نظر دوستان در باب دادن حق بچه داری (مصنوعی و یا فرزندخواندگی) به زوجهای همجنس چیست؟
نظر دوستان در باب دادن حق بچه داری (مصنوعی و یا فرزندخواندگی) به زوجهای همجنس چیست؟
Qui Tacet Consentire
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
در این مساله تقریبا شکی نیست مساله مهم حق داشتن پدر و مادر
مانند اکثریت بچه های دیگر است.
از طرفی آیا به قطعیت می توان ادعا کرد که این فرزندان دچار هیچ مشکل
و یا کمبود ریز و درست روانی در آینده در اثر نداشتن الگوی جنسی خاصی نخواهند بود؟
روانشناسان توصیه می کنند مادر یا پدری که به تنهایی بچه ای را بزرگ می کند برای اینکه رشد شخصیت
کودک دچار مشکل نشود فردی از جنس مقابل را (همچون دایی و پدر بزرگ ، دوست و ...) به طور منظم در
خانواده وارد کنند تا فرزند نقش پدر یا مادر نداشته را تا حدودی درک کند.
حال در یک خانواده همجنس این مساله چگونه قابل حل شدن است؟
به نظر من احتمال هم جنس گرا شدن بچه هم وجود دارد. (گرچه در این مورد هم هنوز مطالعه ای درست
و گسترده ای انجام نشده معیار ما همان مطالعات محدودی است که همجنس گرایی را به ژنتیک ربط می دهد
در حالیکه می دانیم ژنتیک تنها یک بازوی بروز صفات است و محیط قطعا در بروز صفات موثر است. به نظر من در نهایت
آنچه بیشتر موجب غیر همجنس گرا شدن کودک می شود محیط بیرون خانه است تا ژنهای او.)
Qui Tacet Consentire
خوب بچه همنجنسگرا بشود حالا چه اشکالی دارد،اگر مساله انقراض نسل است که من بعید میدانم مشکلی بوجود آید عوامل اصلی چیزهای دیگری هستند
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
1. در کجا آمده که بزرگ کردن بشیوه امروزی «طبیعی» است؟ در گذشته ما شیوههای بسیار گوناگونی از چندهمسری تا تکهمسری و .. داشتهایم و هماکنون هم در جاهای دیگر گیتیزمین داریم، چرا تنها این شیوهای که در غرب گستریده را "طبیعی" میشمارند؟
2. با چه قطیعتی میتوان داوید که فرزندانی که بدست پدر و مادر دگرجنسگرا بزرگ میشوند هیچ کمبود ریز و درست روانی در آینده بر اثر بزرگ شدن زیر
دست یک مرد و یک زن همزمان نخواهند داشت؟
این چیزها بیخود هستند، باور نکنید.
هیچ چیز درباره زندگی امروزین ما "طبیعی" نیست، کامگارانه هیچ چیز.
این "روانشناسان کودک" هم باید هر از گاهی یک ابراز وجودی بکنند و یک چیزی بپرانند تا بیکار نمانند.
تا جاییکه من میدانم هماکنون هم همجنسگرایان بچههای زیادی را به فرزندخواندگی گرفتهاند و هیچکدام هم در نیامده که همجنسگرا شده باشند چون دوپدر یا دومادر داشتهاند: نزدیک به 8 درسد* مردم همجنسگرا هستند، جدا از همه فاکتورها.
کسی اگر انگیزه داشت بد نیست یک آماری رو کند!
اینجور نیست، اگر دگرجنسگرایی نبود ما اینجا نبودیم.
پَرگیر (environment) روی آشکارش ژنها اثر دارد، ولی نه همیشه و نه همه جا.
* و نزدیک به دو درسد دوجنسگرا و کمتر از یک درسد بیجنسگرا یا asexual
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
1- جواب واضح است برای اینکه بچه قرار است در این جامعه و با این فرهنگ زندگی کنید. دقت کنید که حتی در پیشروترین جوامع دنیا در زمینه آزادی همجنسگرایی افراد تحت فشار روانی زیادی از این جهت هستند و به همین میزان بالایی از خودکشی در نوجوانان همجنسگرا دیده می شود.
قطعیتی وجود ندارد. و کل جامعه هم تحت نظر و کنترل نهادهای تامین اجتماعی نیست. اما وقتی قرار است از بالا قانونی تصویب شود باید شرایط را سنجدید تا این کمبودها و اختلالات به حداقل برسد. فرضا در ایران هیچ کنترلی روی خانواده نیست و یک والدین خلافکار و معتاد برای نگهداری بچه محدودیتی ندارند در نهایت هم دور از انتظار نیست که بچه هم در بزرگسالی خلافکار و معتاد و ... شود در حالیکه در غرب تلاش می شود که فرزند از دست پدر و مادر مشکل دار گرفته شود تا حداقل نسل آینده بهتر از نسل فعلی باشد. در این مورد هم به نظر می رسد باید این نوع احتمالات سنجیده شود.
