چه چیز بهتر از زندگی در چنین جایی؟
اما دربارهیِ نگاهت به جامعه و لذت، بنظر من از لحاظ روانشناسی،و از میان آنچه من خواندهام و شنیدهام، دیدگاهت بیشتر از همه به Flow Psychology شبیه میآید. بنظرم اگر قدری از شباهتها و تفاوتهای نگاهت را با آن مکتب بیان کنی(هر زمان و هر مکان که مناسب دانستی)، من هم بهتر بتوانم آنرا درک کنم.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
bilche (10-09-2014),Rationalist (10-10-2014),sonixax (10-10-2014)
sonixax (10-10-2014)
bilche (10-10-2014)
بهش اومانیسم میگن ؟
sonixax (10-11-2014)
البته من هم صلاحیت چندانی در این زمینه ندارم ولی شما اگر افکارتان پیرامون بیخدایی و بیدینی شکل گرفته بنظرم همان زندیق برای تعریف ایدئولوژیک آن ها خوب باشد. بعد از آن هم که همانطور که گفته شد فلسفه را از یکجایی بیاغازید.(در همینجا هم جسته و گریخته بازهم منابع دیگر هم معرفی شده و با سرچ سایت میتوانید پیدایشان کنید).
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
sonixax (10-11-2014)
خداناباور بودن فرنودی بر داشتن سواد، درک فلسفی و... نیست!
آن کتابی که از راسل مطرح نمودید، در آن بیشتر به مسایل جامعه شناختی و سیاسی پرداخته شده و فکر نمی کنم برای شما و دغدغه فعلیتان مطالعه اش کارآمد باشد.
نیکوتر می نماید به طور شفاف تر و دقیق تری بیان کنید که در فلسفه و ایدئولوژی به دنبال چه چیزی هستید؟ و اساسا به چه چیزی می گویید فلسفه یا ایدئولوژی؟!
در این صورت راهنمایی دقیق تری هم دریافت خواهید کرد.
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
راسل جان(هنوز در مورد نام کاربری ات توضیح نداده ای) همان طور که خودت اشاره کردی؛ بحث اساسی هم همان لذت بخش تر کردن زندگی است. آنچه من در اینجا به عنوان "نیاز" مطرح کرده ام؛
میلی شدید، ریشه در ناخودآگاه و غیر ارادی است که برای ارضای کورکورانه ی خود، ما(خودآگاهی) را تحت فشار قرار می دهد و اگر تن به ارضای آن ندهیم با رنجی شدید مواجه می شویم.
پس در اینجا تمایز میانِ برقراری یک رابطه عاطفی از روی فشارِ نیاز غریزی یا غیر غریزی با یک رابطه ی عاطفیِ آگاهانه و از روی سنجش خرد و انتخاب ارادی نمایان می گردد.
به گمانم با اندکی خردورزی می توان دریافت که کدام رابطه عاطفی، استحکام بیشتر و کیفیت بهتری دارد!
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
دربارهیِ مطالبی که گفته بودم حتما تا یادم نرفته در یک پست امروز فردا توضیح میدهم.
اما دربارهیِ نیاز، من با توجه به ذهنیت فعلی خودم نمیتوانم قبول کنم که همیشه لذت بیشتر را با فاصله از غریزه و سنت و جامعه... همراه است . یک موضوع دیگر که بنظرم درست میآید اینست که: اگرچه در دورهیِ مدرن، چه نیازهایِ درونی و غریزی، و چه نیازهایی که در نتیجهیِ شرطی کردن توسط اجتماع بما القا میشوند باعث کاهش خوشی ما میشوند، ولی به هیچ وجه همواره اینطور نبوده. در دوران پیشامدرن زندگی اجتماعی و لذتهایِ آن با لذت بردن اینچنین در تضاد نبوده. برای همین است که احساس خوشبختی در مکانهایِ دور افتاده و بکر و سنتیتر دنیا بسیار بیشتر از دنیای مدرن و آزادست.
یک مسالهیِ دیگر که در اینمورد بنظرم میرسد و بگمانم تو هم با آن مخالف نباشی لزوم قبول وجود و قدرت غرایز است، بنظرم برای کنترل و خودآگاهی بیشتر تنها راه تمرکز بر عرایز است و البته پیدا کردن کلکهاییست برای دور زدن آنها. و البته باز هم بنظر من دست یافتن به کنترل هدفی غیرواقعی بنظر میرسد و با تمام این تلاشها شاید بشود اثر آنها را بر خودمان کمی کم کنیم.
اما چیزی که من متوجه نمیشوم تاکیدت بر لذت ویژهیِ دانشآموزیست. بنظرت اینطور نیست که همانطور که دوستان منتقد هم میگفتند بعد از جدا کردن خودمان از این نیازها اساسا لذتی باقی نمیماند، مانند صادق هدایت در س.گ.ل.ل توصیف میکند؟
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
sonixax (10-11-2014)
به نظر همون بدون ایدئولوژِی بودن بهتره . البته دارم مطالعاتی انجام میدم .خداناباور بودن فرنودی بر داشتن سواد، درک فلسفی و... نیست!
آن کتابی که از راسل مطرح نمودید، در آن بیشتر به مسایل جامعه شناختی و سیاسی پرداخته شده و فکر نمی کنم برای شما و دغدغه فعلیتان مطالعه اش کارآمد باشد.
نیکوتر می نماید به طور شفاف تر و دقیق تری بیان کنید که در فلسفه و ایدئولوژی به دنبال چه چیزی هستید؟ و اساسا به چه چیزی می گویید فلسفه یا ایدئولوژی؟!
در این صورت راهنمایی دقیق تری هم دریافت خواهید کرد.
کتاب فلسفه غرب از راسل رو هم دانلود کردم .
حالا دارم مطالعه میکنم
هماکنون 5 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 5 مهمان)