قانون و اخلاق اجتماعی میتونه محدودیت هایی برای سکس به وجود بیاره, مثلا قانون سکس با زنان خیابانی رو ممنوع و یا اخلاق اجتماعی خیانت همسران به هم رو محکوم میکنه, اینها رو شاید بتونیم سمت و سو دادن بدونیم. ولی وقتی نیاز به سکس وجود داشته باشه و قدرتی از اون به طور مداوم جلوگیری کنه و تنها راهکار رو ازدواج در نظر بگیره, این سرکوبی میل جنسی هست. میتونه پیامدهای زیادی روی فرد و جامعه داشته باشه و ملموس ترین اونها سکس زدگی هست , سکس معمایی میشه که بخش زیادی از ذهن انسان رو درگیر خودش میکنه و نیروی فکری انسان رو می گیره.
حتی رابطه جنسی بعد از ازدواج نه تنها معنای والایی پیدا نمی کنه بلکه معنای عادی خودش رو هم از دست میده و تبدیل به رابطه ای همراه با اضطراب و گاهی احساس گناه در ناخودآگاه میشه.
البته توی جوامع توتالیتر قدرت سیاسی, عقاید مذهبی و اخلاق اجتماعی به هم وابسته هستند و جایی که قدرت سیاسی حضور نداره, عقاید مذهبی و اخلاق اجتماعی با دامنه نفوذ گسترده تر وجود دارند و میل جنسی رو سرکوب می کنند.