من دوباره لازم میدانم از شما بابت این حرفها عذرخواهی بکنم. قطعا اینها تجربهی شخصی منست، وانگهی از آنجاکه دارای پیشینهی درازی از ارتباط و زندگی و دوستی و غیره با شمار نسبتا زیادی از پزشکان ایرانیست آنها را با چنین اطمینانی بیان میکنم. چیزی به من میگوید شما هم اختلاف نظر چندانی با من ندارید و چه بسی بیشتر از من بابت این مسائل در رنج و عذاب باشید... به هرحال من به راستی متاسفم.
این حرف درست است، اما یک ایراد در آن هست. اینکه نقش پزشک، و جایگاه او بیاندازه «...»تر
1 از مثلا بقال و شقال و قصاب است، و پولپرستی او (دستکم نزد من) هزار برابر ناپسند. پزشکی هرگز نمیباید بدل به یک بیزنس بشود، زیرا با جان انسانها سر و کار دارد و حقیقتا چیزی از این مهمتر به ذهن من نمیرسد! اینکه بخش بسیار بزرگی از پزشکان ایرانی با باقی جامعه همدرد شدهاند خبریست بسیار ناگوار که جان انسانهای پرشماری را به خطر میاندازد. دوست گرامی در ایران به همه جفا شده، پزشکان سالهاست که از موقعیت اجتماعی بینظیری در ایران لذت میبرند و بدون آنکه استحقاق خود را اثبات بکنند مورد احترامی خارقالعاده قرار میگیرند. نزد عوام به شدت مورد احترام و اطمینان هستند.. قطعا مسائلی هست که هیچ پزشکی در هیچ جای دنیا نباید با آن روبرو بشود، و ستمی که به پزشکان عمومی در ایران روا میشود باورنکردنیست، اما کل نظام بهداشتی ایران ورشکسته است و متاسفانه بیشینهی پزشکان ایرانی نه تنها کمکی به وضعیت نمیکنند، بلکه بر موج سوار شدهاند و درحال سوء استفاده از این اوضاع غمانگیز هستند.
من گاهی از خودم میپرسم اگر وضعیتی که پزشکان آمریکایی دارند(یعنی ترس مداوم از «سو» شدن به دلایلی گاه خندهآور و بعضا خشمبرانگیز)را پزشکان ایرانی داشتند چه اتفاقی میافتاد. چه بسی طی مدت ده سال(شاید هم کمتر)زندانها پر میشد از «آقا/خانم دکتر»هایی که به بیمار خود اطلاعات نادرست میدهند، بدون معاینه مکفی یا پرسشهای لازم برایشان دارو تجویز میکنند، در صورت یکسان بودن دیگر شرایط، گزینهی مناسب برای خودشان را به گزینهی مناسب برای بیمارشان ترجیح میدهند، هرگز ریسکها و عوارض درمان را با بیماران خود به درستی درمیان نمیگذارند، بسیاری از آنها که اسم و رسمی دارند برای عمل کردن پولهای زیرمیزی از بیماران خود میگیرند، هرگز به جراحی در جایگاه واپسین مرحلهی درمان نگاه نمیکنند و ... اینها به راستی قابل قیاس با ریختن دنبه زیاد در گوشت چرخکرده توسط قصاب محل یا نریختن کشمش کافی در شیرینیفروشی سر کوچه هستند؟ نه. پس از من نخواهید به یک اندازه از آنها ابراز بیزاری بکنم.
1)در جای خالی هر صفت مثبتی که میخواهید بنویسد: مهم، برجسته، والا، حیاتی...
پ.ن: شکی نیست که بسیاری پزشکان بزرگوار و دانشمند در ایران هستند که آبرو و احترام جامعهی ایرانی محسوب میشوند، نه فقط از منظر علمی، بلکه از جایگاه نوعدوستی و منش اخلاقی باعث شرمندگی روزانهی امثال من هستند که هیچگاه برای کسی بجز خودم کاری نکردهام. وانگهی بدبختانه، و این به راستی مایهی اندوه شدید منست، هم جامعه با پزشکی که پولپرست نباشد بد رفتار میکند(چنانکه عوام آنها را بیسواد تلقی میکنند)و هم خود جامعهی پزشکی ایران طی دو دههی گذشته بطور سیستماتیک اقدام به حذف آدمهایی از منظر اقتصادی نه چندان بلندپرواز کرده.
پ.ن2: دوست گرامی مقاومشدن ویروسها به واکسنها و آنتیوایرالها مشکل آینده است، و اگر فکری نکنیم همان بلایی که سر پنیسلین آمد، بر سر آمانتادین هم خواهد آمد.
پ.ن3: من از پزشکان توقع فرهنگسازی ندارم، آنها را بخشی از مشکل فرهنگی میدانم!