طنز و جوک امام نقی

[Agnostic]

در تصوير مشاهده ميكنيد كه عفير از شرمندكي سرش بايين است ؛فلذا در اعتراض به سو استفاده ابزاري از خودش ، به مدت ٢٤ ساعت تمام ذوالنعوظ خود را بر افراشته نكه داشته وبسوي عمه امام نشانه رفت:





***************************


روزی فردی پارسی به نزد امام نقی رفت و گفت که هر چی بدبختی داریم از شماست!! امام لبخندی زد، دست فرد را گرفت و به خیابان های طهران برد.
شعور رانندگی در حد عفیر
شعور مترو و بی آرتی سواری در حد شمقدر
شعور کنسرت رفتن در دیار عثمانی در حد دُلدل
شعور دیدن دختر زیبا در حد امام حسن
امام نقی گفت بازم همه چیز تقصیر ماست؟؟؟
نکته اخلافی: مردم بیایید علاوه بر اینکه با جنبه های منفی و عفیری اسلام می جنگیم با بی فرهنگی های جامعه خویش نیز مبارزه کنیم. یک نقوی نمونه در همه عرصه ها نمونه است.


****************************


شمقدر(قدس سره) نقل می کند:
به امام نقی(رپته) خبر دادند که جوان فقیری در شهر کربیلا که بسیار
به شما شباهت دارد و ادعای امامت دارد و گوید که فرزند رسولولا است.

امام به عفیر دستور داد تا جوان را به حضورش بیاورد.امام بر روی منبر نشسته بودند، طبق معمول بادی از خود خارج کردن تا قداست خود را نشان دهندو در حضور اهل بیت فرمودند: از سر و وضع فقیرانه ات که بگذریم، بسیار به ما شباهت داری،بگو ببینم مادرت قبلا در اهل بیت پدر پدر سوخته ام کنیز نبوده؟

اهل بیت خنده تمسخر آمیزی کردند، عفیر از شدت خنده ار، اری کرد و شمقدر از خود بادی در بکرد و به جوان با تحقیر نگریستند

جوان لبخندی زد و گفت: ابن رسولو لا، یا اخی، مادر من فلج مادر زاد است، اما پدرم چندی باغبان اهل بیت بوده است !!!!
روایاتولکسار بخش سر پوزی های امام(رپته)



******************************


((آنکس که نداند و نداند که نداند،میشه امام امت.
دیگه اگه خیلی نداند پیامبر میشه!))

رنکینگ بزرگان دین از دیدگاه امام نقی

[Agnostic]

روزی امام نقی در حال تیز کردن ذوالنقار مبارک جهت گسترش صلح آمیز اسلام بودند که صحابه ای وارد شد.

صحابه به امام نقی گفت: یا ابن رسولولا آیا می دانی که جده بزرگوارتان زینب از فرط نجابت هفت دست لباس روی هم می پوشیدند؟

امام نقی نگاه عاقل اندر سفیهی به صحابه کرد و گفت: اگر هفتاد دست هم می پوشید باز هم همه می دونستن چی اون زیره!

تیزبینی های نقوی | جلد سوم | نسخه نایاب



*****************************


قرآن النقی

بسم النقی الگوگولی المگولی
قل اعوذ بنق الناس
شمق الناس
سوسی الناس
عسی الناس
عفی الناس
من شر الواق واق الناس
الذی یوق وق فی کمپین الناس
من العلوی و العباس
صدق النقی ذوالنعوظ العظیم.
.
.
به نام نقی گوگولی مگولی
بگو پناه می برم به نقی که تنها امام مردم است
و شمقدر شتر گرمابه و گلستان نقی
و سوسن زن بی ریخت نقی
و عسکری کوچولوی بی بیضه و بی شوشول و عقیم
و عفیر الاغ باوفای نقی
از شر واق واق سگ توله های هفت هزار تومنی ارتش سایبری خامنه ای دزد قاتل کثافت
همان سگ توله هایی که واق واق کنان به کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان حمله می کنند، فحش می دهند، تهدید می کنند، ریپورت می کنند و اصحاب نقی را شهید می سازند
که شامل علویون و عباسیون می شود
راست گفت نقی که صاحب ذوالنعوظی بسیار بزرگ است.
.
.
بابا ما اینجا هیچ کاره ایم به ادمین عزیز پناه ببرید … امام نقی.
... ( گریه حضار ) ...

