آها. یادم نبود. شهرک اشرف رو هم به لیستتون اضافه کنید.
قرارگاه اشرف - WiKi
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
sonixax (02-04-2014)
"A Land without a People for a People without a Land"
مزدك بامداد (02-03-2014)
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
دوستان نظرشان راجع به این مثال برای توضیح پیشرفتهتر بودن کشورهای کاپیتالیستی چیست؟
« سه نفر در جزیرهای دورافتاده به دام میافتند. نفر دوم زمین میخورد و توان ماهیگیری را از دست میدهد. نفر اول نیمی از صید روزانهی خود را با او تقسیم میکند. اما نفر سوم همهی صید خود را نگاه میدارد و چیزی را با کسی تقسیم نمیکند. در پایان روز نفر سوم ماهیهای بیشتری از نفر اول و دوم خواهد داشت ».
اکنون آیا درست است که بگوییم مارکسیستها تقسیم ماهی را وظیفهی اخلاقی و یا نفع جمعی میدانند و میخواهند نفر سوم را وادار به این کار بکنند؟ و اگر بله، پس واداشتن او به ماهیگری چه تفاوتی در ماهیت خود با بردهداری خواهد داشت؟
زنده باد زندگی!
Russell (02-04-2014),undead_knight (02-05-2014)
در اشرف همه به یک اندازه کار میکنند. هر کسی هر کاری که بلده. کفاش کار سلمانی رو راه میندازه و برعکس. کسیم بهش بد نمیگذره.
فقط فکر میکنند بیرون از اشرف دنیا جهنم هست و همه در حال سوختنند.
بله نفع جمعی چیز بیخود و یاوه ایه. تئوریِ "نفع اجتماع برابر با نفع شخصیت ها است" خیلی غریب تر از تئوری "نفع شخصیت ها همان نفع افراد است" است! البته شکی در لزوم وجود کنترل بر اون نیست. در هر دو حالت کنترل نیازه. پس میدونیم که این قضیه رو باید کنار گذاشت.
در رابطه با مثال شما باید بگم که از نظر من هرکسی مجاز و آزاده هرچقدر نیاز و علاقه داره کار کنه، به همون نسبت هم عایدی داشته باشه. نه اینکه عایدی ها رو بدون توجه به مقدار، علاقه و شدت کار/تخصص تقسیم کنیم به بهای اینکه جامعه بی طبقه و عادلی ایجاد کرده باشیم. اینجا عدالت دیگه ای از دست رفته که در نظر گرفته نشده.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Philo (02-05-2014)
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Philo (02-05-2014)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)