خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Agnostic (11-09-2014),kourosh_iran(11-09-2014)
یک راه مقابله با پیشرفت خطرناک فناوری این است که به ایدئولوژی ها و قدرتهایی مانند اسلام و جمهوری اسلامی میدان و قدرت بیشتری داده شود (حتی شده یکسری فناوریهای فوق پیشرفته را در اختیارشان بگذارند) که بدین شکل به زودی به هر چه علم و فناوری است گند قابل توجهی خواهد خورد و محیطهای علم و فناوری با خرافات و مذهب و شبه علم و تئوری های توطئه درآمیخته شده و در نتیجه کارایی و سرعت پیشرفت علم و فناوری در سراسر جهان در نهایت کاهش خواهد یافت.
ما میتوانیم به انتشار این ترکیب ناکارا و متناقض در سراسر جهان کمک کنیم تا جلوی پیشرفت خطرناک فناوری را بگیریم.
تازه اگر بمب اتمی هم دست جمهوری اسلامی و داعش بیفتد شاید بد نباشد چون آنوقت جنگ و هرج و مرج و خسارت قابل توجهی ببار خواهد آمد و خیلی از بخشهای شبکهء آسمانی که در حال ساخت هستند احتمالا از بین میروند و ساخت مجدد آنها هم به تاخیر میفتند. خلاصه بلوشو میشود، ولی بعید میدانم نسل بشر و تمدن پیشرفته و غرب بر اثر آن نابود شود. خلاصه ما به این شکل یک مقدار روند تاریخ را معکوس میکنیم و از آن طرف بعدش هم احتمالا پیشرفت علم و فناوریهای خطرناک تا مدتها کندتر خواهد ماند.
خوب بید؟
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
این یک سادهانگاری خوشباورانه است و همچنین همچون همیشه, پیوندی به آرزویهای هومنی و آنچه
هومنی میخواسته ندارد, تنها اینگونه پیشآمده که فندآوری راه را برای هکرها باز گذاشته و
اینها توانستهاند یک شماری از گرفتاریهایی که خود فندآوری پیشتر درست کرده را از میان بردارند, برای نمونه
با هک نمودن زیرساختارها برخی از رازهایی که دولتهایِ بزرگ از راه جاسوسی (براه فندآوری) گردآورده بودهاند را آشکار بسازند.
پس نمیتوان این را هیچگونه سودمندی برشمرد, بویژه زمانیکه خود فندآوری در جایگاه نخست پدیدآورندهیِ آن بخشهای زیانآور بوده است!
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
سرمایهداری اینجا یک فاکتور است, ولی فاکتور اصلی که هتّا همین سرمایهداری را شدنی میسازد همان فندآوری میباشد.
در فرهود ولی, در پرسمان فندآوری ما به این میرسیم که هر چه که یک سامانه بهینهتر, بسامانتر و سیستماتیکتر باشد, از آزادی ِ و کنترل
فرد بر زندگیاش میکاهد. ازینرو اگر ما دیدگاه شما بپذَریم که کمونیسم سامانهای بسیار سامانمندتر و در گسارش بنمایهها سیستماتیکتر است,
آنگاه از سرمایهداری گزینهیِ بسیار بدتری خواهد بود و بجز این هم نیست. در سرمایهداری کنونی یک تن میتواند با بهرهکشی از دیگران
و در آوردن پول تا اندازهای (نه هرگز بسنده) آزادیهایِ گرفته شدهیِ خود را باز پس بگیرد, ولی در سامانهای که همه چیز دست
ابرسازوارهیِ مرکزی باشد (همچون کمونیسم) و ارزشهایی همچون "دادگری همبودین" (social justice)* فرمانروا شده باشند, آنگاه کس / individual این
اندک توان راستادهی بر سرنوشت اش را هم از دست داده است, زیرا رویارو با چنین سامانه و ابرسازوارهیِ بزرگ و توانمندی از خود هیچ ارادهای نخواهد داشت.
فندآوری در جایگاه سامانهای خودآماج روی بستری از همه بهتر کار میکند که همراستای آماج او پیش برود.
برخی از آماج فندآوری میباشند:
١- شتاب بخشیدن به نوآوری, گسترش دانش و فند
٢- افزایش فرآورش (production)
٣- افزایش گُسارش (consumption)
...
بوارون, هر چه سامانهای بی در و پیکرتر باشد, گزینههای بیشتری برای کس بجا میگذارد که سرنوشت خودش را بدست بگیرد.