[Agnostic]

امام نقی همیشه در انظار بول و غائط میفرمود و در پستوی خانه پژوهش میکرد. اصحاب علت را جویا شدند امام فرمود به قرآن و احادیث عمل میکنم که سرشارند از احکام بول و غائط ولی دانش در آنها مستتر است.
فرازهایی از "نقی نقی است"


*************************


از امام سوال شد: دلیل پیروزی همیشگی اسلام بر دشمنان چیست؟

امام فرمود: آخر دشمنان اسلام اکثراً از طبقه تحصیل کرده هستند و قبل از هر جنگ، کلی به عواقب آن فکر می کنند و تحقیق می کنند و بعداً به میدان می آیند.
اما مسلمین که کلاً از هرگونه تفکر مبرا هستند با یک فتوای ما چون گوسفند بسیج می شوند و هر کاری بگوییم انجام می دهند. و همانا، این وَحدَتَ کلمَه، یگانه عامل پیروزی اسلام بر دشمنان است.


**************************



مرویست که حضرت بسیار به فکر مستمندان بودند و بعضن با لباس مبدل به دیدار آن ها می رفتند. اما از آن جا که مستمندان سامراء جنبه نداشتند، آن حضرت را نقی کونی نامیده بودند.
امام و کج فهمی های علوی - ص 42



**************************

[Agnostic]

قال نقی (ع): حکایت اسلامی که در حجاز ظهور کرد و پارسیانی که خود را طلایه دار آن میدانند حکایت شمقدر است که بادی رها میکند و عفیر که با افتخار میگوید من بودم! من بودم!



*****************************


ابوداروین در باب خلقت زرافه اینطور مینویسد:
روزی امام نقی که در ایمان دچار شک و تردید شده بود، یک گاو و یک پلنگ و یک شتر از بازار خرید. آنها را کشت و قطعه قطعه کرد و خوب کوبید و مخلوط کرد. سپس ماده تولید شده را سه قسمت کرده و هر قسمت را بر قله کوهی گذاشت و سپس بلند فریاد کشید:"شتر گاو پلنگ".

از کتاب:خدمات متقابل اسلام و جنگل-استاد شهید طهارتی



*****************************


صحابه ای بیشعور و گستاخ نزد امام رسید و از ایشان خواست تا کروی بودن زمین را توسط قران اثبات کند. امام دست را لای بیضتین برد و دعایی خواند تا دستش تطهیر گردد ، سپس همان دست را به لای قران برده و تلاوت کرد:
«رب المشرقینِ و رب المغربین» (الرحمن/17)
(پروردگار دو مشرق و دو مغرب)
در این هنگام بر خلاف انتظار امام که منتظر بود صحابه خشتک بدست به بیابان فرار کند ، صحابه سر جای خودش ایستاد و تلاوت کرد:
«رب السماوات و الارض و ما بینهما و رب المشارق»
(پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو ست و پروردگار مشرق ها»
و پرسید: آخر 2 تا مشرق داریم یا بیشتر از 2 تا ؟
امام که غائظ گیجه گرفته بود ، ناگهان عصبانی شده و چهره ی نورانیشان شبیه ترول گردید و دست به ذولنقار برد تا او را به دو قسمت نامساوی تقسیم کند که صحابه با شوکر برقی به امام زد و گریخت.



****************************


آيا مي‌دانستيد برخي از اصحاب به جاي اينكه يك پنجم مال و اموالشان را به امام نقي به عنوان سهم امام پبردازند، مبلغ ناچيزي را به شمقدر مي‌دادند و او نيز مي‌رفت با تهديد و چاقوكشي امام را وادار مي‌كرد كه مهر "حلال شد" را پاي برگه‌هاي حسابرسي اصحاب بكوبد؟

تاريخ نقوي و فتنه‌ي شمقدر شرخر


****************************


روزي حسنین از جايي عبور مي کردند، مشاهده فرمودند که پيرمردي با لباسی سفید و عجیب در حال تیمم کردن است اما اشتباه تیمم می کند، در اين حال، حسنین با سرعت هر چه تمام تر نزد پيرمرد آمدند و گفتند: اي پيرمرد! ما دو نفر تیمم می کنیم و شما تماشا کنيد و بعد قضاوت کرده و بگوييد آيا تیمم کدام يکي از ما بهتر است!

