• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 16 از 163 نخستیننخستین 123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343566116 ... واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 151 به 160 از 1823

    جُستار: طنز و جوک امام نقی

    Hybrid View

    1. #1
      سرنویسنده سوم
      Points: 50,772, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Agnostic آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2011
      نوشته ها
      2,538
      جُستارها
      67
      امتیازها
      50,772
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,650
      از ایشان 3,328 بار در 1,555 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      از امام نقی نظریات بسیاری در زمینۀ علومی همچون فیزیک کوانتوم، فیزیک مکانیک، شیمی آلی، شیمی معدنی، ریاضیات گسسته، کامپیوتر، بیولوژی مولکولی، میکروبیولوژی و صدها علوم دیگر به جا مانده ولی تنها به دلیل عدم آشنایی امام با دانش تاکسونومی (طبقه بندی) این نظریات در کتب جوک و لطیفه به ثبت رسیده اند.
      نقی، مردی برای تمام علوم



      ***************************



      نقل است اگر امام نقی (اختنده)! از کسی خوشش نمی آمد، بر دل و گوش آن شخص مُهری قرار میداد و بر روی چشمانش پرده ای میکشید، سپس بالای منبر میرفت و روضه میخواند و این دسته از افراد هم نه چیزی میشنیدند و نه چیزی میدیدند.
      وقتی از این افراد در روز قیامت سووال میکردند که امام نقی در روضه چه میگفت، به دلیل نشنیدن روضه نمیتوانستند جواب سووالات مربوطه را بدهند و به جهنم هدایت شده و سرب داغ در حلقشان میریختند.
      امام و عدالت الهی


      *****************************



      مردی سامرایی سَقَط شد.وی از دار دنیا 5 شتر و 3 فرزند داشت و ارث کرده بود که سه ششم اموال به فرزند بزرگتر، دوششم به فرزند وسطی و یک ششم به فرزند کوچکتر برسد. ورثه که نمی خواستند شتر ها را قطعه قطعه کنند قضاوت را پیش امام بردند.

      امام ابتدا لبخندی تحقیر آمیز به 3 فرزند زدند و سپس فرمودند :همانا راه حل این مشکل را خداوند به من وحی کرده.
      شتر من را بیاورید.
      شتر امام را آوردند .
      امام شتر خود را نیز به آن 5 شتر اضافه کرد.سپس 3/6 آنها را که 3 شتر میشد به اولی، 2/6 را به دومی و 1/6 را به سومی داد ولی با کمال تعجب مشاهده کرد که دیگر شتری باقی نمانده!
      نقل است که امام بعد از این واقعه تا روزها به علی آب طالبی و راوی آن داستان مسخره فحش میداد.

      امام و اعجاز عددی



      *******************************

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Agnostic گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-26-2012),sonixax (03-26-2012)

    3. #2
      سرنویسنده سوم
      Points: 50,772, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Agnostic آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2011
      نوشته ها
      2,538
      جُستارها
      67
      امتیازها
      50,772
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,650
      از ایشان 3,328 بار در 1,555 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      روزی یک یهودی سامرایی بر امام وارد شد.یهودی سلام کرد و از حال امام را پرسید.امام چراغی را که پول برق آنرا از جیب خود می داد روشن کرد و فرمود :خوبم.
      یهودی پرسید:اوضاع حکومت چه طور است؟ امام چراغ را خاموش کرده چراغی که پول برق آن از بیت المال پرداخت میشد را روشن کرد و فرمود:مقداری پول از خزانه گم شده.
      یهودی گفت: دیشب دیدم عسگری کوچولو با تعدادی سکه بازی می کند، نکند همان پول های گم شده از خزانه است؟ امام چراغ دوم را خاموش کرده چراغ اول را روشن کردند و فرمودند: خیر، آنها عیدی های خودش هستند.
      یهودی گفت: از سرباز خزانه بازجویی کرده ای؟ امام چراغ اول را خاموش کردند و چراغ دوم را روشن کردند و فرمودند: خیر.
      یهودی گفت:.....
      امام چراغها را یک دور دیگر عوض کرد و گفت:.........
      .........
      .........
      .........
      خلاصه در این گفتگو امام به قدری چراغ ها را خاموش و روشن کردند که هر دو لامپشان سوخت! در این هنگام به یهودی ، نگاهی خشم آلود انداخته و به ضرب کتک تمام پولهایش را از او کِش رفتند و با آن پول دو لامپ 100 واتی جدید خریدند و دوباره مشغول به کار خود شدند.

