (می)سوز(م، ی ،د، یم، ید، ند)
      کارواژه (که در اینجا زمان گذشته ی ساده است) --> سوخت(م، ی ،د، یم، ید، ند)
      برگردان (ترجمه) درستی برای inflected و inflectional به اندیشه ام نمی رسد، مگر "صرفی" که آن هم تازی ست.

      آرمانم از گفتن این سخنان این نبود تا پارسی را کوچک کنم، این بود که بگویم پارسی تا آن اندازه که برخی می پندارند، روالمند و آسان نیست! 100% برای ما که زبان مادریمان است، آب خوردن است ولی باید این را از ناپارسی زبان پرسید! اگر از یک روس یا یک آلمانی یا یک فرانسوی بپرسید، 100% خواهد گفت که پارسی آسان تر از زبان مادریشان است (من پرسیده ام!) و یکی از چالش های پیش روی خود در یادگیری زبان پارسی را، دبیره ی "عربی-فارسی" بازگو می کردند. ولی اگر از یک آمریکایی بپرسید پارسی ساده تر است یا انگلیش، 100% خواهد گفت انگلیش!
      ,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
      ...!I'd rather be a shepherd
      !Let them shred one-another! ... I do play my own flute

    4. 3 کاربر برای این پست سودمند از Sotude گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (11-28-2012),sonixax (11-28-2012),undead_knight (11-28-2012)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      با درود؛
      درست است، همه ی بُنواژگانی که با "ایدن idan" پایان می پذیرند، روالمند هستند و همچنین برخی از بُنواژگانی که با "تن tan" و "دن dan" پایان می پذیرند ولی به "جرئت" م توان بگویم که 20 درسد بُنواژگان پارسی، بی روال (یا به گفته ی تو ناروالمند) هستند.
      من هم بُنواژگان پارسی را به چند گروه دسته بندی کرده ام و آن ها را توی رایانه ام آگاریده ام (آگاشته ام!!). درست برای همین است که من می کوشم تا بیشتر بُنواژه های بی روال (کم کاربرد) را با برابر روالمند آن ها (پایان پذیری با idan) جایگزینم!
      من نمی دانم کجای سخن من نافرنودین (irrational نامعقول؟) است که شما تا این اندازه بر دست نزدن به سازوکار بُنواژه های بی روال پا می فشارید؟!!
      همه جای آن.
      نخست اینکه باز همینجور کشکی یک آمار 20 درسدی از خودتان در آورده‌اید.
      دو اینکه برای نمونه برداشته‌اید از کارواژه «آموختن» که سد‌در‌سد روالمند است "آموزیدن" را بیرون کشیده و روی آن پافشاری بیجا میکنید، چنانکه بالا آوردیم:


      -xtan —> -z
      Tâ/xtan -> Tâz
      Bâ/xtan -> Bâz
      Su/xtan -> Suz
      Du/xtan -> Duz
      Sapu/xtan -> Sapuz
      Pardâ/xtan -> Pardâz
      Navâ/xtan -> Navâz
      Âmu/xtan -> Âmuz



      اگر کارواژه روالمند است و اگر از سرچشمه دیگری میاید "-ختن" بجای "-ایدن"، پس این پافشاری بیجای شما روی "آموزیدن" بجای "آموختن" چیست؟



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      دیگر بی مزه می شود اگر دوباره آن کارواژه های روالمند شده در امریکن انگلیش را بازبنویسم!! آیا آن ها یا بهره گیری از آن کارواژ ها، "لطمه" ای به زبانشان رسیده است؟!!
      سفسته سنجش نابرابر (قیاس مع الفارق) است:

      1- در زبان انگلیسی کارواژگان "صرف = conjugate" نمیشوند، در پارسی میشوند.

      2- در زبان پارسی، از چهره‌های گوناگون کارواژگانی که صرف میشوند واژگان گوناگون می‌زاییم (ساختن -> سازمان، ساختمان)؛ در انگلیسی صرف نمیشوند، پس نمیسازیم؛ (در گذشته در انگلیسی صرف میشدند، ولی آنزمان هم نمی‌‌ساختند.)

      3- در انگلیسی کارواژگان ناروالمند هستند، در پارسی از سرچشمه‌های گوناگون ولی روالمند میایند، چنانکه شما بیخود کارواژه "آموختن -> آموز" را ناروالمند گرفته‌اید، هنگامیکه 100% روال دارد.

      ..


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      پافشاری من هم در بهره گیری از واژه ی "بُنواژه" به جای "کاروازه" این است که در زبان های inflectional (که پارسی هم از آن هاست و همچنین فرانسه،ایتالیایی،اسپانیول ی،آلمانی و روسی و ...)، "مفهوم" (concept پارسی؟) کارواژه با بُنواژه اندکی دگرسان است. همانگونه که می دانید در این گونه زبان ها، کارواژه، واژه ای است که در گزاره می آید تا چم(معنی) درست گزاره را برساند و گزاره ی بدون کارواژه، ناسَره (imperfect ناقص؟!) است. به سخن دیگر، کارواژه در این گونه زبان ها، همگام با "شخص" می دگرد (تغییر می کند)، همگام با زمان می دگرد و ... ولی این کارواژه از روی "بُنواژه" سازیده می شود و از آسمان نمی آید! بُنواژه (مصدر)، واژه ای است که همه ی زمان ها را می توان از روی آن سازید و به گونه ای ریخت بنیادین کارواژه است. حال شوند من برای جدا نگریدن این دو "مفهوم" در زبان های inflectional همین بود، زیرا در این گونه زبان ها، ریخت زمان ها (که همان گونه های کارواژه هستند) با ریخت بنیادین دگرسانی دارد ولی در زبان هایی که کمتر inflected هستند (مانند انگلیش)، با آسودگی می توان به بُنواژه گفت کارواژه و به جایی برنخورد حال اینکه در دیگر زبان ها (ماند پارسی) این چنین نیست. نمونه ی آن هم در زبان انگلیش همان کارواژه (یا بُنوازه) burn می باشد!

      (English (very low inflected language :
      بُنواژه (stem یا مصدر) --> to burn
      کارواژه (که در اینجا زمان کنونه ی ساده است) --> burn
      کارواژه (که در اینجا زمان گذشته ی ساده است) --> burned یا burnt

      (Persian (Semi to middle high inflected language :
      بُنواژه (stem یا مصدر) --> سوختن
      کارواژه (که در اینجا زمان کنونه ی ساده است) --> (می)سوز(م، ی ،د، یم، ید، ند)
      کارواژه (که در اینجا زمان گذشته ی ساده است) --> سوخت(م، ی ،د، یم، ید، ند)
      برگردان (ترجمه) درستی برای inflected و inflectional به اندیشه ام نمی رسد، مگر "صرفی" که آن هم تازی ست.