سپس حسنین آستین ها را بالا زده،بدون این که فرصت حرف زدن به پیرمرد را بدهند مراسم تیمم گیری را به سرعت اجرا کردند.

پیرمرد با اضطراب نگاهی به حسنین انداخت و گفت: اما من تیمم نمی کردم! من برای آزمایش خاک به این منطقه اعزام شدم. اخیرا گزارش شده که خاک این منطقه آلوده به مواد رادیواکتیو است! بسیاری معتقدند جهش ژنتیکی ایجاد شده به واسطه این مواد رادیواکتیو چندین نسل بعد ابتدا به صورت جهش بنفیکال بر ذوالنعوظ حضرت و سپس به صورت جهش دتیرمنتال بر شوشول عسگری کوچولو خودنمایی کرد.

[Agnostic]

*************************


روزی اصحاب در حال شراب خواری و عشق و حالو صفا سیتی بودند که امام وارد شد!
اصحاب گفتند:یا نقی! هیچ چیز نمیتواند شادی و خوشی را در حال حاضر از ما بگیرد!
امام گفت:واقعا؟!میخواین یه چیزی بگم شادی زهرمارتون بشه؟!
اصحاب گفتند:بگو یا نقی اگه میتونی!!!
امام فرمود:غروب سیزده بدر!
اصحاب نعره ها زدند و انقدر شیون و زاری سر دادند تا جان از بدنهایشان خارج گردید!


**************************


به نقی (ع) خبر دادند که در سامرا دو فرد خر مذهب پیدا شده اند که ادعای روشنفکری دارند، چه باید کرد با آنها؟

امام سریعا تبلت مجهز به سیستم عامل آندروید ورژن بستنی حصیری خود را از زیر عبا بیرون کشیده و توسط برنامه ای که تازه روی آن نصب کرده بود آن دو را مکان یابی کرد،
نام آنها نقی شرینقی و عبدالنقیم نقوش بود
. سپس رفت و بی درنگ آنها را به دو نیم کرد و بدین سان از وقوع انقلاب خانمان سوزی که قرار بود چندین سال بعد در سامرا رخ دهد، جلوگیری نمود.

امام و دوراندیشی ها

[Agnostic]

پیشرفت تمام علوم مدیون احادیث ما اهل بیته. مثلا ادیسون با شنیدن احکام بیت الخلاء برق از سرش پرید و شد مخترع برق.

نقی و خودباوری



*******************************



امام نقی بعد از اختراع ماشین زمان توانست زمان را به قبل از واقعه عاشورا بازگرداند و با یاری رساندن به جدش حسین توانست شکست سختی بر یزیدیان وارد کند و سر یزید و یارانش را بریده و حسین را به تخت خلافت بنشاند.
ولی وقتی با ماشین زمان به دوران خود بازگشت متوجه شد که مردم به جای اینکه برای حسین عزاداری کنند، برای یزید و یارانش عزاداری میکنند.
از همه بدتر اینکه دیگر از خمس و زکات و مال مفت اهدایی شیعیان ابله هم خبری نبود.

امام برای تصحیح این اشتباه دوباره سوار ماشین زمان شدند و به زمان حسین بازگشتند و با لباس مبدل شخصا سر حسین را جدا کرده و تقدیم یزید نمودند.

امام نقی و تصحیح اشتباهات

[Agnostic]

اگر دين نداريد لااقل سهم امام را فراموش نكنيد.
امام و اقتصاد كه مال خر است


**************************

امام در اواخر عمر خود الزایمر گرفته بودند (زیرا فقط نان و نمک میخوردند)و دم به دقیقه میفرمودند:همانا من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم!
اولیشو نمیدونم!
دومیشم یادم نمیاد!

نقی و درد پیری!


