نوشته اصلی از سوی
Transcendence
بنده هم با شما همنوا هستم چه اگر ابر مرد نیچه قابل تحقق بود تد کازینسکی سرنوشت دیگری می داشت.
از چه رو این را میگویید؟
نوشته اصلی از سوی
Transcendence
اما خارج از موارد بالا ،من آزادی و فردیت را در ارتباط تنگاتنگی با اگاهی و خوداگاهی می بینم.
درست است که انسان پیشامدرن درگیرو دار قوانین گسترده اجتماعی و انواع شرکت ها و دیوان سالاران نبوده
است.درست است که در نوعی سادگی و دور از بمباردمان اطلاعات زیست می کرده است.لیکن در زندگی اسیر عرف و
سنت و عادتها وکلیشه ها بوده است.تحت نظارت و کنترل خدا یا خدایان یا نماینده انان (قدیسان و روحانیون ...)بوده و
مجبور به اطاعت و پرستش انان . به شکل نا اگاهانه ای مسلمان یا مسیحی یا...بوده به چیزی باور داشته که بیشتر موروثی
بوده.دنیای انان پر بوده از اوهام و موهومات وباورهایی کذایی. باورهایی که درستند چون فلانی گفته ،درستند چون در فلان
کتاب امده ..دنیایی که جولانگاه جنیان وپریان و فرشتگان بوده انسان هایی که اسطوره ها و افسانه ها را حقیقی می پنداشتند.
عقیده و باور ،چنان مهم بوده که بی اعتقادی حکم مرگ را داشته.ادمیان عمری را در آزار و اذیت خویش والبته دیگری ،
تحت عنوان مذهب و خوشنودی خدا یا خدایان ورسیدن به رستگاری سپری می کردند. انسان امروزی می تواندالبته آزاد
باشد از چنین دنیایی که در سطور بالا توصیف شد و لیکن اسیراست به دنیایی که شما توصیف کردید .
نگرش و دگرگزین (alternative) بازگشت به زندگی نخستینی بوده, و زندگی نخستینی چیز جدا از زندگی شهرمندی (متمدّانه) است.
زندگی نخستینی میشود چیزیکه در شکارچی-گردآوران (hunter-gatherers) یافت میشود و بیشترین زمان فرگشت را آدمی در این بازه گذرانده است.
ازینرو چیزیکه بالا آوردهاید بیشتر به میانسدگان (قرونوسط) پیوند دارد که باور به فراطبیعت و اجنّه و دیگر خرافهها بسیار گسترش یافته بود.
رویهمرفته سه بازهیِ زمانی اینجا هست:
شکارچی-گردآوران = hunter-gatherers
کشاورزان-دامداران = farmers
...
شهرمندی = civilization
میانسدگان = middle ages
نوزایش = renaissance
نوینگرایی = modernism
پسانوینگرایی = post-modernism (جاییکه اکنون ایستادهایم).
نوشته اصلی از سوی
Transcendence
اما خارج از موارد بالا ،من آزادی و فردیت را در ارتباط تنگاتنگی با اگاهی و خوداگاهی می بینم.
خودآگاهی بدرستی یک فاکتور سرنوشتساز در داشتن احساس آزادیست, چه
رویهمرفته جانداری که خودآگاهی ندارد آگاهیای از در بند شدگی خود هم نمیتواند بدارد.
نوشته اصلی از سوی
Transcendence
ابر مرد نیچه بر وسوسه های ماورا الطبیعی غلبه کرده است و معنی زمین است ،معیار و ملاک و سنجش ارزش هاست .
آری, تنها در سرآغاز و پیش از پیروزی نوینگرایی (modernism) بود که سخنی همچنان تازه و ساختارشکنانه به شمار میرفت; پس
از آن همهیِ این باورهای فراطبیعت و اجّنه و خدا کم کم راهی آشغالدان شدند, جوریکه تنها امروز نزدیک به یک سده دیرتر, در
جامعهیِ پسانوین غربی جای همهیِ این باورها را تنها و تنها یک باور گرفته و آنهم «باور به دانش و تکنولوژی» است.
تفاوت دانش و تکنولوژی در برابر دین و خدا این بوده که از خود دستآوردهایِ ملموس و چشمگیری داشته, ولی
همان سبک و شیوهیِ نگاهی که به دین بوده اینبار خودش را به جامهیِ فندپرستی (technocracy) درآورده است.