خیر شوخی نکردم, برای اینکه یکبار و برای همیشه داستان بنداشتیک بودن این دو پایان یابد همینجا به این دو پرسش پاسخ دهید:
اگر براستی کسانی باشند که در برابر این ٢ پرسش بگویند "نه", آنگاه روشنه بنداشت[2] خوبی نکردهایم, اگرنه برای من که no-brainer میزند.
فرازیست[3] خود آدم و ژن آدم آن اندازه دگرسانی[4] ندارند, چه شما زنده باشید دارید از ژن اتان کار میکشید چه زمانیکه میمیرد آنرا به زادمان[5] پسین میدهید.
پندارهیِ[6] کس و ژن آن اندازه از هم جدا که نیستند, شما فرآوردهیِ[7] ژن اتان هستید ولی همان ژن اتان هم نیستید, ولی همچنان بخشی از کارکرد و شخصی شما از ژن اتان میاید و etc.
به هر روی فردید[8] من همان فرازیستن[9] بود (بجا ماندگی) که روشنه در وهلهیِ نخست خود کَس را میگوییم, سپس چنانکه گفتم به ژن وی, سپس اگر نشد ژن نزدیکان وی و همینجور تا اینکه سرانجام یکی بجا ماند.
شما نیازی نیست تا پایان این دنباله را هم ببنداری[10], میبسندد[11] که همان "فرازیست خودت" را ارزش ببینی و سیستم ما همچنان بی لغزش کار میکند.
شوربختانه نه ندارد (: بخش داوری درست و نادرست آن میشود همین سودگرایی بر پایهیِ بنداشتهایِ[2] ما (یا تک بنداشت ما, مهندی[12] ندارد).
مگر من گفتم یکسان است؟ گفتیم به همسنگی[13] میان ارزشهایِ رفاهیِ همگان رسیدن —> بیششِ[14] رفاه.
اینکه یک چیزی بسرشت نسبی است و اینکه یک چیزی مطلق است ولی ما توانایی رایانش[15] اش را نداریم دو چیز دگرسان[16] هستند. اخلاقیات (بر پایهیِ نگرهیِ[17]
سودگرایی ما) میتواند پیچیده و نارایانیدنی شود, میتواند هم ساده و پیش پا افتاده باشد, ولی پایهیِ آن همچنان خواهد بود: بیششِ سود و کمش[18] زیان برای همگان.
نمونهوار, همین فرایند همسنگی در هوتادِ[1] زندگی که گفتیم میتواند بسیار پیچیده باشد (چیزی مانند چندفرهنگگرایی که امروز داریم), ولی همینکه ما میکوشیم چندفرهنگگرایی را
تا جای شدنی بفراخیم[19] میشود همین بیشش سود برای همگان: هر کس در فرهنگ خودش (ارزشهایِ که هوتادِ زندگی وی باشند) باشد تا جاییکه ارزشهایِ دیگران را نپایمالد.
----
1. ^ آ ب hu+tâd::Hutâd || هوتاد: کیفیت Ϣiki-En quality
2. ^ آ ب bon+dâšt::Bondâšt || بنداشت: اصل بدیهی Ϣiki-En axiom
3. ^ farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival
4. ^ digar+sân+i{pasvand}::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
5. ^ zâd+mân::Zâdmân || زادمان: نسل Ϣiki-En generation
6. ^ pendâr+e::Pendâre || پنداره: مفهوم Ϣiki-En concept
7. ^ far+âvar+dan::Farâvardan || فراوردن: حاصل کردن Ϣiki-En to produce
8. ^ far+did::Fardid || فردید: منظور Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ purpose; intention
9. ^ farâ+zistan::Farâzistan || فرازیستن: بقاء یافتن; بجا ماندن Ϣiki-En to survive
10. ^ bon+dâštan::Bondâštan || بنداشتن: بنداشت کردن; بدیهی پنداشتن en.wiktionary.org to axiomatize
11. ^ basand+idan::Basandidan || بسندیدن: بسنده کردن; کفایت کردن Ϣiki-En to suffice
12. ^ meh+and+i{pasvand}::Mehandi || مهندی: اهمیت Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ importance
13. ^ ham+sang+i{pasvand}::Hamsangi || همسنگی: توازن . تعادل . هم وزن بودن Dehxodâ, Ϣiki-En balance
14. ^ biš+eš{pasvand}::Bišeš || بیشش: فرایند بیشترینهسازی Ϣiki-En maximization
15. ^ râyân+tan::Râyântan <— Râyânidan || رایانتن: محاسبه کردن to compute
16. ^ digar+sân::Digarsân <— Degarsân || دیگرسان: متفاوت Ϣiki-En different
17. ^ negar+e::Negare || نگره: فرضیه Ϣiki-En theory
18. ^ kam+eš{pasvand}::Kameš || کمش: فرایند کمترینهسازی Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ minimization
19. ^ farâx+idan::Farâxidan || فراخیدن: گسترش یافتن Dehxodâ, Ϣiki-En to stretch out; to expand