خوب نکته در این کوتاه که ما نیازی هم نداریم که همه در جامعه کار کنند؛ پس نقش فنآوری و تکنولوژی چیست اگر نیاز باشد ما همواره در بند کار کردن باشیم.
اما اگر دقت کنید، چیزی که من میگویم این نیست که بیکاری به خودی خود زابی خوب و خواستنی است، اما از آنجاییکه ما نمیتوانیم به هیچ روی
دیگران را کاملا شناخته و یا پیشبینی کنیم، دستهبندی کردن آدمها به خوب یا بد بر پایه سودمندی و کارکرد ظاهری کنونیاشان نادرست و نابخردانه خواهد بود.
نمونه حقیقی آن، اگر به ساختار بدن یک آدم نگاه کنیم بیشمار یاخته و سلول آنجا هستند که کار چندانی انجام نمیدهند (و از منابع بدن سرگرم
تغذیه هستند) ولی همان یاختههای ظاهرا بدردنخور در زمان دیگر روشن میشود که اگر نبودند، شاید همه بدن از روی فلان بیماری تلف و نابود میشد.
البته این شما هستید که زیرکانه میگویید هر کس که صبح تا شب مشروب میخورد پس دعوا هم راه میاندازد (و ضمنا بیکار هم هست) و در هوده آدم سودمندی نیست.نوشته اصلی از سوی sonixax
با این منطق ما نوابغ بزرگی مانند داستایوفسکی را هم بدرد نخور و ناسودمند خواهیم پنداشت، چون بخش زیادی از زندگیاشان را بیکار و علاف و سرگرم
می و شراب بودهاند. ولی در واقعیت در یک بازه زمانی بسیار کوتاه شاهکار و دستآوردهایی داشتهاند که از کار کردن روزانه هزاران کارمند اداره و ... سودمندتر بوده است.
البته فراموش هم نشود با همین کمک کردن شما در بالا رفتن امنیت جامعه نقش مستقیم ایفا میکنید.نوشته اصلی از سوی sonixax
گمان نمیکنم نیازی به نگاه کردن به آمار امنیت اجتماعی در آمریکا و اروپا باشد
اشاره به واقعیت بود. هر کس بسته به جایگاه خود میتواند در یک چیز توده یا ویژه (عام یا خاص) به شمار برود. نمونه آن خود من در میکروبیولوژی عوام به شمار میروم چرا که دانش کافی ندارم.نوشته اصلی از سوی sonixax