      آرمانم از گفتن این سخنان این نبود تا پارسی را کوچک کنم، این بود که بگویم پارسی تا آن اندازه که برخی می پندارند، روالمند و آسان نیست! 100% برای ما که زبان مادریمان است، آب خوردن است ولی باید این را از ناپارسی زبان پرسید! اگر از یک روس یا یک آلمانی یا یک فرانسوی بپرسید، 100% خواهد گفت که پارسی آسان تر از زبان مادریشان است (من پرسیده ام!) و یکی از چالش های پیش روی خود در یادگیری زبان پارسی را، دبیره ی "عربی-فارسی" بازگو می کردند. ولی اگر از یک آمریکایی بپرسید پارسی ساده تر است یا انگلیش، 100% خواهد گفت انگلیش!
      یکبار دیگر، زبان پارسی ساده است، ولی همه چیز آن در سادگی‌اش کوتاه نمیشود!

      زبان انگلیسی هم تا سده چهاردم کارواژگان را بیخود صرف میکردن و امروز نیز اگر چه صرف نمی‌کنند، ولی همچنان اندکی ساختار نافرنودین آنزمان بجا مانده:

      I say
      You say
      He Says

      هر آینه، در پارسی هم میتوانیم صرف کارواژه را بیاندازیم، ولی زبان را دراز و بدریخت میکند:

      میگویم -> من گوی
      میگویی -> تو گوی
      میگوید -> او گوی


      Guyam = 5 letters
      Man guy = 6 letter




      همچنین، پارسی در صرف کردن کارواژگان ساختاری 100% روالمند دارد، هنگامیکه
      در زبان‌های همخانواده مانند آلمانی و یا انگلیسی کهن کاستی‌های فراوان و بدی به چشم میخورد:

      Persian Deutsch
      Didan Sehen
      Binam Sehe
      Bini Siehst
      Binad Sieht
      Binim Sehen
      Binid Seht
      Binand Sehen

      در بالا میبینید که یک، شیوه نگارش واژه در آلمانی بس می‌دگرد، Sehe و Siehst و Seht بسختی مانند هم هستند.

      دو اینکه همپوشانی بدی میان «آنها میبینند» و «ما میبینیم» داریم و هر دو Sehen هستند.


      پس زمانیکه چنین دستگاه صرف کارواژه 100% روالمند و ساده‌ای در زبانمان داریم که نه چهره واژه را می‌ویراند، نه جای گمانه‌زنی میگذارد
      و در کنار آن سخن را کوتاه نیز میکند، چه نیازی هست که سیستم ساده ولی نه همان اندازه بهینه انگلیسی را جایگزین کنیم؟




      پ.ن.

      بُنواژه = مصدر = Stem
      کارواژه = فعل = Verb
      فرایافت، پنداره = مفهوم = concept
      فرزام = Perfect
      نافرزام = Imperfect
      گویا = Rational
      گُنگ، ناگویا = Irrational؛ شمارگان گنگ = Irrational numbers

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    6. 4 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-28-2012),mahtab71 (11-28-2012),sonixax (11-28-2012),Sotude (02-03-2013)

    7. #4
      شناس
      Points: 1,239, Level: 19
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Sotudeye Setâyide
       
      خونسرد
       
      Sotude آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      ایران
      نوشته ها
      54
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,239
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      126
      از ایشان 97 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      همه جای آن.
      نخست اینکه باز همینجور کشکی یک آمار 20 درسدی از خودتان در آورده‌اید.
      دو اینکه برای نمونه برداشته‌اید از کارواژه «آموختن» که سد‌در‌سد روالمند است "آموزیدن" را بیرون کشیده و روی آن پافشاری بیجا میکنید، چنانکه بالا آوردیم:

      -xtan —> -z
      Tâ/xtan -> Tâz
      Bâ/xtan -> Bâz
      Su/xtan -> Suz
      Du/xtan -> Duz
      Sapu/xtan -> Sapuz
      Pardâ/xtan -> Pardâz
      Navâ/xtan -> Navâz
      Âmu/xtan -> Âmuz


      اگر کارواژه روالمند است و اگر از سرچشمه دیگری میاید "-ختن" بجای "-ایدن"، پس این پافشاری بیجای شما روی "آموزیدن" بجای "آموختن" چیست؟
      این بخش را تازه دیدم!!
      من کشککی 20 درسد را نیاوردم! شما تنها بنواژه های بنیادین را درنگر گرفته بودید ولی من پیشوند ها و پسوندهایی که به بنواژه ها می چسبند تا چم نوینی را بسازند نیز در نگر داشتم.
      چم "انگیختن" با "برانگیختن" اندکی دگرسان است. "(ا)فکندن" با "فرافکندن" ؛ "گفتن" با "بازگفتن" ؛ "سپ(ا)ردن)" با "وا سپ(ا)ردن" و ....
      حالا می باید از همه ی چند میلیون بنواژه ی پارسی، برای شما شمار و شماره بیاورم؟!!

      پافشاری من برای دگریدن "آموختن" به "آموزیدن" این است که بنواژه ی "آموزیدن" (که در واژه نامه ی پارسی هست و من آن را از خودم درنیاوردم!) هم بُن کنونه را در دل خود دارد و هم بن گذشته. همه ی بنواژه هایی که با "idan" پایان می پذیرند و همچنین برخی از بنواژه هایی که با "dan" و "tan" و "itan" چنین هستند؛ بن کنونه و بن گذشته را در خود دارند، بی کوچکترین "تغییری". در دستورزبان، به بنواژه هایی که با "idan" پایان می پذیرند بنواژه ی روالمند و به برخی از این بنواژه ها که در گذر سده های همزمان ما (معاصر) سازیده شده اند، بنواژه ی دروغین (مصدر جعلی Fake Stem) می گویند. یک نمونه از بنواژه ی دروغین در گفتار ما "زنگیدن" است!!! که هیچ "عیبی" هم ندارد و من با این "مورد" همراستا هستم، هرچه کارواژه ی بیشتری سازیده شود(هتا اگ دروغین باشد!)، گفتار و نوشتار ما ساده تر و روانتر و کوتاه تر خواهد شد. برای نمونه یه جای آن که بگوییم "به من زنگ بزن!" (5 بخش)، می گوییم "به من بزنگ" (4 بخش). سردمدار این آرمان بزرگ و خوب در زمان ما، کسی نبود جز "شادروان شهید احمد کسروی". خدایش بیامرزد.
      ,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
      ...!I'd rather be a shepherd
      !Let them shred one-another! ... I do play my own flute

    8. 4 کاربر برای این پست سودمند از Sotude گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-28-2012),mahtab71 (11-28-2012),Mehrbod (11-28-2012),sonixax (11-28-2012)

    9. #5
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      این بخش را تازه دیدم!!
      من کشککی 20 درسد را نیاوردم! شما تنها بنواژه های بنیادین را درنگر گرفته بودید ولی من پیشوند ها و پسوندهایی که به بنواژه ها می چسبند تا چم نوینی را بسازند نیز در نگر داشتم.
      چم "انگیختن" با "برانگیختن" اندکی دگرسان است. "(ا)فکندن" با "فرافکندن" ؛ "گفتن" با "بازگفتن" ؛ "سپ(ا)ردن)" با "وا سپ(ا)ردن" و ....
      حالا می باید از همه ی چند میلیون بنواژه ی پارسی، برای شما شمار و شماره بیاورم؟!!
      این که فرنود نشد.