کمی زیاد گرفته اید. حداقل در آمریکا (مطالعه 2011) این آمار زیر 2 درصد است:
How Many People are Lesbian, Gay, Bisexual and Transgender? | Williams Institute
و البته باور عامه مردم آمریکا (در پی سالها فعالیت گروههای همجنس گرا) طبق نظر سنجی گالوپ نشان داده که مردم تصور می کنند بین 30 تا 10 درصد جمعیت همجنسگرا هستند! (در حالیکه خیلی کمتر است)
این مقاله به این مساله پرداخته:
Americans Have No Idea How Few Gay People There Are - Garance Franke-Ruta - The Atlantic
Qui Tacet Consentire
Mehrbod (11-17-2012),Reactor (11-21-2012),Russell (11-17-2012),sonixax (11-17-2012),undead_knight (11-17-2012)
sonixax (11-17-2012)
خوب اینها بعدا خودشان میتوانند حتی افلیت چشمگیری و چه بسا حتی اکثریت جامعه هم بشوند (با تغییر شیوه تولید مثل برای زنان که امروزه فقط تنها یک اسپرم از بانک نیاز است از لحاظ محدودیت عملی).این سخن همینقدر قابل قبول است بگوییم مثلا سیاه پوستان یا اعضای یک کالت را تعدادشان را کم نگه داریم چون بخاطر این در اقلیت بودن زنگی برای آنها نسبت به اکثریت سختتر است !!!
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
همانجور که دوستمان راسل گفت، رویکرد ما نباید کاهش اقلیت که پذیرش اقلیت باشد. اگرنه به n ریخت بیشمار در یک آموزشگاه میتوان اقلیت انگاشت:
یک مسلمان تنها
یک سیاهپوست تنها
یک آتئیست تنها (Atheist Girl In Rhode Island Faces Stream Of Death Threats | Disinformation)
...
از سوی دیگر، ما که روبات نیستیم بخواهیم با یکسانیدن همه را یکرنگ و یکسان و تکاندیش بار بیاوریم! دگراندیشی و اقلیت بودن ویژگیهای خواستنی هستند.
جدای همه اینها، گردنکلفتی (bully کردن) در آموزشگاهها نیز پیوندی به اقلیت و اکثریت ندارد و ریشهی آن به چیزهای دیگر (از میانشان بیخود بودن سیستم آکادمیک یا بگفت امیر، «منحط» بودنش) برمیگردد.
پ.ن. به گمانم نخستین بار در اسپاش فرومنویسی پارسی کسی از نمادهای ابرو {} بدرستی در کمانک () سود برد!
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Kaveh (11-18-2012),Reactor (11-21-2012),Russell (11-17-2012),sonixax (11-18-2012),undead_knight (11-17-2012)
من نظرم اینه که همجنسگراها هم مثل بقیه آدمها هستند و همجنسگرایی خیلی مساله مهمی نیست (البته آنها همانند دگرجنسگرایان، هم خوب دارند هم بد). ولی همجنسگرایان(کلا اقلیتهای جنسی) بیشتر از گروههای دیگه(احتمالا بعد از حیوانات) در ایران تحت ستم هستند، چون برخلاف گروهها و اقلیتهای دیگه تنها از طرف دولت محکوم نیستند بلکه از طرف همه مردم هم سرکوب میشن و مورد آزار قرار میگیرند. بنظر من لازمِ که ما بطور ویژه از اینها حمایت کنیم(مثلا ابتدا سعی کنیم خودمون تنفر از اونها رو کنار بزاریم و بعد مردم رو آگاه کنیم). خیلی متاسف شدم که دوستان کمتر به وضع بد همجنسگرایان در ایران اشاره کردن و حتا بعضیا گفتن که ما ازشون خوشمون نمیاد. اگه خودتونو بزارید جای اونا یا بشینید پای درددل همجنسگرایان ایرانی باز هم همین حرف رو خواهید زد؟ واقعا اگه ما نخوایم به اینا کمک کنیم دیگه چه توقعی میتونیم از اسلام گراها داشته باشیم؟ اگه همون تعداد ناچیز(واقعا ناچیز ) که حقوق اینها رو قبول دارند هم فقط به همین اکتفا کنند که "ما بهشون احترام میزاریم" و در زمینه ترویج حقوق همجنسگرایان منفعل باشند بنظرم اصلا جالب نیست. واقعیت اینه که بعضی از پستا رو که آدم میخونه ناخودآگاه فکر میکنه که نویسنده چقدر بی احساسه!
