یه راننده کامیون به اداره پلیس تلفن می زنه می گه:من یک مارمولک رو له کردم...پلیسه می گه:خب جسدش رو از وسط جاده بردار بنداز کنار جاده
راننده کامیون می پرسه عبا و عمامه اش رو چیکار کنم؟![]()
یه راننده کامیون به اداره پلیس تلفن می زنه می گه:من یک مارمولک رو له کردم...پلیسه می گه:خب جسدش رو از وسط جاده بردار بنداز کنار جاده
راننده کامیون می پرسه عبا و عمامه اش رو چیکار کنم؟![]()
یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!
"فریدون فرخزاد"
يکی همش دعا میکرده با اماما محشور بشه
میمیره پسرش خوابشو میبینه ازش میپرسه:
جات خوبه؟
میگه نه بابا پدرم در اومده….
صبح باید پانسمان سر امام علی رو عوض کنم,
به حسین آب بدم,
پوشک عی اصغرو عوض کنم,
رقیه رو از مهد بیارم,
برای زین العابدین سوپ درست کنم,
سر کلاس درس باقر بشینم,
برگه های امتحانی صادق رو تصحیح کنم,
کفتر های رضا رو دون بدم,
برم زندان ملاقات امام عسکری,
خبر مرگم شب هم خسته و کوفته دنبال مهدی بگردم!
یک بسیجی زنگ میزنه اداره ثبت احوال میپرسه اونجا اداره ثبت احوال هست؟ طرف میگه آره بسیجیه میگه خوب حال ما خوب است ثبتش کنید![]()
"A Land without a People for a People without a Land"
ﻣﺸﻬﺪﯼ : ﻣﺎ ﻗﻄﺐ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ : ﻣﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻢ
ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ : ﻣﺎ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﻣﯿﻨﯿﻢ
ﺗﻬﺮﺍﻧﯽ : ﻣﺎ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻤﻢ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﯿﭻ
ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﯿﻪ : ﻋلییییییی ﺷﯿﺮ ﻧﻔﺖ ﺭﻭ ﺑﺒﻨﺪﭘﻨﺞ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﯿﻨﻢ ﺍﯾﻨﺎ ﺻﺪﺍﺷﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺩ
(مصداق جوک نژادی که نبود؟)
sonixax (08-17-2013),undead_knight (08-18-2013)
روزی يکی از اصحاب نزد شیخ رفتند و سوال فرمودند : چرا در قرآن از برف سخنی به ميان نيامده است ؟ و ايشان پاسخ دادند : پدرسوخته ها سوالای آسون وضو اينا رو ميريد از اماما می پرسيد سختاش می افته به من
روزی شیخ به انیشتین فرمود: یا انیشتین. انیشتین رویش را برگرداند و گفت بله. شیخ فرمود اول صدایم را شنیدی یا مرا دیدی؟ انیشتین گفت اول صدایتان را شنیدم. شیخ فرمود پس چرا میگویی سرعت نور از صوت بیشتر است. انیشتین از تئوری خود پشیمان شد و فورا برای اسلام apply کرد
روزی همسر شیخ به اتاق اعتکاف شیخ وارد شدند وشیخ را خونین و مالین در حال ناله دیدند. شیخ در همان حال با زاری فرمودند: صد دفعه گفتم شبهای معراج این پنکه سقفی لعنتی رو روشن نکنین!
یکی از اصحاب از شیخ پرسید: در روایات آمده که در بهشت برای مومنان شرابهایی وجود دارد كه مست كننده نيست، پس برای چه آن را مینوشند؟امام پاسخ داد: بخاطر آنتی اكسيدانش
روزی شیخ رو به آسمان کرد و فرمود: پروردگارا! خودت را بر من بنماندا رسید: ای شیخ! ۴ پرنده مختلف را قطعه قطعه کن، گوشتهای آنها را با هم بیامیز و خوب چرخگوشت کن. سپس به۴ قسمت مساوی تقسیم کرده و هر قسمت را بر لب یک قله بگذار! آن امام همام چنین کرد و با بدبختی از ۴ کوه بالا رفت و در حالی که دهنش سرویس شده بود، هر قسمت را بر نوک یک قله گذاشتدر آن لحظه ندا رسید: خوب دهنت سرویس شد؟ بازم بهت بنمایم یا کافیست؟شیخ همانطور که نعره کشان راه بیابان در پیش گرفته بود داد میزد تو روح آدم بی جنبه!
شیخ شبها به دور از چشم دیگران از خانه خارج میشدند و به محلههای فقیرنشین قم می رفتند… خانهها را یک به یک در میزدند و فرار میکردند.
پارسال سال همت مضاعف بود، همش تعطیل بود
امسالم که سال جهاد اقتصادی بود همش اختلاس بود
یک سال هم سال عفت و حجاب بگذارید ما یک کم حال کنیم
ما به جای "آن ور دنیا" شما را به "آن دنیا" می بریم !
(امضا: شرکت هواپیمایی ایرانی)
یه آخوندی میره پیش دکتر میگه : دکتر بچه م اصلن اشتها نداره ، هیچی نمی خوره چی کار کنم ؟! دکتر میگه : عمامه ت رو بذار روی سرش مملکت رو هم می خوره !
یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!
"فریدون فرخزاد"
Anarchy (04-24-2012)
آخونده سوار تاکسی می شه موقع پیاده شدن به راننده می گه آقا منو دو نفر حساب کن.
رانندهه می گه برو بابا من تو رو تخمم هم حساب نمی کنم!!![]()
یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!
"فریدون فرخزاد"
زن بسیجیه می میره میاد به خواب دخترش می گه دخترم کار خوب نکنی ها ! من اینجا توی بهشت حوری شدم وقت نمی کنم شورتمو بکشم بالا !!
ویرایش از سوی C4TX : 04-25-2012 در ساعت 02:13 AM
یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!
"فریدون فرخزاد"
هماکنون 2 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 2 مهمان)