      وندهای (affixes) گوناگون میتوانند به بنواژه چسبیده و کارواژه‌ای نو بسازند، چرا "-ختن" را بکنیم "-ایدن"؟

      «انگیختن» و «برانگیختن» هم اندکی دگرسان نیستند، سراسر دگرسان اند. اگر امروز بجای هم به کار میروند
      از روی بیسوادی است. همانگونه که «داشتن» و «برداشتن» یکی نیستند، «انگیختن» و «برانگیختن» نیز یکی نیستند.

      بر = پیشوند راستادهی

      انگیختن = To motivate
      انگیزش = Motivation
      برانگیختن = To stimulate
      برانگیزش = Stimulation
      ...




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      پافشاری من برای دگریدن "آموختن" به "آموزیدن" این است که بنواژه ی "آموزیدن" (که در واژه نامه ی پارسی هست و من آن را از خودم درنیاوردم!) هم بُن کنونه را در دل خود دارد و هم بن گذشته. همه ی بنواژه هایی که با "idan" پایان می پذیرند و همچنین برخی از بنواژه هایی که با "dan" و "tan" و "itan" چنین هستند؛ بن کنونه و بن گذشته را در خود دارند، بی کوچکترین "تغییری". در دستورزبان، به بنواژه هایی که با "idan" پایان می پذیرند بنواژه ی روالمند و به برخی از این بنواژه ها که در گذر سده های همزمان ما (معاصر) سازیده شده اند،
      شما سخن مرا درست نگرفته‌اید، من هرگز با برساختن (جعل کردن) کارواژگان دشواری نداشته‌ام و نمیگویم نگویید آموزیدن، میگویم چرا نگوییم آموختن؟

      در پارسی کارواژگان از سرچشمه‌های گوناگون ولی روال‌مند ریشه میگیرند، اینکه دیگر در فرانسه بهمان است و اینها سخن بیهوده است.
      این زبان پارسی است و این کارواژگان اینچنینند و روالمندی آنرا نیز در همین "آموختن" برایتان بخوبی نشان دادم.

      شما دو فرایافت را هم نابه‌جا گرفته‌اید و دچار سفسته سنجش نابرابر شده‌اید:

      پیچیدگی ≠ سختی

      شاید دسته‌بندیدن سرچشمه بنواژگان پارسی دشوار باشد، ولی کاربرد آنها دشوار نیست! برای آنکه آسانتر دریافت شود، مانند این است که
      شما یک سبد تخم‌مرغ‌ داشته باشید و همه‌اشان بیضی نبوده و رنگی رنگی هم باشند. دسته بندی تخم مرغ‌ها در این ریخت دشوار است، برخی از آنها
      به چهارگوش می‌زنند، برخی گرد هستند، برخی بیضی هستند، برخی سیاه هستند، بیشترشان سپید هستند و ..، هرآینه، این گوناگونی‌ها
      و ورتندگیها (variabilities) در سود بردن تخم مرغ که شکستن و نیمرو کردن آن باشد دگرسانی‌ای نمیدهند!

      در پارسی ما میتوانیم از سد جای دیگر هم سرچشمه‌ی بنواژه بیافزاییم، تا زمانیکه سیستم "صرف کردن = نیمرو کردن" آنها روالمند باشد هیچ دشواری‌ای نخواهیم داشت.

      پس آری، دسته‌بندی آن سخت است، ولی خب که چه؟
      شما زبان را برای زبان‌شناسان میخواهید ساده کنید، یا برای ما گسارندگان آن که روی آن میاندیشیم و میسخنیم!؟



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      بنواژه ی دروغین (مصدر جعلی Fake Stem) می گویند. یک نمونه از بنواژه ی دروغین در گفتار ما "زنگیدن" است!!! که هیچ "عیبی" هم ندارد و من با این "مورد" همراستا هستم، هرچه کارواژه ی بیشتری سازیده شود(هتا اگ دروغین باشد!)، گفتار و نوشتار ما ساده تر و روانتر و کوتاه تر خواهد شد. برای نمونه یه جای آن که بگوییم "به من زنگ بزن!" (5 بخش)، می گوییم "به من بزنگ" (4 بخش). سردمدار این آرمان بزرگ و خوب در زمان ما، کسی نبود جز "شادروان شهید احمد کسروی". خدایش بیامرزد.
      آفرین، من هم چنانکه میبنیید هیچ دشواری‌ای با کارواژه ساختن از نام و همان "زنگیدن" یا همانندهایش "لولیدن"، "لاسیدن" و .. ندارم و بسیار هم پسندیده‌ است.

      دشواری من در کار نابجای شما در دور انداختن "آموختن" و پافشاریِ بیجا روی "آموزیدن" است، هنگامیکه آموختن خود کارواژه‌ای روالمند میباشد!


      کارواژه «بودن» بدرستی ناروالمند است، چرا که قانون سرچشمه خودش را نقض میکند:


      -udan —> -ây
      Âm/udan -> Âmây
      Sot/udan -> Sotây / Setây
      B/udan -> Bây -> Bâš (= irregular)







      پ.ن. پیک‌های دیگر شما را هم دیرتر می‌پِی‌واژم (می‌پاسخم {پاسخ میدهم}) که گفتمان این اندازه تند پیش نرود

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    10. 4 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-28-2012),mahtab71 (11-28-2012),sonixax (11-28-2012),Sotude (11-28-2012)

    11. #6
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      راستی، درباره ی دگرسان بسیار زبان پارسی گفتار با زبان پارسی نوشتار، تناه به یادآوری همین بسنده می کنم که چالش بسیاری از "فارسی زبانان!!" نوشتن یک نوشتار یا یک نامه ی "رسمی" و نوشتاری است! دست کم که خود من تا همین چندسال پیش اینگونه بودم و برایم دشوار بود تا "رسمی" و نوشتاری بنویسم. هرچه زبان گفتار به زبان نوشتار نزدیک تر باشد، بهتر است. می توانید نگر یک زبانشناس در این باره بخواهید تا دریابید چه می گویم!!
      در اینباره جای سخن بسیار است. بدید من داشتن دو سیستم جداگانه گفتاری و نوشتاری خواستنی است.

      نمونه بگوییم در آلمانی هم مردم به دو شیوه مینویسند و میگویند. برای نمونه اگر در پارسی بخواهیم بگوییم بهمان کس را بهمان جا از دور دیدیم:


      پارسی: Didamat
      انگلیسی: I saw you
      آلمانی: Ich sah dich

      ولی در آلمانی به این شیوه در گفتار روزانه نمی‌سخنند، بجای آن میگویند:

      آلمانی گفتاری: Ich habe dich gesehen

      و تنها در نوشتارها بریخت ساده‌تر و کوتاه‌تر Ich sah dich بر‌میخورید!