روشنه ما اینجا از خوبی "آشوب" و هرج و مرج نمیگوییم, تنها میگوییم که این گزینه, در برابر گزینهیِ دیگر
که هنجارش (normalization) هر چه بیشتر و پیروی بیاراده از ابرسازوارهیِ مرکزی باشد, بهتر است.
--
١-
social justice یا دادگری همبودین در ستیز با آزادی کس بر سرنوشت خویشتن پیش میرود, زیرا
سرنوشت یک تن را از دستان او و نزدیکان او گرفته و به دیوانسالاران, فندسالاران و قانونریزان
ناشناسی میسپرد که او هیچ توان اثرگذاری ملموسی روی آنان ندارد.
گزینه دیگر نبود چنین ابرسازوارهایست که در این چهره, اگرچه کس شاید هرگز آن "امنیت" بالای
دیگر را نداشته باشد, ولی کنترلی بسیار بالاتر بر سرنوشت و زندگی خودش دارد, زیرا اینبار سرنوشت او
در دستان خود او, نزدیکان و دوستان او میباشد که باز او به آنان دسترسی نزدیک و فیزیکی, و پس توان اثرگذاری بالا دارد.
برای دریافت بهتر, در جهان امروز هیچ کس روی آنکه نمونهوار بمب اتم ساخته
شود یا نه کنترلی ندارد, و زمانیکه میگوییم هیچکس این دربرگیرندهیِ اوباما نیز میگردد.
در دست دیگر ولی, اگر جنگی اتمی دربر بگیرد زندگی همگان به خطر میافتد و در تیررس نابودی
میرود, پس در اینجا سرنوشت یک تن در دستان خود او نیست, او بسادگی باید بپذیرد که
کسانی [ناشناس] آن بیرون میتوانند زندگی او را بآسانی به خطر بیاندازند و هیچ راهی برای پدافند از خود نیز
نداشته باشد. او میتواند دستبالا و چنانکه در جُستار دیگر گفتیم, در برابر همهیِ اینها یک "رای"
بدهد که من نمیخواهم بمب اتمی ساخته بشود, ولی این رای دربرابر ١٠٠ میلیون
رای دیگر اثری ناچیز, چشمپوشیدنی و پس بیاثر و بیهوده خواهد داشت (بماند که بجز
کشور او دهها و بسا سدها کشور دیگر نیز هستند).
این تنها یک نمونهیِ ملموس برای دریافت بهتر بود. ما میتوانیم از بیشمار نمونهیِ دیگر نام ببریم
که در آن کس وادار به پذیرش آن چیزیست که به او نشان داده میشود و در کُنش, راهی بجز پذیرفتن ندارد.
٢-
ما از خوبی ِ سرمایهداری که خود فرآوردهیِ تکنولوژی میباشد اینجا نمیگوییم, تنها در همسنجی با
کمونیسم میگوییم که سرمایهداری گزینهیِ بهتری میباشد; ولی نه گزینهای که بتوان پذیرفت, زیرا فاکتور
سرنوشت ساز اینجا نه کمونیسم, نه سرمایهداری, بساکه فندآوری خودآماج میباشد و این فندآوری
میتواند روی بستر کمونیسم, سرمایهداری یا هر سامانهیِ همانندی سوار بشود, فرجام کار
که همان از میان رفتن آزادیهایِ کس و حل شدن در سیستم فندین میباشد, یکسان خواهد ماند.
ویرایش از سوی Mehrbod : 11-10-2014 در ساعت 11:09 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (11-10-2014)
= پذیرش ناتوانی و بیارادگی.
این همان شیوهایست که سیستم فندین (technological system) از همه بیشتر میپسندد, که کس به
اینکه دیگرانی ناشناس شرایط و ضوابط زندگی او را پیمیریزند و با قانونهایِ گوناگون و رنگارنگ, بایدها و نبایدهایِ زندگی
خود او را روشن میسازند, کاری نداشته و سر در لاک خود فرو به کارهایی سرگرم باشد که بیاثر , بیآزار و رویهمرفته بیهوده اند.
چندی از جایگزینهایی که سیستم دربرابر این "از میان رفتن آزادی" و "کنترل بر سرنوشت خویشتن" میدهد اینها میباشند:
١- entertainment یا رِسانههایِ سرگرمیساز: فیلمها, بازیها, تئاترها, هنرکردهها, ...