:((((((
همجنسگرایی میتونه غیر انتخابی باشه و در اکثر موارد هم همینطوره ولی - تا اونجایی که من میدونم - بصورت انتخابی هم میشه گرایش جنسی رو تغییر داد. اما من برام مهم نیست که همجنسگرایی انتخابیه یا نیست و تعجب میکنم که اکثرا برای اینکه یه نفرو مجاب کنند که حقوق همجنسگراها رو به رسمیت بشناسه سعی میکنند به طرف بقبولانند که "دست خودشون نیست". البته این حرف هم میتونه مفید و موثر باشه ولی فکر میکنم اگه مردم یاد بگیرند که در مسایل شخصی یکدیگر دخالت نکنند این مساله خودبخود حل بشه. من در فضای مجازی کمتر دیده ام کسی این حرف رو بزنه که "اصلا مهم نیست انتخابی باشه یا نباشه".
من کمی با این افراد رابطه داشته ام. جزییات رو نمیتونم بگم، ولی بنظرم مظلوم ترین آدمهای ایران "زنان همجنسگرا" هستند. چون زن بودن تنها خودش خیلی بده(در ایران) ولی وقتی همجنسگرایی هم بهش اضافه بشه دیگه بنظرم از بدترین حالات ممکنه هستش...
دشواری اول احتمالا خونواده هست که قطعا رفتار درست و منطقی نخواهند داشت و در بهترین حالت فرد را بیمار خواهند دانست و برایش دل میسوزانند. بعد از اون هم جامعه و دولت هستند. بنظرم تنها گروهی که از همه جهت سرکوب میشود همین اقلیتهای جنسی هستند. بعد یه مساله مهم اینکه حتا روشنفکرها و تحصیلکرده های مخالف حکومت ایران هم همجنسگرایی رو غیر قابل قبول میدونن و اکثرا اون رو با بچه بازی برابر میدونند یا بعضا اون رو بیماری و انحراف میدونن که باید درمان بشود! مردم کوچه بازار و مذهبیون و روحانیون دیگر بماند.
مساله دیگه هم اینه که هرکسی از حقوق اینها حمایت میکنه بقیه فکر میکنند همجنسگراست! یعنی خیلی برای دیگران عجیبه که یک دگرجنسگرا از حقوق همجنسگرایان دفاع کنه! متاسفانه، خیلی از این مدافعین جملاتی با این مضمون که "من همجنسگرا نیستم ولی از حقوق همجنسگرایان دفاع میکنم" بکار میبرند، که من هیچ خوشم نمیاد. انگار همجنسگرایی چیز منفی ایه که میخوان خودشونو ازش مبرا کنند. بنظرم خیلی بهتره که این افراد تاکیدی روی دگرجنسگرا بودنشان نداشته باشند، چه بسا این فرد محبوبیتی داشته باشد و باعث شود دید اطرافیان به خاطر محبوبیت وی، نسبت به همجنسگرایان مثبت شود.
دشواری دیگه اینه که ظاهر این افراد در ایران مورد تمسخر و توهین قرار میگیره(توی فضای مجازی): بعضی از گی ها به آرایش به اصطلاح "زنانه" علاقه دارند و خودشون رو مانند زنها آرایش میکنند. این باعث شده که آدمای عوضی تصاویر اونا رو دستمایه قرار بدن و به تمسخر و توهین و فحاشی بپردازند.(عباراتی مثل "اینا پریودم میشن؟")
مشکل شرم آور(برای جامعه) دیگه ای که این افراد دارن اینه که بخاطر وضع خاص ایران و خفقان موجود، امکان پیدا کردن یک زوج مثل خودشان برایشان بسیار مشکل است و یا همجنسبازها خودشون رو بجای همجنسگراها جا میزنن و اونها رو فریب میدن.
دوستان نظر خاصی ندارن برای بهتر کردن وضعیت دگرباشان؟
یا شایدم من در مورد وضع بد همجنسگرایان ایران اغراق کردم و اطلاعاتم درست نیست.
پ.ن: سوء تفاهم نشه، من معتقدم حق هر کسه که همجنسگراها رو دوست نداشته باشه یا برای حقوقشون اطلاع رسانی نکنه. در ضمن نظراتی که درباره وضع این گروه دادم همه مربوط به داخل ایران و جامعه خودمان بود. فکر نمیکنم حرفی زده باشم که جای ناراحتی داشته باشه ولی اگه جایی از نوشته ام تند یا غلط بود گوشزد کنید. ببخشید خیلی طولانی شد.
هماکنون 3 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 3 مهمان)