      عدالت نقی



      **************************


      حضرت امام نقی به ریاضیات علاقه خاصی داشتند و بیش از همه به جبر بول علاقه داشتند و در کلاس درس جبر بول به تدریس فواید بول شتر و الاغ و بز و سوسمار می پرداختند.



      **************************



      مردم پاي منبر امام نقي تجمع كرده بودند. امام درحاليكه دختري نه ساله را روي زانويشان نشانده بودند فرمودند از امروز جماع با دختر زير 17سال ممنوع است.
      صداي پچ پچي در اصحاب پيچيد.
      امام نقي ادامه دادند: برده داري را نيز ممنوع مي كنم.
      اصحاب شروع كردند به عر عر.
      امام غريدند كه خفه شويد وگرنه همه تان را دو نيم مي كنم.
      از ميان جمع صحابه پيري به سمت امام رفت و كيسه اي زر در شال امام گذاشت و در گوشش نجوا كرد. امام نقي از چايشان برخواستند و درحاليكه ماچي شتري به دختربچه مي زدند فرمودند اينها كه گفتم همه متشابهات بود اما محكماتش همانست كه جدم لولوسولا فرمودند و درجا به جماع با دختربچه مشغول شدند. هل هله شادي اصحاب به هوا خواست.

      اشاره است به آيه7 از سوره عمران كه در كامنتها توضيح مي دهم:

      در اين آيه خداوند قران را به دو بخش تقسيم كرده است قسمتي كه محكمات است و قسمتي كه متشابهات است. و گفته كساني كه در دلشان انحراف است از آياتي كه متشابهات هستند استفاده مي كنند و قصد فته گري دارند. در اينجا اين اشكالات مطرح مي شود نخست اينكه اين كتابي است كه هيچ شكي درآن نيست "لاريب فيه" پس چگونه آياتي در آن است كه عده اي مي توانند با استفاده از آن فتنه گري كنند. دوم اينكه اين آيه مي گويد تاويل اين آيات را تنها خدا و راسخون در علم كه مي گويند به همه آن ايمان آورديم مي دانند. خوب سوال اينجاست كه براي شناختن اين افراد و مراجعه به آن ها چه نشانه هايي موجود است. اين علماي دين كدامند و امروزه كه 1400سال از زمان نزول قرآن گذشته است آيا مسلمانان تلاش كرده اند كه اين تاويل هاي صحيح را كه توسط راسخون در علم نوشته شده جمع آوري كنند و به صورت پيوست به قرآن بچسبانند تا كسي دچار انحراف نشود. همچنين آيا ليستي از اين آيات محكم و متشابه وجود دارد. آيا يك مسلمان علاقمند نبايد بترسد كه آيه اي را كه بدان استناد كرده متشابه باشد؟ سوم اينكه چرا محمد و يا جانشينان او چه به اعتقاد سني و چه شيعه هيچگاه سعي در بوجود آوردن ليستي از آيات محكم و متشابه و توضيح متشابهات نكرده اند. چهارم اينكه چرا قرآن بايد چنين خطر بالقوه اي را ناديده بگيرد و چرا محمد خودش آيات متشابه را به صورتي تغيير نداده كه تبديل به محكم گردند؟

    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Agnostic گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-26-2012),sonixax (03-26-2012)

    5. #3
      سرنویسنده سوم
      Points: 50,772, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Agnostic آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2011
      نوشته ها
      2,538
      جُستارها
      67
      امتیازها
      50,772
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,650
      از ایشان 3,328 بار در 1,555 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      از امام پرسیدند: مگر شما نمی گویید در اسلام احترام به اندیشه مخالف وجود دارد، پس چرا پیامبر هنگام ورود به مکه دستور کشتار تعدادی دگراندیش را دادند و فرمودند :آنها را بکشید حتی اگر در کنار دیوار کعبه یافتید؟
      امام سری به تاسف تکان داده و فرمودند: وای به حال شما که هنوز فرق اسلام را با مسلمان نمی فهمید و کارهای زشت مسلمانان را به حساب اسلام می گذارید.