      پس این یک پدیده ویژه زبان ما نیست که گفتاری و نوشتاری می‌دگرند.

      هر آینه، در زبان گفتاری ما همچنان روالمندی داریم و راهی دوسویه و ناگنگ نیز برای رفتن از نوشتاری به گفتاری و وارونه هست:


      Neveštâri
      Didam+at
      Didam+aš
      Didam+atân
      Didam+ašân

      Goftâri:
      Didam+et
      Didam+eš
      Didam+etân
      Didam+ešân



      چنانکه میتوان دید، ساختار فرنودین است. در صرف کارواژگان نیز همینجور:


      Neveštâri
      Goftan —> Guy
      Mi+guy+am
      Mi+guy+i
      Mi+guy+ad
      Mi+guy+im
      Mi+guy+id
      Mi+guy+and

      Goftâri:
      Goftan —> Guy —> G
      Mi+g+am
      Mi+g+i
      Mi+g+e
      Mi+g+im
      Mi+g+id
      Mi+g+an

      Neveštâri vs. Goftâri
      Raftan —> Rav —> R
      Mi+rav+am <--> Mi+r+am
      Mi+rav+i <--> Mi+r+i
      Mi+rav+ad <--> Mi+r+e
      Mi+rav+im <--> Mi+r+im
      Mi+rav+id <--> Mi+r+id
      Mi+rav+and <--> Mi+r+an



      این ساختار همواره پابرجاست و تنها یک دگردیسی کوتاه‌کننده در بن کنون و پسوندها در راستای هر چه فشرده‌سازی بیشتر داریم.


      تنها کاری که باید کرد، جااندازی فرهنگ درست نویسی در نگارش پارسی است، چنانکه اینجا پیشتر سخنیده‌ایم: شیوه ی نوشتار در تالارهای گفتمان

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    12. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-28-2012),sonixax (11-28-2012),Sotude (02-12-2013)

    13. #7
      شناس
      Points: 1,239, Level: 19
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Sotudeye Setâyide
       
      خونسرد
       
      Sotude آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      ایران
      نوشته ها
      54
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,239
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      126
      از ایشان 97 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      در اینباره جای سخن بسیار است. بدید من داشتن دو سیستم جداگانه گفتاری و نوشتاری خواستنی است.
      در این باره با شما همراستا نیستم، دوست گرامی. داشتن دو سامانه ی نوشتاری وگفتاری و دگرسانی آن تا بدین اندازه، به سود هیچ زبانی نبوده و نیست و نخواهد بود!
      دگرسانی زبان گفتار با نوشتار، تا اندازه ای خواستنی و چشمپوشی پذیر است ولی در هر کاری باید میانه را در نگر داشت! ما ایرانی ها هم که به "عدم اعتدال" نامدار هستیم!! یا از این سوی بوم می افتیم یا از آن سوی بوم! در یک زمان "عربی" را با گویش "فارسی" می سخنیم (زمان قاجار!!!!!)، در یک زمان پارسی را با گویش "جاهلی" می سخنیم (زمان پهلوی) و در یک زمان هم پارسی را با گویش "فارزی!! (پارسیِ ِ تازی شده!!!) می سخنیم! یا افزونه روی (بیشروی؟! افراط؟!) یا کمرَوی (تفریط)! امیدوارم به کسی برنخورده باشد. ولی درستی"حقیقت" تلخ است، به سان تَهِ خیار!!
      شَوَند دور شدن زبان گفتار را از زبان نوشتار در نوشته ی پیشین گفتم که تنها سخن من نبود، سخن استاد "ادبیات" من در دانشگاه هم بود. نمی دانم شما چرا می پندارید که من می خواهم چیزی را به زبان "تحمیل " کنم؟!! گفتم که! من کاره ای نیستم که چنین توانی داشته باشم! آنانی که می باید کاری برای زبان "پارسی" کنند که در خواب هستند، ما هم (خودم را می گویم! :) ) که هیچ سررشته ایاز زبان پارسی ندارم و یک کارشناس الکترونیک هستم، هرگاه در این باره نگره می دهم، به من می توپند!!! :O


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      نمونه بگوییم در آلمانی هم مردم به دو شیوه مینویسند و میگویند. برای نمونه اگر در پارسی بخواهیم بگوییم بهمان کس را بهمان جا از دور دیدیم:


      پارسی: Didamat
      انگلیسی: I saw you
      آلمانی: Ich sah dich

      ولی در آلمانی به این شیوه در گفتار روزانه نمی‌سخنند، بجای آن میگویند:

      آلمانی گفتاری: Ich habe dich gesehen

      و تنها در نوشتارها بریخت ساده‌تر و کوتاه‌تر Ich sah dich بر‌میخورید!

      پس این یک پدیده ویژه زبان ما نیست که گفتاری و نوشتاری می‌دگرند.

      اینکه در زبان دیچلندی، مردم آن می پسندند که گزاره های خود را درازتر بازگو کنند و زبان نوشتار آن ها با زبان گفتارشان دگرسان باشد، پس ما هم باید ربان گفتارمان با زبان نوشتارمان دگرسان باشد؟؟؟!!! این دیگر چه شوندی است؟!! اگر این گونه است، پس اکنون چرا دارید به زبان نوشتاری می نویسید؟! چرا با زبان گفتار نمی نویسید؟! مگر به گفته ی شما و دیگر کسان، نوشتن با زبان گفتاری آسان تر نیست؟! اگر بخواهم این سخن و این شوند شما را بپذیر
      م به ناچار باید بپذیرم که زبان پارسی زبانی است که در زمینه ی رساندن "مفهوم" زبانی ناسَره و سست و دشوار است و برای همین ناچاریم واژه ها و کارواژه ها ی آن را خُرد کنیم و بشکانیم (یا بشکنیم!) تا آسان تر نگر خود را بازگوییم!! که من هرگز چنین چیزی را نخواهم پذیرفت و با زبان گفتاری که تا این اندازه با زبان نوشتار دگرسان است، دشمن خواهم بود، نه برای اینکه آدم دگمی هستم، برای این که نمی پسندم که پارسی نابود شود.
      دوست گرامی، شما دارید پارسی را با زبان دیچلندی همسنجی می کنید که دستور زبان سخت تری از پارسی دارد! چرا با همان انگلندی یا اسپرانتو یا باسک همسنجی نمی کنید؟! نمونه: "(من) خواهم خورد" به انگلندی گفتار و نوشتار؛ به پارسی گفتار و نوشتار

      Written English :
      1. (I will eat (it, that
      2. (I am going to eat (it, that

      Spoken English:
      1. (I'll eat (that
      2. (I'm gonna eat
      (that

      {the verb "eat" is ergative in English}


      Written Persian:
      1.
      ǎn ra) Ǩwǎham ǩword)
      2. Man (ǎn ra) Ǩwǎham ǩword