٢- فعالیتهای بیآزار: دوستیهایِ آبکی, محفلنشینی, گسارش داروهای روانگردان (الکل, سیگار, ..), ...
٣- در کار و پیشه فرورفتن: پژوهشگران و دانشمندان نمونهیِ برجسته این دسته میباشند که از
کار خود آن احساس قدرتی را میابند که در زندگی خود ندارند. geeks/nerds نیز در این دسته میافتند.
٤- بالا رفتن از پلههایِ ترّقی: کسانیکه ناتوانی خود در کنترل زندگی اشان را میکوشند با پیشرفت و ترّقی
در زندگی جبران بسازند (که تا اندکی کار میکند), پولاندوزی, کسب پرستیژ اجتماعی, رقابت
با کسان همرده و ... اینها همگی به قدرت کس میافزایند, ولی در پایان روز بیهودهاند و ازینرو نیز این دسته
هتّا اگر به اندازهای که دیگر نیاز به کار نداشته باشند نیز پول و سرمایه گردبیاورند همچنان از کوشایی بازنخواهند ایستاد, زیرا انگیزهیِ رانندهیِ آنان نه دستیابی به آسانی و پول, بساکه برآوردن نیاز ِ توانخواهی و قدرت است.
٥- ...
--
و چنانکه تئودور کازینسکی در جای دیگر بدرستی فرایند را بازشناخته است, سیستم برای کسانیکه
با بودن همهیِ کارها/سرگرمیهایِ بالا همچنان این نیاز به یاغیگری و انقلابجویی را در خود حس میکنند, که
برآیند از دست رفتن آزادی, کنترل بر روی زندگی و سرنوشت خود و از نتیجههایِ سازواری یافتن اجباری به زیستبومی بسیار متفاوت
از آنچه آدمی برای میلیونها سال و بسا بیشتر در آن میزیسته و فرگشته است میباشد, در برابر این دسته
سرانجام سیستم هوشمندانهترین ترفند خود را زده و گزینهیِ فعالیتهایِ اجتماعی را پیش رو میگذارد.
فعالیتهایی چون ستیز با نژادپرستی, اسلامستیزی, ستیز با گوشتخواری, ستیز با سرمایهداری, ستیز با نابرابرهای اجتماعی و همینجور به پیش.
این فعّالیتها در نگاه نخست, گویی در ستیز با ارزشهایِ خود سامانه میباشند, برای نمونه کسیکه برای
حقوق زنان یا با نژادپرستی میجنگد خودش را یاغیگری میبیند که دارد با ارزشهایِ نهادینهیِ سیستم
میستیزد و از این رو نیاز به احساس قدرتی که کمبود آنرا در زندگی خودش داشته, تا اندازهای برآورده میسازد.
در نگاه دوم و باریکتر ولی, این فعّالیتها همگی در راستای سود خود سیستم پیش میروند, چرا که در
سامانهیِ فندین نژادپرستی یک فاکتور بازدارندهیِ پیشرفت و گسترش است, یا نابرابرهایِ اجتماعی
مایهیِ پیدایش ناآرامیهای اجتماعیست که یکبار دیگر, برای سیستم فاکتوری ناخواستنی و بازدارنده به شمار میرود.
سامانهیِ فندین در شرایطی از همه بهتر و بهینهتر کار میکند که این تنشها و
ستیزهای اجتماعی تا جای شدنی کاسته و کمیده (reduced & minimized) شده باشند.
از همینرو برای سیستم نمونهوار سرمایهداری گزینهیِ بدتری از کمونیسم است, زیرا در سرمایهداری یک بخشی از
توده و قشر بهـرهدِه همواره زیر فشارهایِ سنگین میروند و این فشار در جای دیگر مایهیِ پیدایش ناآرامیها و تنشهایِ گوناگون میشود.
باید افزود این فاکتوری سرنوشتساز و بازدارنده برای سیستم نیز نمیباشد, یعنی سامانه اگرچه شاید به همان
بهینگی که در کمونیسم میتوانست کار کند در اینجا کار نخواهد کرد, ولی این ناآرامیها بازدارندهیِ خود
سیستم در چهرهیِ کلان نبوده و تنها به فاکتورهایی دست و پا گیر میمانند که نبود آنها بهتر از بودن آنها میباشد.
ویرایش از سوی Mehrbod : 11-11-2014 در ساعت 11:24 AM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
sonixax (11-11-2014)
هماکنون 3 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 3 مهمان)