درد من تنهایی نیست، بساکه مرگ
زادبـُنی[1] است كه گدایی را خرسندی،
سُستمنشی[2] را شكیبایی و با لبخندی بر لب، این نابخردی را
فرزانِ[3] یزدان مینامند.
ماهاتما گاندی
(گاندی بزرگ روان)
As
----------
خرسند در بـُن به چم[4] "قانع" است:
فمن قنع بها شبع منها=
آنکس به وی خرسند باشد از وی سیر گردد. (نوروزنامه ).
---------
----
1. ^ Zâdbon (zâd+bon) || زادبن: ملت = مردم، زاد + بــُن Dehxodâ, Ϣiki-En Nation
2. ^ Sostmaneši (sost+man+eš+i) || سستمنشی: بی عرضگی; بی دست و پایی Ϣiki-En Ineptitude
3. ^ Farzân || فرزان: حکمت Dehxodâ, Ϣiki-En Wisdom
4. ^ Cam || چم: معنی; چرایی Ϣiki-En Meaning