      Spoken Persian:
      1. (Miǩworam (un ro
      2. (Miǩworam (uno

      3. (Man Miǩworam (un ro
      4. (Man Miǩworam (uno
      5. Miǩworameš
      6. Man Miǩworameš
      7. un ro) Miǩworam)
      8. uno) Miǩworam)
      9. Man (un ro) Miǩworam
      10. Man (uno) Miǩworam
      11. un ro) Man Miǩworam)
      12. uno) Man Miǩworam)
      13. un ro) Man Miǩworameš) --> (بهره گیری از دو کارگیر(مفعول object?!)!!!!)
      14. uno) Man Miǩworameš) -->
      (بهره گیری از دو کارگیر(مفعول object?!)!!!!)
      15. (Miǩworameš Man (un ro --> (بهره گیری از دو کارگیر(مفعول object?!)!!!!)
      16. (Miǩworameš Man (uno
      --> (بهره گیری از دو کارگیر(مفعول object?!)!!!!)
      ....
      هنوز هم هست ولی کاربرد کمتری دارند!!
      می بینی؟!! این همان زبان گفتاریست که از آن هواداری می کنی و سنگش را به سینه می زنی!! برای یک گزاره در زمان آینده و به زبان نوشتار، بیش از 16 گزاره به زبان گفتار هست! برای همین است که من بر بایستگی (لزوم) نزدیک تر شدن زبان گفتار به نوشتار پا می فشارم.
      همچنین، من که نگفتم شناسه های "شخص" را از پارسی بزداییم، در این صورت وادار خواهیم شد که از کُنشگر (فاعل subject) را در همه ی گزاره ها بهره ببریم که گزاره را درازتر (طولانی تر) خواهد کرد؛ ولی باید بپذیریم که همین شناسه های "شخص" که "سبب" کوتاهی گزاره می شوند، "سبب" دشوارتر شدن دستورزبان نیز می گردند. به گفتن همین بسنده می کنم که نگاهی به دستورزبان، زبان من درآوردی و ساختگی "اسپرانتو" بیندازید که دستورزبان آن هتا از انگلندی هم ساده تر است.
      با سپاس
      ,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
      ...!I'd rather be a shepherd
      !Let them shred one-another! ... I do play my own flute

    14. 3 کاربر برای این پست سودمند از Sotude گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-28-2012),Mehrbod (11-28-2012),sonixax (11-28-2012)

    15. #8
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      در این باره با شما همراستا نیستم، دوست گرامی. داشتن دو سامانه ی نوشتاری وگفتاری و دگرسانی آن تا بدین اندازه، به سود هیچ زبانی نبوده و نیست و نخواهد بود!
      دگرسانی زبان گفتار با نوشتار، تا اندازه ای خواستنی و چشمپوشی پذیر است ولی در هر کاری باید میانه را در نگر داشت! ما ایرانی ها هم که به "عدم اعتدال" نامدار هستیم!! یا از این سوی بوم می افتیم یا از آن سوی بوم! در یک زمان "عربی" را با گویش "فارسی" می سخنیم (زمان قاجار!!!!!)، در یک زمان پارسی را با گویش "جاهلی" می سخنیم (زمان پهلوی) و در یک زمان هم پارسی را با گویش "فارزی!! (پارسیِ ِ تازی شده!!!) می سخنیم! یا افزونه روی (بیشروی؟! افراط؟!) یا کمرَوی (تفریط)! امیدوارم به کسی برنخورده باشد. ولی درستی"حقیقت" تلخ است، به سان تَهِ خیار!!
      شَوَند دور شدن زبان گفتار را از زبان نوشتار در نوشته ی پیشین گفتم که تنها سخن من نبود، سخن استاد "ادبیات" من در دانشگاه هم بود. نمی دانم شما چرا می پندارید که من می خواهم چیزی را به زبان "تحمیل " کنم؟!! گفتم که! من کاره ای نیستم که چنین توانی داشته باشم! آنانی که می باید کاری برای زبان "پارسی" کنند که در خواب هستند، ما هم (خودم را می گویم! :) ) که هیچ سررشته ایاز زبان پارسی ندارم و یک کارشناس الکترونیک هستم، هرگاه در این باره نگره می دهم، به من می توپند!!! :O



      اینکه در زبان دیچلندی، مردم آن می پسندند که گزاره های خود را درازتر بازگو کنند و زبان نوشتار آن ها با زبان گفتارشان دگرسان باشد، پس ما هم باید ربان گفتارمان با زبان نوشتارمان دگرسان باشد؟؟؟!!! این دیگر چه شوندی است؟!! اگر این گونه است، پس اکنون چرا دارید به زبان نوشتاری می نویسید؟! چرا با زبان گفتار نمی نویسید؟! مگر به گفته ی شما و دیگر کسان، نوشتن با زبان گفتاری آسان تر نیست؟! اگر بخواهم این سخن و این شوند شما را بپذیر
      م به ناچار باید بپذیرم که زبان پارسی زبانی است که در زمینه ی رساندن "مفهوم" زبانی ناسَره و سست و دشوار است و برای همین ناچاریم واژه ها و کارواژه ها ی آن را خُرد کنیم و بشکانیم (یا بشکنیم!) تا آسان تر نگر خود را بازگوییم!! که من هرگز چنین چیزی را نخواهم پذیرفت و با زبان گفتاری که تا این اندازه با زبان نوشتار دگرسان است، دشمن خواهم بود، نه برای اینکه آدم دگمی هستم، برای این که نمی پسندم که پارسی نابود شود.
      اینها تنها نگره‌های شما هستند و هنوز نگفته‌اید چرا دوگانگی سیستم نوشتار/گفتاری بد است،
      تنها در پایین آورده‌اید که در پارسی میتوان به چند ریخت یک چیز را گفت، گویی که چیز ناپسندی باشد!!

      من هم از اینرو به "نوشتاری" "می‌نگارم!" که شیوه استاندارد و همگانی آن این است. بیرون از اینجا و هنگام اندیشیدن از گفتاری سود میبرم، چراکه کوتاه‌تر است.
      از داشتن این دو دستگاه جداگانه گفتاری/نوشتاری نیز خوشی میبرم، چرا که هر کدام در جایگاه خود زندگی مرا آسانتر میکنند.

