معیار آبجکتیو برای هنر؟
هنر آخرین قلمرویی بکریست که در عین خرابی حالاش همچنان نفسنفسزنان
برای ارتباط دادنِ انسانها به «انسانی»ترین* شکل ِ ممکن، به حیات ِ نیمبندِ خود
ادامه میدهد. برای من دادن ِ هرگونه معیار(!) عینی در مورد هنر دادن در عین
سفاحتِ ذاتی عمل، گشودن ِ پای هر ننهقمر ِ نااهل به آن جاییست که اساسیترین
خاصیتاش همانا «خاص» بودناش است. چنان که در مورد «علم» چنین شد و آن
را به لجنزاری تبدیل کرده که میبینیم.
*من برای نگهداشت ِ هر آنچه انسانیست و به جوهر انسانی ِ انسان مربوط
میشود بیش از هر چیز دیگری اولویت میدهم. این است که میتوانید
معیار را یکجوری مربوط به همین «اصل» لایزال ِ من پیدا یا اختراع بکنید!