کم کردن رنج و درد از جهان، جستاری هست که در کتاب نیز بررسی شده و بخشی از آن این چنین است؛
4.1- راه گریز پیتر سینگر: معنادار نمودن زندگی با زدودن رنج
در دو بخش پایانی کتاب خودش چگونه زندگی می کنیم؟ اخلاق در دوره سودخواهی شخصی[1]، پیتر سینگر (1995) یک مفهوم جایگزین از چگونه زندگی می تواند معنای درونی داشته باشد، گسترش داده و دفاع می کند. برای روشنگری درباره دیدگاه سینگر، به کارگیری یک گونه بازشناسی خودمانی از یک سو میان ارزش بیرونی[2]و در سوی دیگر ارزش سرشتین[3]، سودمند خواهد بود. به طور کلی خوبی (یا بدی) سرشتین چیزی، خوبی (یا بدی) به دلیل سرشت خودش، در درون یا از خودش، می باشد. . . . . برطبق سینگر یک راه -در واقع بهترین راه- برای ساختن زندگی ارزشمند برای زیستن، از خودگذشتگی برای کاهش رنج در جهان هستی می باشد. سینگر این را "زندگی اخلاقی" می خواند و می گوید که "زیستن در زندگی اخلاقی ما را توانا می سازد تا خودمان را با سنگین ترین علت همه علت ها بشناسیم . . . . این بهترین راهی است که برای ما باز شده تا زندگی معناداری داشته باشیم." به نگر می رسد که دیدگاه سینگر این گونه هست کاهش رنج پیشگیری پذیر واقعی ترین هدف ارزشمندی بوده و از این رو فدانمودن زندگی کسی برای آن بهترین راه برای معنادار نمودن زندگی آن فرد می باشد. چون این می تواند رخ دهد، خواه خدا باشد یا نباشد، پس نبودن خدا نمی تواند زندگی همه ی انسان ها را از درون بدون معنا سازد.
سینگر، برای برپاساختن جایگاه خودش، روشی همانند روشی که ارسطو در دوهزار سال پیش، در شاهکار خودش اخلاق نیکوماخوس[1]، به کارگرفته است (1962) را می پذیرد. در آغاز کتاب اخلاق، ارسطو سه گونه زندگی اخلاقی که شاید انسان ها آن گونه بزیند را پیش می کشد: زندگی که ویژه خوشی جسمی می شود؛ زندگی که ویژه ی کنش های سیاسی می شود؛ و زندگی که ویژه ی اندیشیدن می شود. ارسطو هر یک از این سه گونه زندگی را بررسی نموده و می کوشد روشن نماید کدام یک از آنها بهترین است. به نگر می رسد که در بیشتر کتاب اخلاق، ارسطو کنش سیاسی را بهترین گونه زندگی گرفته است، ولی (در یک گردش شگفت انگیز، که چیستانی برای دو هزار و پانصد سال برای تفسیرگران است) ارسطو سرانجام زندگی ویژه شده برای اندیشیدن را بهترین گونه زندگی می گیرد. به روشی همانند، سینگر شمار گوناگونی از کنش ها را در نگر گرفته و می کوشد روشن نماید کدام یک، اگر باشد، چشم انداز معنای درونی را فراهم می آورد. کنش هایی که سینگر در نگر می گیرد دربردارنده ی به کارگیری الکل و مواد مخدر، خرید کردن، رقابت (هم ورزشی، هم بازرگانی)، روان درمانی[2]، و البته، پیگیری یک زندگی اخلاقی، می باشد. به نگر می رسد که سینگر، در وارسی اینها بیشتر نگران آن است که چه کنشی می تواند یک حس پایدار خشنود[3] شدن را بسازد. سینگر به این نتیجه می رسد که تنها یک زندگی اخلاقی این شرایط را دارا است، از این رو به تنهایی (با کنش هایی که بررسی گردید) می تواند به زندگی هر کسی معنای درونی ببخشد. . . . یک بند ازمدارک چشمگیری که سینگر درباره آن گفتگو نکرده است، از یک هوا خواه بدنام خوشی جسمی -مارکوس دی ساد[1] (1992)- می باشد. او مردی است که بی گمان نگرش هایی درباره ی این که آیا پیروی از خوشی جسمی می تواند خشنودی ماندنی داشته باشد، دارد! در داستان دی ساد ژوستین[2]، شیر زن داستان در چنگال هرزه ی چهار آخوند[3] که وی را اسیر کرده اند تا بهره ببرند، افتاده است. دی ساد هست که می گوید یکی از آن چهار آخوند نکته زیر را به ژوستین می گوید:
گذارندن شب با زنی مرا وا می دارد زن دیگری را بامداد بخواهم. به کلی هیچ چیز اندازه خواسته سیری ناپذیر نیست؛ هر چه هدیه بزرگ تری به آن می دهیم، سخت تر می سوزانند. همانا پیامد همیشه کمابیش مانند هم است، ولی ما همیشه گمان می کنیم در گوشه وکنار یکی بهتر پیدا می شود. دمی که آرزومندی ما برای زنی کاهش می یابد همان دمی است که همان انگیزش خواهش ما را برای زن دیگری روشن می کند
[1]. Marquis de Sadeفیلسوف، نویسنده، سیاستمدار و دارا فرانسوی (1814-1740)
[1]. Nicomachean Ethics نیکوماخوس پدر ارسطو بوده است، هم چنین پسر وی نیز بوده، از این رو شاید با کمی چشم پوشی این را بتوان اخلاق پدر برگردان نمود.
[1]. How Are We to Live? Ethics in an Age of Self-Interest
-----
جاهایی که نقطه چین شده کوتاه شده است