      برای چه باید بخواهم سیستم گفتاری/اندیشوی ساده و کوتاه خودم را بیخود با نوشتاری یکسان کنم. چه سودی دارد؟
      یک به یک سودهای آنرا برشمارید یا بگویید از چه زیان‌هایی پیشگیری میکند تا سخنتان را بتوانیم ارزیابی کنیم.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude
      دوست گرامی، شما دارید پارسی را با زبان دیچلندی همسنجی می کنید که دستور زبان سخت تری از پارسی دارد! چرا با همان انگلندی یا اسپرانتو یا باسک همسنجی نمی کنید؟! نمونه: "(من) خواهم خورد" به انگلندی گفتار و نوشتار؛ به پارسی گفتار و نوشتار

      Written English :
      1. (I will eat (it, that
      2. (I am going to eat (it, that

      Spoken English:
      1. (I'll eat (that
      2. (I'm gonna eat
      (that

      {the verb "eat" is ergative in English}


      Written Persian:
      1.
      ǎn ra) Ǩwǎham ǩword)
      2. Man (ǎn ra) Ǩwǎham ǩword


      Spoken Persian:
      1. (Miǩworam (un ro
      2. (Miǩworam (uno

      3. (Man Miǩworam (un ro
      4. (Man Miǩworam (uno
      5. Miǩworameš
      6. Man Miǩworameš
      7. un ro) Miǩworam)
      8. uno) Miǩworam)
      9. Man (un ro) Miǩworam
      10. Man (uno) Miǩworam
      11. un ro) Man Miǩworam)
      12. uno) Man Miǩworam)
      13. un ro) Man Miǩworameš) --> (بهره گیری از دو کارگیر(مفعول object?!)!!!!)
      14. uno) Man Miǩworameš) -->
      (بهره گیری از دو کارگیر(مفعول object?!)!!!!)
      15. (Miǩworameš Man (un ro --> (بهره گیری از دو کارگیر(مفعول object?!)!!!!)
      16. (Miǩworameš Man (uno
      --> (بهره گیری از دو کارگیر(مفعول object?!)!!!!)
      ....
      هنوز هم هست ولی کاربرد کمتری دارند!!
      می بینی؟!! این همان زبان گفتاریست که از آن هواداری می کنی و سنگش را به سینه می زنی!! برای یک گزاره در زمان آینده و به زبان نوشتار، بیش از 16 گزاره به زبان گفتار هست! برای همین است که من بر بایستگی (لزوم) نزدیک تر شدن زبان گفتار به نوشتار پا می فشارم.
      همچنین، من که نگفتم شناسه های "شخص" را از پارسی بزداییم، در این صورت وادار خواهیم شد که از کُنشگر (فاعل subject) را در همه ی گزاره ها بهره ببریم که گزاره را درازتر (طولانی تر) خواهد کرد؛ ولی باید بپذیریم که همین شناسه های "شخص" که "سبب" کوتاهی گزاره می شوند، "سبب" دشوارتر شدن دستورزبان نیز می گردند. به گفتن همین بسنده می کنم که نگاهی به دستورزبان، زبان من درآوردی و ساختگی "اسپرانتو" بیندازید که دستورزبان آن هتا از انگلندی هم ساده تر است.
      با سپاس

      این دیگر به لغزش شما برمیگردد!

      یکی از خواستنی‌ترین ویژگی‌های پارسی برای من همین ناهنجارمندی یا بهتر بگوییم، چندچهرگی دستور زبان است.
      همینکه شما میتوانید بگویید:


      نوشتاری
      من پارسی را میپرستم.
      من میپرستم پارسی را.
      پارسی را میپرستم من.
      پارسیو میپرستم.
      میپرستم پارسیو.



      این برای من یک ویژگی بس خواستنی به شمار میرود که اندیشه‌ام را در بند نکرده و خود یکی از مَهندترین آوند‌های من در
      پرستش پارسی میباشد!

      بکوشید این را در زبان خشک انگلیسی داشته باشد:


      I worship Persian
      Persian, I worship.
      ؟


      چیز دیگری میتوانید بگویید؟ نه. دومی را هم تنها با کاما و نه همه جا میتوان گفت.

      شما تنها میتوانید به یک یا دو شیوه درباره «پرستش پارسی» بیاندیشید.
      شما هنگام اندیشیدن بایستی سخنتان را تنها در یک کالبد (قالب) بیرون بدهید
      و روی هم رفته شما نمیتوانید بآسانی و بآزادی پارسی اندیشیده و بسخنید.

      اکنون شما میکوشید این ویژگی خواستنی را بردارید که چه شود!!؟
      مگر زبان زنده برای شامپانزه‌ها میخواهید درست کنید که این اندازه روی ساده کردنش انرژی میسوزانید!؟




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude
      اینکه در زبان دیچلندی، مردم آن می پسندند که گزاره های خود را درازتر بازگو کنند و زبان نوشتار آن ها با زبان گفتارشان دگرسان باشد، پس ما هم باید ربان گفتارمان با زبان نوشتارمان دگرسان باشد؟؟؟!!! این دیگر چه شوندی است؟!!
      این شوند نبود، نماره به پدیده (phenomenon) و در راستای سخنان کینه‌توزانه شما با پلهویان و اینها بود که با زبان ما چه ها کرده‌اند و چه ها نکرده‌اند و ...
      من نه از تاریخ آنها میدانم، نه سردر میاورم و نه گرایشی به دانستنش دارم. تنها ولی به شما گفتم که دوگانگی سیستم
      نگارش/گفتار در همه زبانها هست و در برخی مانند پارسی بس پیشرفته و نیز خواستنی است، در برخی مانند آلمانی
      نابخردانه و ناخواستنی است، در برخی مانند انگلیسی نیز آن اندازه اندک و مرزمند است که نیاز به اندیشیدن چندانی ندارد.

      اکنون شما همینجور آمده‌اید میگویید انگلیسی نزدیک هستند (خوب نزدیک باشند؟) یا در اسپرانتو یکی هستد (خوب یکی باشند؟). اینها چه پیوندی به زیانرسانی کار دارد؟

      من به شما راهکار را دادم، فرهنگ درست‌نویسی و نگارش را کمک کنید بگسترانیم، یک دبیره درخور هم گزیده و این دشواری‌ها همگی خود به خود برداشته‌ میشوند.




      پ.ن.
      زبان‌های طبیعی مانند پارسی در گذر هزاره‌های دراز و با فرایندی پایین-به‌-بالا (bottom-up) "فرگشته‌اند"،
      زبانهای بدردنخوری چون اسپرانتو با فرایند بالا-به-پایین (top-down) "ساخته" شده‌اند.


      برای گرفتن دگرسانی میان این دو فرایند و برآیندشان، به همسنجی میان مغز آدم در برابر یک کامپیوتر بنگرید،
      یکمی دستاورد فرگشت و فرایند پایین‌-به‌-بالا بوده و با گُسارش کمترین انرژی چنان بازدهی دارد که
      برترین ابررایانه‌های ما با چندسد میلیون‌بار گسارش انرژی فزون‌تر، به یک سدم راندمان آنهم نزدیک نمیشوند!

      بهمین سان، رویکرد کسانی که میکوشند با اسپرانتو بیاندیشند و بسخنند نیز همین اندازه نابخردانه است.


      به سخن کوتاه‌تر: ما آن اندازه (دستکم امروز) باهوش نیستیم که بتوانیم زبان‌های زنده بسازیم.