      *******************************



      روزی یکی از جوانان فشن سامرا نزد امام آمد و عرض کرد:ای نقی آخر این چه دینی خشنی است که هرکاری کردم ،گفتن گناه کردی میری به جهنم!!!!
      نماز نخوندم گفتن میری به جهنم!
      روزه نگرفتم گفتن می ری به جهنم!
      با نامحرم حرف زدم گفتن میری به جهنم!
      با جنس مخالف دوست شدم گفتن میری به جهنم!
      مشروب خوردم گفتن میری به جهنم!
      فیلم بدون سانسور نگاه کردم گفتن میری به جهنم!
      گفتم آزادی حق مسلم ماست گفتن میری به جهنم!
      گفتم پدر و مادرم رو بیشتر از خدا دوست دارم گفتن میری به جهنم!
      خلاصه هر کاری کردم گفتن میری به جهنم........
      امام نقی با همان متانت همیشگی پرسیدند: آیا تو همه این کارها را انجام داده ای؟
      جوان گفت: بله یا نقی
      سپس امام با ذوالنقار و تنها با یک ضرب آن جوان گستاخ را به دو نیم کرد و فرمودند:حالا برو به جهنم.



      *************************



      روزی یک زن با دو کودک به خدمت امام نقی رسیدند. زن به امام گفت: اماما! یکی از این دو کودک فرزند من است ولی من نمیدانم چگونه وی را پیدا کنم؟
      امام هم به یکی از کودکان گفت دست راست و دیگری دست چپ آن زن را بکشند تا زن بتواند فرزند واقعی اش را تشخیص دهد. بعد از چند دقیقه کشیدن، آن زن از وسط شکافت!
      امام هم آب انگوری که در دست داشت را یک نفس تا انتها نوشید و فرمود: به خدا قسم که هیچکدام از شما فرزند واقعی این زن نبودید و وی شما را اغفال میکرد! بروید دنبال مادر واقعی تان بگردید.

      از کتاب چگونه مادرمان را پیدا کنیم - نوشته سردار دکتر نقی نقیعتی



      ********************************

    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Agnostic گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-26-2012),sonixax (03-26-2012)

    7. #4
      سرنویسنده سوم
      Points: 50,772, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Agnostic آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2011
      نوشته ها
      2,538
      جُستارها
      67
      امتیازها
      50,772
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,650
      از ایشان 3,328 بار در 1,555 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      ساکت باشید...جبی داره حرف میزنه:
      التقی والنقی@ و ما ادراک ماالنقی @هو ذو النعوظ الجلی @یفعلون به باسم الولی @ و انتم لا یفهمون

      نقی و قسم به نقی@ و چه میدانید که نقی چیست(کیست)@او دارای وسیله ای(التی) آشکار است@ با نام ولی(ولایت) ترتیب (مردم) را میدهد@ و شما (جان به جانتان) کنند نمیفهمید

      به یاد حضرت آیت الله العظمی سنبلعلی الکمرونی قدقد سره(علیکم بالگوگل )



      *****************************



      امام نقى: در عجبم از اين گاوهاى ملك هندوستان كه چرا از پيروانشان خمس و زكات و سهم امامت دريافت نميكنند!
      (امام نقى و دلشوره نسبت به رفتار ديگر موجودات مقدسى مثل خودشان)



      *****************************


      اسلام آوردن همانند نوشیدن آب از آفتابه مستراح است.

      امامُ النَّقِی (ع)


      *****************************


      روزی امام نقی هنگام طواف کعبه حال عرفانی عجیبی پیدا کردند و آنچنان با سرعت دور خانه کعبه گشتند که به خاطر نیروی گریز از مرکز به بیرون مسجد الحرام پرت شدند .