**************************


گروهي از سيره‌نويسان نقوي معتقد بودند كه در نماز شمقدر به امام نقي اقتدا مي‌كرد. برخي ديگر نيز قائل بودند كه امام به شمقدر اقتدا مي‌كرد.
اين اختلاف نهايتاً با پيدا شدن يك تصوير ماهواره‌اي قديمي از ايشان حل شد. همانطور كه در اين سند مشاهده مي‌كنيد. رابطه‌ي امام و شمقدر نه يك رابطه‌ي طولي، بلكه رابطه‌اي عرضي و مبتني بر مساوات بوده است.

[Agnostic]

وقتی نماینده نهاد حقوق بشر از امام پرسید که چرا شما از تروریسم حمایت میکنید؛ حضرت ذوالنعوظ ختنه شده خود را نشان داد و فرمود ما خودمان قربانی تروریسم و خشونت های مذهبی هستیم .

امام و سیاست مظلوم نمایی



****************************



اگر امروز تمام مردم سامرا هم در خانه هایشان بنشینند، ما باز هم چهارپایانی در طویله های خود ذخیره کرده ایم که آنها را در مواقع لزوم مثل امروز خارج کرده و به پای صندوق های رای بکشانیم. غصه نخورید، ما بی شماریم.

امام نقی و دلداری دادن به یارانش و اعتماد به نفس های کاذب ایشان


****************************


امام نقى: دموكراسى واقعى آن است كه حيوانات و احشام هم در انتخاباتش شركت داشته باشند.
(امام نقى و تاكيد بر مشاركت گله اى)



****************************


روزی از امام پرسیدند یا اماما ای پسر رسولولو عفیر از برای چه در خدمت شماست و در محضر شما زندگی میکند؟
امام فرمودند: ای ابله، عفیر از زمان جدم رسولولو حضور داشته و به جدم سواری میداده و تمام این جک ها و لطیفه هایی که از جدم را میشنوی اوست که نوشته و جمع آوری کرده است و او همان یکی از چیز های است جدم در میان ما باقی گذاشته تا به آن چنگ بزنیم و او از پدرم به من رسیده.

روایاتو لکسار بخش معرفی خودم عفیر (ستاره ولایت)

[Agnostic]

امام نقی ،شمشیر خود را که با آن صحابه را دو نیم میکرد و خیلی دوست داشت ،به بازار برد و فروخت .با پول آن برای سوسن گیره سر خرید .وقت دادن هدیه به سوسن ،سوسن گریه کرد .امام پرسید: از گیره خوشت نیامد ؟ سوسن روسری خود را باز کرد .موهایش را فروخته بود و برای نقی شلاقی را که برای حد زدن دوست داشت خریده بود .

او. هنری


****************************


مردی از حضرت پرسید اگر کسی گناه و ثوابش مساوی باشد ،به جهنم میرود یا به بهشت ؟
حضرت فرمود :خدا به او دو نیمه ۱۵ دقیقه ای فرصت میدهد و اگر باز هم مساوی شد، باید به خدا پنالتی بزند .

امام و تسلط به قوانین فیفا



****************************



امام نقی(ع) در سامرا در حال پیاده روی بود. نقی صدای پرندگانی را شنید که به وی نزدیک میشوند. پرندگان که نزدیک تر شدند، امام تشخیص داد که آنها ابابیل اند.
پس خوشحال شد و دست به سینه ایستاد تا آنها به وی برسند. ولی ابابیل تا امام را دیدند سنگهایی که در پنجه هایشان بود را روی سر امام رها کردند، نقی که از این حرکت جا خورده بود ابتدا آنها را نفرین کرد، ولی فایده ای نداشت پس سریع شروع به دویدن به سمت بیت کرد ولی ابابیل نفهم دست بردار نبودند و مدام سنگ روی سر و کله امام میریختند.
نقی با صورتی زخمی و تنی خسته به بیت رسید و درب را روی خود بست.
بعدا معلوم شد که چند نصرانی ملعون سیستم ناوبری و تشخیص ابابیل را هک کردند.

بعدها آلفرد قیچکاک فیلم the birds را از این روایت ساخت!

[Agnostic]

ترشی غائط امام نقی: