Mehrbod (11-18-2013)
2 تا پرسش واپسینم پاسخی نگرفت. امیدوارم این یکی دیگر بگیرد!
واژه ی دراز
مجموع مقسوم العلیه مشترک
چیست؟
آیا ستاره که نزدیک به star انگلیسی است , پارسی نیست؟
زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Alice(11-27-2013),kourosh_bikhoda (11-20-2013),هایکا آدان (12-03-2013)
Alice(11-27-2013),homayoun (11-20-2013),هایکا آدان (12-03-2013)
این اجلاس به آینده موکول شد (عربی) =
این نشست به آینده سپرده شد (پارسی)
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Alice(11-27-2013),homayoun (11-21-2013),sara (11-29-2013),هایکا آدان (12-03-2013)
آیا پسوند -ēnidan کارواژهیِ نمونه peydāgēnidan, همان است که امروز ānidan خوانده میشود؟
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
homayoun (11-27-2013),مزدك بامداد (11-27-2013)
مزدک گرامی, بمهر نزدیکترین برابر انگلیسی/آلمانی برای «رامش» را بیاورید, همچنین خود کارواژه ِ رامیدن اینجا چه چمی داشته؟
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
مزدك بامداد (11-29-2013)
raamishn = peace, peaceful pleasure, ease
raamidan = to have peace, to have peaceful pleasure
raamenidan = to give peace, to give peaceful pleasure
raamishngar = One whose profession is to give peaceful pleasure
( such as a musician, who plays happy and peaceful music... )
raamishn = Frieden, friedvolle Ruhe
raamidan = sich ruhen, friedvoll werden, friedfertig sein
raamenidan = Ruhe und Frieden geben, Frieden schencken
raamishngar = Eine Person deren Beruf ist, Frieden und Zufiedenhein zu erzeugen,
zum Beispiel ein Musiker der berühigende und schöne Lieder und Stücke spielt. ... )
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Alice(11-29-2013),Aria Farbud (11-30-2013),Mehrbod (11-30-2013),sara (11-29-2013)
واژه ی "زمزم" در چاهِ زمزم آیا با زمزمه ی پارسی در پیوند است؟
کارهای امروز را باید بر سنگِ آزمون زد، تا سَره از نا سَره پیدا آید.
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)