      امام و ضریب اصطکاک سطحی



      *****************************

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از Agnostic گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-28-2012),sonixax (03-27-2012)

    9. #5
      سرنویسنده سوم
      Points: 50,772, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Agnostic آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2011
      نوشته ها
      2,538
      جُستارها
      67
      امتیازها
      50,772
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,650
      از ایشان 3,328 بار در 1,555 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      روزی پاپ ژان پل دوم با پرواز واتیکان-سامرا به محضر نقی آمد و گفت: ای عفیرگا، چگونه خود را رهبر نقویون کل عالم خطاب می کنی، در حالی که حتی جرات نداری به مکه بروی ؟
      نقی ذوالمنی مبارک را خاراند، دستش را بو کرد و چنین گفت: همانا ما مثل ملکه انگلیس اهل رفتن نیستیم! بیشتر جلوس می کنیم تا سراغمان بیایند...
      پاپ گفت: ما که ندیدیم حتی نقویون اندونزی تو را غایط حساب کنند و به دیدارت بیایند!؟
      نقی برآشفت، پس ذوالنقار کشید تا وی را دونیم کند که پاپ با عصایش ضربتی بر ذوالنعوظ زد و گریخت....

      نقی و تقابل با ادیان الهی


      ***************************


      پس گسترش نا ارامی ها به علت تقلب عسگری در انتخابات شورای شهر سامرا معترضین به خیابان های سامرا سرازیر شده و شعار های از قبیل عسگری بمیری امامتو نبینی اموی عباسی نوبت سید نقی سر دادند.

      شایان ذکر است استاد نقریان نیز که در بلاد کفر به سر می برد اهنگ ذوالنقار را زمین بگذار که من بیزارم از ناهنجار بی فرجام را خواند

      در انسوی پرده امام نقی در جماعران سامرا مشغول سخنرانی من ذوالنعوظ معیوب و کوچکی دارم گریه حضار اگر به عکس من بول و غایط کردن چیزی نگویید اگر سوسن راا نگشت کردن بگذارید جماع چلبی کنند و چشتک پرانی انقار حزب الله سامرا و دویدن انها به سمت خانه امام و
      پرده اخر حضرت پس دستگیری همه معترضین و تبعید انها به زندان نقریزک در کویر نقادا در شن کویر انها را شن پز کرده سپس انهایی که اب می خواستند بر دهانشان بول کرده و جماع چلبی دورانی با انها انجام داد .سر کرده معترضین نقروبی وشمقدر به حبس خانگی و حبس در تویله محکوم گردیدن و نفیر از ریاست مجمع تنقیز نقام اخراج گردید


      *****************************


      بسم الشيناق النقيم
      (١) النق (٢) والنق (٣) و ما إدراك ماالنق؟

      سوره ي مباركه ي "نق" آيات ١ تا ٣

      نقي و كاربرد علامت سئوال براي اولين بار درتاريخ سامرإ


      ***************************


      روزی خانواده دکتر ارنست به نزد امام نقی(ع) رسیدند و پدر خانواده گفت، ای امام، ما بیشتر وقت خود را در یک جزیره میگذرانیم و کمتر با تعالیم شما آشنا می شویم ما را پندی ده.
      امام بلند شد، دکتر را در آغوش گرفت، ای دکتر من از بچگی عاشق برنامه هاتون بودم، تروخدا دوباره پخشش کنین، جون نقی.

      دکتر رو به خانواده کرد و گفت فرانس(پسربزرگ) جمع کن بریم.

      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 523369_348592315175970_321392127895989_899847_1234960873_n.jpg
دیدن: 162
حجم: 21.7 کیلو بایت

    10. یک کاربر برای این پست سودمند از Agnostic گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (03-27-2012)

    11. #6
      سرنویسنده سوم
      Points: 50,772, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Agnostic آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2011
      نوشته ها
      2,538
      جُستارها
      67
      امتیازها
      50,772
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,650
      از ایشان 3,328 بار در 1,555 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      جک بن نیکلسون نقل میکند روزی امام نقی در مسجد مشغول خواندن نماز بود. سائلی پیش ایشان آمد، امام هم طیق معمول انگشترش را به سائل داد.
      سائل از مسجد بیرون رفت و مقداری بعد با چند مامور پیش امام برگشت و به ماموران گفت: این همان شخصی است که به من انگشتر بدل داده، دستگیرش کنید.
      امام که هنوز نمازش تمام نشده بود، با دستبند بر دست کشان کشان از مسجد بیرون برده و روانه زندان کردند.
      از این رو امام نقی را اولین بازداشتی محراب گویند.