      پ.ن 2.

      o برای "را" در نوشتار هم به کار میرود، اگر امروز چندان به کار نمیبریم از روی ناکارآمدی دبیره است، نه استاندارد نبودن آن.
      همانجور که e برای the را در نوشتار بسیار کمتر به کار میبریم، باز هم از روی ناکارآمدی دبیره:

      دو راه یکسان و استاندارد برای نماره و کاربرد article

      1- Ân Deraxt
      2- Deraxt-e


      شیوه‌ای که از روی ناکارآمدی دبیره در ادبسار و نوشتار به کار میرود
      Ân Deraxt

      "اُ" و "را" نیز همینگونه‌اند.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    16. 4 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-28-2012),mahtab71 (11-28-2012),sonixax (11-28-2012),Sotude (11-28-2012)

    17. #9
      شناس
      Points: 1,239, Level: 19
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Sotudeye Setâyide
       
      خونسرد
       
      Sotude آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      ایران
      نوشته ها
      54
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,239
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      126
      از ایشان 97 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      اینها تنها نگره‌های شما هستند و هنوز نگفته‌اید چرا دوگانگی سیستم نوشتار/گفتاری بد است،
      تنها در پایین آورده‌اید که در پارسی میتوان به چند ریخت یک چیز را گفت، گویی که چیز ناپسندی باشد!!
      شوند ناپسندی زبان گفتاری (نه هر زبان گفتاری، زبان گفتاری که تا این اندازه با نوشتار دگرسان است!!!!) را 100 بار گفتم!!

      1. فراگیری زبان را برای ناپارسی زبانان دشوار و دشوارتر می کند
      2. فراگیری زبان را برای پارسی زبانان خردسال دشوار می کند
      3. نگارش را در میان دانش آموزان و هتا دانشجویان سست (ضعیف) می کند
      4. "سبب" کاهش توان نوشتاری در میان توده های مردم می شود
      5. به آهستگی "سبب" بی ادب شدن مردم می گردد "آبو بریزین همونجا که میسوزه!!!!"
      و ...

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      برای چه باید بخواهم سیستم گفتاری/اندیشوی ساده و کوتاه خودم را بیخود با نوشتاری یکسان کنم. چه سودی دارد؟
      یک به یک سودهای آنرا برشمارید یا بگویید از چه زیان‌هایی پیشگیری میکند تا سخنتان را بتوانیم ارزیابی کنیم.
      پس اکنون که زبان نوشتار پارسی، دشوارتر و بلندتر و درازتر است، بیایید "کلّاً" آن را از بیخ و بن بزنیم!!!!!!!!! این شوند خوبی نیست!! این زبان نوشتار است که واژه سازی می کند، این زبان نوشتار است که زبان را پویا می کند، این نوشتار است که بر جای می ماند (البته با "شرایط" (circumstance) کنونی، نمی گمانم زبان نوشتار پایداری و پابرجایی چندانی داشته باشد، دست کم تا 100 سال آینده!!)، این زبان نوشتار است که چامه سرا می سازد، این زبان نوشتار است که در میان کشورهای دیگر شناسانده می شود و "به عنوان" (as پارسی؟!) زبان "رسمی (official پارسی؟!)" به دیگران آموزانده می شود و ...


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      یکی از خواستنی‌ترین ویژگی‌های پارسی برای من همین ناهنجارمندی یا بهتر بگوییم، چندچهرگی دستور زبان است.
      همینکه شما میتوانید بگویید:


      نوشتاری
      من پارسی را میپرستم.
      من میپرستم پارسی را.
      پارسی را میپرستم من.
      پارسیو میپرستم.
      میپرستم پارسیو.



      این برای من یک ویژگی بس خواستنی به شمار میرود که اندیشه‌ام را در بند نکرده و خود یکی از مَهندترین آوند‌های من در
      پرستش پارسی میباشد!
      شما باز هم چامه و چکامه و نوشتارهای "ادبی" را با نوشتار "رسمی و معیار" پارسی درهم آمیختید!
      پارسی "معیار" --> "من پارسی را می پرستم" یا (با اندکی چشم پوشی از معیار!) "پارسی را من می پرستم"
      نوشته های "ادبی" --> می پرستم پارسی را من؛ پارسی را من می پرستم؛ می پرستم من پارسی را؛ من می پرستم پارسی را
      آن دو گزاره ی پایین که نوشتاری نبود دوست من، گفتاری بود --> که 2 به توان n ،حالت دارد


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      این شوند نبود، نماره به پدیده (phenomenon) و در راستای سخنان کینه‌توزانه شما با پلهویان و اینها بود که با زبان ما چه ها کرده‌اند و چه ها نکرده‌اند و ...
      وات؟!! کدام کینه توزی؟! من که با خود پهلوی ها "مشکلی" نداشته و ندارم (در زمان آن ها هم نبوده ام!!) ولی تاریخ را که خوانده ام. این شیوه ی گفتار در سال های واپسین سده ی 12 "هجری" خورشیدی، همه گیر شد.

      درباره ی ناکارآمدی دبیره با شما سخت همراستا هستم. من اگر به خوانایی نوشته هایم "لطمه" نمی خورد، دل استوار بشاید به جای "وَ" از " اُ " یا "اود" بهره می گرفتم.
      ,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
      ...!I'd rather be a shepherd
      !Let them shred one-another! ... I do play my own flute

    18. 3 کاربر برای این پست سودمند از Sotude گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-28-2012),Mehrbod (11-29-2012),sonixax (11-28-2012)

    19. #10
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      شوند ناپسندی زبان گفتاری (نه هر زبان گفتاری، زبان گفتاری که تا این اندازه با نوشتار دگرسان است!!!!) را 100 بار گفتم!!

      1. فراگیری زبان را برای ناپارسی زبانان دشوار و دشوارتر می کند
      2. فراگیری زبان را برای پارسی زبانان خردسال دشوار می کند
      3. نگارش را در میان دانش آموزان و هتا دانشجویان سست (ضعیف) می کند
      4. "سبب" کاهش توان نوشتاری در میان توده های مردم می شود
      5. به آهستگی "سبب" بی ادب شدن مردم می گردد "آبو بریزین همونجا که میسوزه!!!!"
      و ...
      همه‌اشان نادرست بود:

      1- انیرانی‌ها اگر پارسی بیاموزند برای این نیست که با احمدی نژاد میخواهند گفتگوی دانشیک کنند، برای این است که میخواهند نوشته‌های
      باستانی و یا چکامه‌های خیام و ادبسار ما را خوانده یا با فرهنگ ایرانی آشنا شوند، که خواه ناخواه نیاز به یادگیری کارواژگان درستی مانند «آموختن» و .. هم دارد.

      2- یادگیری پارسی برای خردسالان دشوار است؟ این را از کجای آستینتان در آوردید؟ به کودک زبانی یک میلیون بار سخت‌تر از پارسی هم
      بدهید مانند بلبل یاد میگیرد. من نمیدانم شما را چرا مغز آدم را با شامپانزه یکسره یکی میگیرید!؟ کودک خردسال نتواند زبان یاد بگیرد!!!!

      3- بیخود است. چینی‌ها با آن نگارش بیخودشان وانمانده‌اند، ما با یک دبیره لاتین مانند (UniPers: A New Alphabet for Persian) هیچ دشواری‌ای در نگهداری سیستم دوگانه گفتاری/نوشتاری نخواهیم داشت. با همین تازیک هم نداریم، ولی چون فرهنگ آن نیست مردم سرخود گفتاری را به نوشتاری کشانده‌اند.

      4- باز هم بیخود است.شیوه نگارش پارسی روی دبیره لاتین سخت نیست، هر کس هم نمیتوانست بجای "میتونم" بنویسد "میتوانم"!! خود میتواند یک روزنامه برداشته و در یکی دو ساعت آنرا بفراگیرد. روی هم رفته هم ما نمیاییم بار اندیشیک خودمان را سنگین کنیم چون میان 70 میلیون یک هزارتایی
      آدم نمیتوانند "درست" بنویسند! راه درست این است که آن هزارتا "درست" بنویسند و اندیشه ما و 69 میلیون و اندی آدم سبک بماند!

      5- این دیگر چه بود!؟ زبان گفتاری چه پیوندی به «سبب بی‌ادبی شدن» مردم دارد!!؟



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      پس اکنون که زبان نوشتار پارسی، دشوارتر و بلندتر و درازتر است، بیایید "کلّاً" آن را از بیخ و بن بزنیم!!!!!!!!! این شوند خوبی نیست!! این زبان نوشتار است که واژه سازی می کند، این زبان نوشتار است که زبان را پویا می کند، این نوشتار است که بر جای می ماند (البته با "شرایط" (circumstance) کنونی، نمی گمانم زبان نوشتار پایداری و پابرجایی چندانی داشته باشد، دست کم تا 100 سال آینده!!)، این زبان نوشتار است که چامه سرا می سازد، این زبان نوشتار است که در میان کشورهای دیگر شناسانده می شود و "به عنوان" (as پارسی؟!) زبان "رسمی (official پارسی؟!)" به دیگران آموزانده می شود و ...
      شما گویا نمیتوانید دریابید که دوگانگی سیستم چه سودمندی‌هایی دارد. زبان پارسی یک زبان پیشرفته است و خود را در بند "یک سیستم" خشک و سرد

      مانند انگلیسی نمیکند. برای اینکه بهتر این فلسفه را دریابید، در پارسی ما برای نمونه به دو شیوه چندینه (جمع) میبندیم:

      پسوند چندینه همیشگی "ها": درخت‌ها؛ مهربد‌ها!
      پسوند چندینه دگرگزین "ان": درختان؛ مهربدان!

      اکنون اگر ساخت زبان را به کوته‌اندیشانی که اسپرانتو می‌سخنند میدادیم، بیگمان میگفتند چرا دو راه چندینه بستن داشته باشیم؟ یکی افزوده است! دورش بیاندازید!!

      زبان پارسی ولی برای بار سوم، در کنار سادگی به زیبایی نیز بها میدهد. پس شما میتوانید اگر نیازتان بود بجای "یاخته‌ها" گاهی هم بگویید "یاختگان".

      همین دوگانگی را دستگاه‌های گفتاری و نوشتاری هم داریم. در پارسی شما میتوانید با زیرپا نهادن قانون‌ها و با آشوبناکی هر چه بیشتر در
      زبان گفتاری "بیاندیشید"، سپس زمانیکه اندیشیدید و خواستید آنرا برای دیگران هم بازگویید، آنرا بریخت استاندارد نوشتاری در بیاورید.

      بکوشید این را دریابید:

      1- اندیشیدن آزاد و بی‌قانون در زبان گفتاری
      2- نگارش قانونمند و سخت در زبان نوشتاری

      + در زبان گفتاری هم زمانیکه شما میخواهید "جدی" باشید، زبانتان رسمی و به نوشتاری نزدیک میشود:


      ستوده گرامی، میخواستم از شما اینو بپرسم که برای چی این اندازه به ساده کردن زبان گرایش دارید؟

      چنین گزاره‌ای در زبان گفتاری امروز، زمانیکه بخواهیم "رسمی" باشیم بکار میرود.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      شما باز هم چامه و چکامه و نوشتارهای "ادبی" را با نوشتار "رسمی و معیار" پارسی درهم آمیختید!
      پارسی "معیار" --> "من پارسی را می پرستم" یا (با اندکی چشم پوشی از معیار!) "پارسی را من می پرستم"
      نوشته های "ادبی" --> می پرستم پارسی را من؛ پارسی را من می پرستم؛ می پرستم من پارسی را؛ من می پرستم پارسی را
      آن دو گزاره ی پایین که نوشتاری نبود دوست من، گفتاری بود --> که 2 به توان n ،حالت دارد
      این قانونها که زبان باید اینجور و بهمان باشد ویژه خشک‌اندیشان و ملا نقطی‌ها است!

      زبان پارسی سیستم چندگانه داشته و هرگز این ساختار زیبا و خم‌پذیر خود را در "سیستمی یگانه" فرو نبرده و نمیبرد.

      پس هم زبان نوشتاری، هم زبان گفتاری هر دو به 2 به توان n ریخت آمودنی بوده و این
      از ویژگی‌های شگرف و خواستنی پارسی است، بجای خشکاندن و بدریختن کردن زبان بروید یک کار سودمند بیابیید!




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      درباره ی ناکارآمدی دبیره با شما سخت همراستا هستم. من اگر به خوانایی نوشته هایم "لطمه" نمی خورد، دل استوار بشاید به جای "وَ" از " اُ " یا "اود" بهره می گرفتم.


      آری، در یک دبیره درست نوشتار و گفتار باز هم به یکدیگر نزدیک میشوند. این دبیره عربی بدردنخور زبان را در بند کرده.




      پ.ن.
      پس شما هم روی «اود» همنگرید. به نگر من هم «اود» خوب بود، ولی خود o برای آغاز هم بد نیست:

      o اینکه چرا همان o نگوییم؟

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    20. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-29-2012),sonixax (11-29-2012),Sotude (02-12-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. بحث پیرامون دکتر محمد مصدق و نهضت ملی ایران
      از سوی ramin12345 در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 95
      واپسین پیک: 08-18-2016, 06:58 PM
    2. نگرشی پیرامون جنس ''زن''
      از سوی Rationalist در تالار زنامرد
      پاسخ: 387
      واپسین پیک: 04-25-2013, 06:06 PM
    3. پاسخ: 44
      واپسین پیک: 03-20-2013, 11:51 PM
    4. پاسخ: 0
      واپسین پیک: 07-12-2011, 04:30 PM
    5. کار گروهی پیدا کردن دلایل عقب ماندگی ایران
      از سوی sonic در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 21
      واپسین پیک: 01-24-2011, 04:03 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •