؟!
خُب تعریف باشند، «تعریف» بودن چیزی آنرا از نیاز به علمی بودن ساقط نمیکند، همه چیز به نوعی «تعریف» است.
این مشکل که ابطالپذیر نیستند؟ مایلیم بشنویم موارد ابطالپذیری آنها را.
اول اینکه، تنها بخش از تئوری فرگشت که ابطالپذیر است زیست شناسی فرگشت، ژنتیک فرگشت، دیرینشناسی فرگشت و باستان شناسی آنست، «روانشناسی فرگشتی» و «مردم شناسی فرگشتی» که در آن به برسی خُلق و خوی انسان بر پایهی نظریهی تکامل میپردازد درحد گمانهزنیست و فاقد وجاهت علمی میباشد. پس به ریسمان پارهی دیگری باید چنگ بزنید، خود روانشناسی در هوا آویزان است!
دوم هم اینکه دوم یادتان رفت:
wut ؟
ابطال پذیر یعنی میتوان اشتباه بودن آنرا اثبات کرد، مثلا «وجود خدا» ابطالپذیر نیست زیرا نمیتوانید نبودن او را اثبات بکنید. هر تئوری علمی را باید بتوان ابطال کرد، برای مثال اگر اسکلت دویست میلیون سالهای از انسان پیدا بکنید فرگشت باطل میشود، یعنی باید بتوانیم شرایطی را تصور بکنیم که با وجود باقی ماندن پرسمان، پاسخ بدگرد. مردسالاری، مزیتمردی و فرهنگ تجاوز هر سه ابطالناپذیر هستند زیرا نمیتوان همان مجموعه شرایطی را که تصویر میکنند در صورت عدم وجود مردسالاری، مزیت مردی و فرهنگ تجاوز فهمید.
It's boring and long and I'm not in the right mood for it nowanswer this earthly refutable post :))
Maybe later