      از سری فکت های شیعه چند امامی


      *******************************



      ابوعیاش از ابن عمه زا، با واسطه نقل میکند: امام نقی طبق معمول در دربار معتصم عباسی پلاس بود، که دزدی را به حضور خلیفه آوردند.
      خلیفه دستور داد هر دو دست دزد را از آرنج قطع کنند تا دیگه از این غایط ها نخورد و دنبال دزدی نرود.
      امام دوباره مثل قاشق نشسته پرید وسط و فرمود: با این دزد با رافت اسلامی برخورد کنید!

      معتصم گفت: حکم چیست ای پسر جواد یساری؟!
      امام فرمود: تمام انگشتان این دزد غیر از انگشت شست اش را قطع کنید، تا او هنوز بتواند انگشت در دماغش کند، که جدم شاسکول الله فرمود: هیچ لذتی برای مومن، بالاتر از انگشت در دماغ کردن و ساختن گلوله های کوچک و پرتاب آن به دیوار نیست!

      حقوق بشر اسلامی، نوشته دکتر لاری جانی



      *****************************


      تهدید به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست از بزهکاری ماست
      دزدی به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست از طمعکاری ماست
      کشتار به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست از بریدن سر ماست
      شلاق به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست از تبهکاری ماست
      اسلام به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست از مسلمانی ماست

      حلیة النقویون - تفاوت ما و اسلام


      ******************************


      عزاداری و گریه زاری حیوانات برای ائمه

      امام صادق (ع) فرمود: جغد همواره در آبادی ها و در کنار مردم می زیست. ولی بعد از روز عاشورا و شهادت مظلومانه امام حسین(ع) دیگر خرابه نشین شد و به کوهها و صحراها پناه برد. روزها روزه میگیرد و محزون است وشبها تا صبح ناله سر میدهد. " کامل الزیاره ص ۱۰۵"

      اگر امام صادق پنگوئن میدید: پنگوئن ها پرندگانی بودند، که پس از مشاهده حادثه عاشورا و قطع شدن دستان نازنین حضرت ابالفرض، در ماتم این حادثه بالهای خود را آنقدر به سنگ کوبیدند تا قطع شد و برای روزه داری و گریه کردن به مناطق سردسیر رفتند!

      اگر امام صادق اسب آبی میدید: پس از حادثه عاشورا و شهادت جدم و یارانش، اسب باوفای امام حسین (ذوالنقاح) طاقت نیاورد و آنقدر تشنه بود که به آب پناه برد و از ترس سپاه یزید تا آخر عمر در آب ماند!

      امام صادق اگر کوالا میدید: کوالا همان علی اصغر است که از نبود آغوش مادر عقده ای شد و به آغوش درخت پناه برد!

      اگر امام صادق کانگورو میدید: کانگوروها گروهی از رجال بودند که زیاد استمناء می کردند و خدا دستشان را کوتاه کرد وآنان را تبعید نمود!

      اگر امام صادق موش کور میدید: موش حیوان متدین و نمازخوانی بود! اما روزی به تصادف چشمش به فرج مادرم، حضرت فاطمه زهرا افتاد و تا پایان عمر کور شد!

      حضرت اگر مورچه خوار میدید: همانا مورچه خوار در بالای درخت میزیسته و غذایش توت فرنگی بود، اما پس از دیدن مورچه هایی که خواب بعد از جماع ظهر جدم رسول لولا را بر هم میزدند، از درخت پایین آمده و تا پایان عمر به خوردن مورچه مشغول شد!

      حضرت اگر لاک پشت میدید : لاک پشت اول سنجاب بود ولی تو ظهر عاشورا از ترس اینکه کشته نشه رفت پشت قلوه سنگ قایم شد و الله عذابش داد و تبدیل به لاک پشت شد!

      روزی صحابه ای خدمت امام صادق رسید و پرسید: چرا کورکودیل دوزیست است؟! حضرت فرمود: ظهر عاشورا بود که سپاه شمر ملعون جدم حسین را محاصره کرده بودند، و ایشان به لحظه های شهادت نزدیک میشدند که دسته ای از کروکدیل ها با آنکه فقط آبشش داشتند برای یاری به جدم به صحرای کربلا آمدند، و با دمهایشان شروع به زدن سپاهیان شمر کردند!! و اینگونه بود که این حیوان دوزیست شد!!!

      *کوالا و لاک پشت: امام خایه نه ای
      کانگورو: مریم باکره
      پنگوئن، اسب آبی، موش کور، مورچه خوار، کروکودیل: یک ادیسه فضایی
      **نقویان آشنا به حیات وحش و بیولوژی و اکولوژی لطفاً در تکمیل این لیست یاری فرمایید.



      *******************************************




      آیا میدانستید امام بزرگوارمان برای دامن زدن به مشکلات فی‌ ما بین شیعه و سنی و تحکیم جایگاهِ خود اعلام فرمودند طواف کعبه باید بجای ساعت گرد ، پاد ساعت گرد انجام شود و در غیر این صورت زن حجاج بر آنها حلال نگردیده و فرزندشان حرامزاده خواهد شد؟!

      آیا میدانستید بعد از این حکم هر ساله ملیون‌ها مسلمان فرهیخته و متدین زیر دست و پای همدیگر له‌ میشدند؟!

      آیا میدانستید بعد از اجرای این حکم مسلمین به دو دسته تقسیم شده که هریک دیگری را حرامزاده می‌دانست ولی‌ در مجموع خود را یک میلیارد نفر می‌دانستند ؟

      از سری فکت‌های نقویت


      ******************************

    12. 2 کاربر برای این پست سودمند از Agnostic گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-28-2012),sonixax (03-27-2012)

    13. #7
      سرنویسنده سوم
      Points: 50,772, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Agnostic آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2011
      نوشته ها
      2,538
      جُستارها
      67
      امتیازها
      50,772
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,650
      از ایشان 3,328 بار در 1,555 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      روزی عسگری نالان و گریان به خانه آمد و گفت: بابا بچه های مدرسه مسخرم می کنن، میگن تو که علم لدنی داری چرا هیچ کدوم از درساتو یه ضرب قبول نمیشی.
      نقی (ع): بابا جون برو بهشون بگو ما ائمه از علم لدنی واسه اهداف دنیوی استفاده نمی کنیم. فردای آن روز عسگری دوباره گریه کنان به خانه آمد و گفت: بابا بچه ها می گن، پس چرا با همین علم لدنیتون دنیامونو زهر مار کردین رفته.

      امام (ع): این دفه اگه گفتن بگو بابامو میارم سرتون.
      سکانس آخر: جلوی مدرسه ابتدایی پسرانه امام خمینی سامرا انبوهی از کودکان سوال کننده و دونیم شده و دست خونین امام نقی در دست عسگری با نگاهی به افق های کصافط



      *************************


      اگر به مسجد نمی روید، لا اقل برای دستشویی بروید...
      .
      نقی و اشاره غیر مستقیم به کاربرد اصلی مساجد



      *************************

    14. 2 کاربر برای این پست سودمند از Agnostic گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-28-2012),sonixax (03-28-2012)

    15. #8
      سرنویسنده سوم
      Points: 50,772, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Agnostic آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2011
      نوشته ها
      2,538
      جُستارها
      67
      امتیازها
      50,772
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,650
      از ایشان 3,328 بار در 1,555 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      امام نقی همیشه صحابه را از اصلاح ریش نهی می‌کرد و می‌فرمود: الله به ازای هر شپشی که بی‌خانمان کنید ۳۵۵ سال به معطلی شما در برزخ می‌افزاید.

      [ اسلام در بهداشت | دکتر ازغد پوررحیمی | چاپ اسلام‌آباد ]



      *******************************


      امام نقی همان کسی بود که شبها با پروفایل ناشناس به پیج های فقیر سر می زد و برایشان لایک می گذاشت.

