نه به هیچ وجه منظور من نبود که چون وظیفهیِ دولت است پس بما چه مربوط.
من هم از ابتدا اتفاقا دارم میگویم که برای حل مساله باید راس هرم بود، و برای
هدایت سیستم (حداقل سیستم اجتماعی انسان) شما باید در راس هرم قرار بگیرید.
و هر واحد نمیتواند به اندازهیِ سیستم کنترل مرکزی اثرگذار باشد که اگر باشد
دیگر نه هرمی هست نه کنترلی.
من از راه حل دموکراتیک سخن بمیان نیاوردم و گمان هم نمیکنم تنها با سخن گفتم
چند نفر انسان عادی در یک گوشه میشود هدایت را بدست گرفت.
سخن من اینست که در باقی موارد هم، مانند مثال ویروس شیوع همینطور است.
شما میگویید نبرد نامتقارن است و سیستم شکننده، من میگویم درست است
ولی این بمعنای مشخص بودن طرف پیروز نیست. جالب است چند خط بالاتر این
من بودم که داشتم از معایب کار سیستماتیک و شکنندگی آن میگفتم.
اتفاقا ای کاش سیستم دموکراتیک بود و دموکراسی ممکن، مردم واحدهایِ خردمند
مستقلی بودند که بر اساس خرد هر سیاست را بررسی میکردند که در آن صورت شما
با تکیه بر درستی سخن خود وارد سیستم میشدی و سیستم را متوقف میکردی.
ولی واقعیت این است حرکت انسانها دستهای و گله ایست. رسانهها و پروپاگاندا به آن
دامن میزنند و پول و قدرتی که پشت مقاصد دیگر هست و خرج رسانه و اتاق فکر و...
میشود پشت شما نیست که میخواهی مردم را نجات دهی.
اینجاست که من میگویم شما باید به انسانی بودن پدیده دقت کنی، شما میتوانی
کامپیوتر را با لگد خراب کنی، ولی حساب صاحب کامپیوتر را نمیکنی که در اثر مغزشویی
به دنبال شما میافتد و پلیسی که شما را تعقیب خواهد کرد و به زندان خواهد انداخت و
میلیونها آدمی که کسخ شده باز هم به ساخت کامپیوتر دیگری خدمت خواهند کرد.
من برای همین است که میگویم اگر سیستم درست شود هم مشکل چاقوکش را میشود حل کرد
و هم مشکل هر سلاح دیگری را. شمشیر و چوب و سنگ هم در جای خود سلاحهایِ مخربی
بودهاند و بیدفاعی یک کودک دربرابر بزرگسالان از نظر فیزیکی و تکنولوژیک جای بحث ندارد.
با گفتن همهیِ اینها امیدوارم متوجه موضع من شده باشی.
حالا شما با آگاهی که نسبت به ضعفها و قوتهایِ سیستم داری به من بگو در این نبرد نامتقارن
در برابر تکنولوژی، وضعیت چگونه است؟