To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Anarchy (01-23-2014)
واقعا؟ :-(
من یک عمر در اشتباه به سر میبردم... :-(
خیلی مشتاقم دوستانی که خارج از ایران هستند نظرشونو بگن. تجربیاتشون. جوامع پیشرفته تر از ایران به فردیت اهمیت میدن یا اجتماع؟ کار گروهی یا کار انفرادی؟ اصلا این گزینه ها میتونه یکی از دلایل پیشرفتشون باشه؟
با این حال قبول دارم غرب در مقابل ژاپن فردگرا هست. بحث در مورد ژاپن یه مقوله جداست. و نمیشه فرهنگ ژاپن رو با چیز دیگری مقایسه کرد.. (شاید تعریفم از ژاپن با زیاده روی متعصبانه همراه باشه - بخاطر علاقه شدیدم به ژاپن و چین)
فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
ویرایش از سوی مزدك بامداد : 01-25-2014 در ساعت 12:47 AM
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Alice(01-24-2014)
مزدک جان از اینکه نظرتان رو خوندم بینهایت خوشحالم. شما فردگرایی رو در گرو اجتماع میپندارید. این کاملا درست است. ولی بیشتر منظورم این بود که در یک جامعه (بدون از مرز بندی و نامگذاری های سیاسی و حزبی و ..) رفتارمان می بایست چگونه باشد؟ با خود بها دهیم تا اجتماع خوبی داشته باشیم یا به اجتماع بها دهیم تا فردیت خوبی داشته باشیم؟
این نوشته من رو بخونید لطفا:
تفاوت فرهنگی
این خاطره رو به نقل از یه نفر توی فیسبوک اینجا مینویسم. واقعا تاثیر گذار است..اولین روزهایی که در سوئد بودم، یکى از همکارانم هر روز صبح مرا با ماشینش از هتل برمی داشت و به محل کار می برد.ماه سپتامبر بود و هوای سوئد در این ماه کمى سرد و گاهی هم برفى است. در آن زمان، 2000 کارمند شرکت ولوو با ماشین شخصى به سر کار می آمدند.
ما صبح ها زود به کارخانه می رسیدیم و همکارم ماشینش را در نقطه دورترى نسبت به ورودى ساختمان پارک می کرد و ما کلی پیاده راه می پیمودیم تا وارد ساختمان محل کارمان شویم.
روز اوّل، من چیزى نگفتم، همین طور روز دوم و سوم. تا اینکه بالاخره روز چهارم به همکارم گفتم: "آیا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشینت را این قدر دور از در ورودى پارک می کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟"
او در جواب گفت:چون ما زود می رسیم و وقت براى پیاده رفتن داریم. بعد ادامه گفت: باید این جاهای نزدیک را براى کسانى خالی بگذاریم که دیرتر می رسند و احتیاج به جاى پارکى نزدیک تر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند..
حالا این رفتار رو با خودمون مقایسه کنیم. من اگر زودتر میرسیدم، بهترین جای پارک ماشین رو انتخاب میکردم که هم از پنجره دفترکارم بهش دید داشته باشم و هم نزدیک در ورودی شرکت باشه و هم زیر سایه و ... و این رفتارم رو یک حق برای خودم میدونستم که چون زودتر اومدم و وقت شناس بودم و تنبلی نکردم پس لیاقت این جای پارک رو دارم.. ای بابا، اون که دیر رسیده، تنبلی کرده، بیشتر خوابیده، باید بهترین جای پارکینگ باشه، من که زودتر رسیدم بدترین جا؟!!!
بله دوستان. من و امثال من هنوز معنی کار تیمی رو درک نکردیم. نفهمیدیم هدفمون از رفتن به سر کار علاوه بر کسب درآمد ، حفظ محیط کارمون هم هست. حفظ بقای محیط کاری، با کار گروهی شکل میگیره. نه کار فردی! باید رفتارهامون به نفع شرکت و محیط کار باشه. به نفع همکارانمون باشه. اینجوری خود شخص پیشرفت میکنه..
.............................................. یه نفر
فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!
Alice(01-24-2014),مزدك بامداد (01-25-2014)
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
sonixax (01-25-2014)
با این روند دوستان پیش بینی میکنند تا چند وقت دیگر سفارت آمریکا در ایران گشوده شود؟
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
sonixax (01-25-2014),مزدك بامداد (01-25-2014)
امروز اخبار میدیدم. وزیر امور خارجه آمریکا خیلی ایران رو تحقیر کرد.. گرچه حرفاش عین حقیقت بود. ولی من فکر میکردم حالا که 2 طرف به توافق رسیدن حداقل از این حرفها نمیزنن!
فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!
من فکر میکنم اصالت با فرد است تا اجتماع.یعنی اگر فردیتی نباشد اجتماع بی معناست و هر اجتماعی لزوما اجتماعی
مثبت و ایده آل نیست مگر اینکه افراد در آن مورد توجه قرار گیرند.در اجتماعی که همه کفش الف میپوشند کفش ب به پا داشتن یعنی امتناع از حل شدن در اجتماع و توجه به اصالت فرد.
از این روست که به عنوان مثال آیفون 6 من علاوه بر قابلیت تماسش میتواند وارد سایت دفترچه شود تا نوشته های مزدک را بخوانم و لذت ببرم
شراب اولی تر ...
هماکنون 6 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 6 مهمان)