      حقایق پس از مرگ بر ملا شد.(نعره های بلند حضار)


      *******************************

    16. 2 کاربر برای این پست سودمند از Agnostic گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-29-2012),sonixax (03-28-2012)

    17. #9
      سرنویسنده سوم
      Points: 50,772, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Agnostic آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2011
      نوشته ها
      2,538
      جُستارها
      67
      امتیازها
      50,772
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,650
      از ایشان 3,328 بار در 1,555 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      نقل است روزی ابو آی کیو نزد امام نقی(ع) رفت و پرسید یا نقی! باهوش ترین مردمان چه کسی است؟
      حضرتش فرمود: آنکه با وحشت پراکنی برای خود مشروعیت الهی کسب کرد و با قتل و غارت بر پیروانش افزود. نام بتخانه را به خانه خدا تغییر و آن را قبله مسلمین قرار داد. سفر بدانجا را به ایشان واجب کرد و بدین سان اقتصاد حجاز را بیمه نمود. سپس خود را آخرین پیامبر خدا خواند و بساط پیامبران بعدی را نیز برچید.

      امام و کُدهای تاریخی



      *******************************


      نقل است امام نقی (عین غین) هر سال عید گلچینی از احادیث قدسی و معتبرخود را
      که در در حال خاک خوردن بود را بهمراه چند شوی جدید شماعی زاده را بعنوان یک پکیج استثنایی تبلیغ نموده و بصورت سی دی ,عیدی به صحابه میدادند.
      امام همیشه آرزو داشت صحابه,احادیثش را همچون ان آهنگها حفظ شوند اما هیچگاه این اتفاق نمی افتاد و همیشه رشک خاصی به شماعی زاده میورزید.

      جلد سوم از رنجی که میبریم/نوشته حاج صادق خشتک دوز



      *********************************


      يدونستيد در زمان امام نقي امام هر حرف رو ميزدند..جملگي اصحاب خشتك ها را ميدريدند و سر به بيابون ميگذاشتند؟؟؟
      اما پير مردي از سرزمين پارس به سرزمين عراق عرب رفت و تنها نگاهي در نگاه آن حضرت انداخت....تنها با يك نگاه اينبار به جاي اصحابه امام سر به بيابان گذاشتند و نقل است آنقدر تند دويدند كه خشتكشان در حين دويدن پاره گشت....آن پيرمرد كه وي را بهشتي ميناميدند از خطه ي اصفهان امروزي بود و جنتي نام داشت...وي تنها با يك نگاه نقي و نقويان را به رعشه انداخت...درود بر خاندانش....(جنتيون)


      *********************************


      امام نقی بعد از سفر خود به واتیکان از اعتراف کردن مسیحیان نزد کشیش خوشش آمد و بعد از برگشت در مسجد سامرا اتاقکی ساخت برای اعتراف .اولین نفر نزد امام آمد ،و گفت ،ببخشید من را نقی میخوام اعتراف کنم .امام فرمود ،ادامه بده پسرم ،مرد گفت من از بیت المال دزدی کردم ،امام، ادامه بده پسرم ،مرد ،با زن همسایه کارهای بد بد کردم ،امام وایستا وایستا ،صدات آشناست ،تو همسایه پسر من عسگری نیستی ،تو گه خوردی بی ناموس ،با عروس من و امام با یک ضربه آن مرد را به دونیم کرد،(کریستینیتی و امام نقی )


      **********************************


      از ابو لاشی این گونه نقل است که شبی در بیت امام دور سفره منتظر غذا نشسته بودیم که سوسن بانو با یک سینی کتلت وارد شد و سینی را به امام داد ؛ امام با دیدن کتلتها شروع به گریه کرد که ابن مالش گر‌ از امام پرسید : ترشی لیته و سٔس خرسی مهرام به فدای اشکهایت، آیا کتلت اولین غذایی بوده که ایمان آورده که شما برایش اشک می‌ریزید ؟

      امام در حالی‌ که آب بینی‌‌شان را بالا میکشیدند با بغض خاصی‌ فرمودند: به علی‌ قسم که با دیدن کتلت‌ها به یاد جّده‌ام فاطمه افتادم که به مانند کتلت له‌ و کبود شده بود.

      بعد از آنکه اصحاب شروع به گریه کردند امام رو به سینی کرد و گفت : شرمنده بی‌ بی‌ جان وحشت ناک گرسنه هستم و تمامی کتلت‌ها را بلعید و اصحاب با شکم گرسنه و با دادن فحش به اجداد امام به طرف ساندویچی سر کوچه رفتند................



      ******************************


      نقی:همانا در سامرا دیوی زندگی می کند که شب ها از کمینگاه بیرون می آید و به خانه ای هجوم برده و اهالی آن خانه را به اسارت به نزد خود می برد.در آنجا غذای آنها غائط و ادرار آن دیو است و او آنقدر از آنها کار می کشد تا بند بندشان از هم بگسلد.سپس آنها را با چرخ گوشت تکه تکه کرده، می سوزاند و خاکسترهایش را در چاه توالت چال می کند.و یگانه راه مقابله با او این است که صاحبخانه، هر روز برای دفع بلا 3 دینار به ما بپردازد.
      صحابه شکاک:آخر از کجا باید مطمئن باشیم چنین چیزی وجود دارد؟دلیلی بیاور!!!
      نقی:تو می توانی با اطمینان بگویی که وجود ندارد؟
      صحابه شکاک:مسلماً نمی توانم.
      نقی:حال با خود تفکر کن.اگر این دیو وجود نداشته باشد و تو به ما پول بدهی تنها اندکی ضرر می کنی.اما اگر وجود داشته باشد و تو برای دفع آن به ما پول نداده باشی چه؟آیا ضرر آن به مراتب بیشتر نیست؟

      نقل است امام با این ترفند تمام مردم سامرا را سرکیسه می کردند.

    18. یک کاربر برای این پست سودمند از Agnostic گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (03-27-2012)

    19. #10
      سرنویسنده سوم
      Points: 50,772, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Agnostic آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2011
      نوشته ها
      2,538
      جُستارها
      67
      امتیازها
      50,772
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,650
      از ایشان 3,328 بار در 1,555 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      3 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      مراسم قمه زنی بود و در بین قمه زنان پیرمردی هم وجود داشت. حسنین وی را از جمع بیرون کشیدند و گفتند: ما قمه میزنیم، شما قضاوت کنید که کداممان درست قمه میزنیم!؟
      پیرمرد گفت: شما کودک هستید، این کار برای شما خطر دارد.
      حسنین یک صدا گفتند: شما کار به ضررش نداشته باش، فقط بین ما قضاوت کن!
      سپس شروع به قمه زدن کردند، آن قدر این کار را انجام دادند که به خاطر خونهایی که ازشان رفت بیهوش شدند و در بغل پیرمرد افتادند.
      برگرفته از کتاب حسن به علاوه حسین



      *****************************


      مولانا نقی همواره احترام ویژهای برای دیگر مذاهب قائل بودند در همین راستا از پاپ بندیکت شانزدهم دعوت کردند به سامرا عظیمت کنند و به فرمان امام، مردم خون گرم و مهمان نواز سامرا استقبال گرم و پر شوری از پاپ به عمل آوردند:

      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 557657_246014622161325_245810408848413_472520_414376846_n.jpg
دیدن: 130
حجم: 25.0 کیلو بایت


      *****************************


      امام در یکی از خطبه هایشان برای اصحاب گفت:در سفری سوار قطاری شده بودم و قطار برای نماز توقف نکرد و من هم از قطار بیرون پریدم تا نماز بخوانم .
      از خطبه ایشان چند روزی نگذشته بود که با جمعی از اصحاب سفر سیاسی پیش آمد و با قطار راهی دمشق شدند. قطار برای نماز توقف نکرد. امام زیر نگاه سنگین اصحاب مجبور شدند از قطار بپرند که متاسفانه روی ریل بغلی افتادند و قطار دیگری از روی بدن مبارکشان عبور کرد.
      جای امام روی ریل هم اکنون از بزرگترین مکان های زیارتی نقویون میباشد.



      *****************************



      قال نقی (ع): در تمام دنیا ندیدم بیضوی تر (تخماتیک تر) از دینی که ستون آن با یک گوز فرو می‌ریزد.



      *****************************


      معتصم عباسی امام نقی و عسگری کوچولو را در قفس شیرها انداختند. شیرها با احترام نزد امام آمده و عرض کردند گربه سانان بزرگ به فدایت خدا گوشت شما را بر ما حرام کرده.
      سپس سوال کردند این بچه که هنوز امام نشده؟ نقی فرمود خیر. شیرها گفتند گوشت این حلاله، سپس شوشول عسگری را به عنوان پیش غذا خوردند.

    20. 2 کاربر برای این پست سودمند از Agnostic گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-28-2012),sonixax (03-28-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 2 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 2 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •