• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 14 از 33 نخستیننخستین 123456789101112131415161718192021222324252627282930313233 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 131 به 140 از 329

    جُستار: گفتگوهایی پیرامون مدرنیته و سنت

    1. #131
      بازداشت همیشگی
      Points: 7,801, Level: 59
      Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kourosh_iran آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2014
      نوشته ها
      675
      جُستارها
      39
      امتیازها
      7,801
      رنک
      59
      Post Thanks / Like
      سپاس
      537
      از ایشان 546 بار در 365 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      البته بنظر من زندگی در طبیعت هم راه و روش داره و تکنولوژی خودش رو میطلبه!
      مثلا بنظر من هنرهای رزمی برای زندگی در طبیعت هم ایدئال هستن. یعنی نه تنها برای محافظت فیزیکی در برابر دیگر انسانها، بلکه بطور کلی برای زندگی در طبیعت وحشی هم بسیار مفید هستن، چون بدن رو سخت و قوی و منعطف میکنن و مغز رو سریع و روحیه و روان رو جنگنده، و توانایی رزمی آدم رو بسیار بالا میبرن. یه آدم رزمی کار حرفه ای در مقابل حیوانات وحشی هم شانس نجات خیلی بیشتری داره بنظر من؛ البته یک سلاحی مثل شمشیر و نیزه ای خنجری چیزی حداقل باید داشته باشه ها! ولی حتی بدون سلاح هم نسبت به یه آدم عادی مسلما میتونه خیلی قوی تر و سریع تر عمل کنه و مثلا شده سریع از درختی چیزی بالا بره و نجات پیدا کنه؛ ولی سلاح داشته باشه خیلی بهتره.

      استاد رزمی باشی میتونی راحت تر شکار کنی، در برابر موانع و صدمه های طبیعی مقاومت و کارایی بیشتری داشته باشی، در برابر بیماری ها مقاوم تر باشی.

      حتی آدمهایی که در طبیعت زندگی میکنن من دیدم مثلا توی این قبیله های آمازون یا آفریقا و این حرفا که از نظر بدنی چندان تناسبی ندارن و بنظر نمیاد قدرت و انعطاف بدنی خوبی داشته باشن. مثلا میبینی اکثرشون شکم های نسبتا گنده و ول دارن! این نشون میده که حتی زندگی در طبیعت هم نمیتونه لزوما آمادگی بدنی زیادی به آدم بده و پتانسیلی رو که بدن انسان داره به حداکثر خودش برسونه. هرچند شاید اون آدما بهرحال وقت این کارها رو ندارن که مثلا برن رزمی یاد بگیرن! ولی خب مگه چینی ها اینها کنگفو رو صدها سال قبل درست نکردن؟!

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از kourosh_iran گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (05-13-2015),undead_knight (05-06-2015)

    3. #132
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      ما کمتر شیر یا ببر یا پستاندار دیگری را برای نمونه میبینیم که در طبیعت از نبود "پزشک" رنج
      ببرند, چراکه گزینش طبیعی / natural selection خودبه‌خود اگرنه همه, اکثریت گسترده‌ای از بیماری‌ها و ناتوانی‌ها را می‌پالاید.

      این خودش میتونه یک نمونه کلاسیک نافهمی آماری باشه ولی خب مثال های دم دست تر میزنم تا مشخص بشه چه فاجعه ای هست:
      "آمارها نشون میده که بسیاری از مردم در بیمارستان ها میمیرند،پس برای زنده بودن ازشون دوری کنید!"
      "همه اونهایی که آب و غذا میخورند میمیرند، آب و غذا نخورید!"
      بنابراین بله از نبود پزشک رنج نمیبرند چون "میمیرند"!
      یعنی پزشکی مدرن چیز بدی هست چون از روش طبیعی "کنترل بیماری" کشته های بسیار کمتری داره :))
      sonixax این را پسندید.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (05-06-2015)

    5. #133
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      البته بنظر من زندگی در طبیعت هم راه و روش داره و تکنولوژی خودش رو میطلبه!
      مثلا بنظر من هنرهای رزمی برای زندگی در طبیعت هم ایدئال هستن. یعنی نه تنها برای محافظت فیزیکی در برابر دیگر انسانها، بلکه بطور کلی برای زندگی در طبیعت وحشی هم بسیار مفید هستن، چون بدن رو سخت و قوی و منعطف میکنن و مغز رو سریع و روحیه و روان رو جنگنده، و توانایی رزمی آدم رو بسیار بالا میبرن. یه آدم رزمی کار حرفه ای در مقابل حیوانات وحشی هم شانس نجات خیلی بیشتری داره بنظر من؛ البته یک سلاحی مثل شمشیر و نیزه ای خنجری چیزی حداقل باید داشته باشه ها! ولی حتی بدون سلاح هم نسبت به یه آدم عادی مسلما میتونه خیلی قوی تر و سریع تر عمل کنه و مثلا شده سریع از درختی چیزی بالا بره و نجات پیدا کنه؛ ولی سلاح داشته باشه خیلی بهتره.

      استاد رزمی باشی میتونی راحت تر شکار کنی، در برابر موانع و صدمه های طبیعی مقاومت و کارایی بیشتری داشته باشی، در برابر بیماری ها مقاوم تر باشی.

      حتی آدمهایی که در طبیعت زندگی میکنن من دیدم مثلا توی این قبیله های آمازون یا آفریقا و این حرفا که از نظر بدنی چندان تناسبی ندارن و بنظر نمیاد قدرت و انعطاف بدنی خوبی داشته باشن. مثلا میبینی اکثرشون شکم های نسبتا گنده و ول دارن! این نشون میده که حتی زندگی در طبیعت هم نمیتونه لزوما آمادگی بدنی زیادی به آدم بده و پتانسیلی رو که بدن انسان داره به حداکثر خودش برسونه. هرچند شاید اون آدما بهرحال وقت این کارها رو ندارن که مثلا برن رزمی یاد بگیرن! ولی خب مگه چینی ها اینها کنگفو رو صدها سال قبل درست نکردن؟!
      این چیزهایی که میگی همه از دستاوردهای تمدن هست، مهربد میگه تمدن رو "کلا" بنداز دور و به دامان مام طبیعت برگرد :))
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    6. یک کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (05-06-2015)

    7. #134
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      شما که مشخصن مدرنیست و ترقی‌خواه شده‌اید، حالا مارکسیست یا لیبرالش و...
      را خودتان در تاپیک بقلی توضیح بدهید بهتر است، حداقل سوء تفاهم‌ها را
      کمتر میکند.
      اشاره‌یِ من هم به جنایات آمریکای لیبرال دموکرات به آن جهت بود که این
      جنایات در راه اوتوپیای لیبرال بود و خاتمه دادن به تمام جنگ‌ها، حالا شما
      اوتوپیای دیگری در نظرتان است، و هرچه که هست قطعا باید در آن دین و جنگ
      «درمان» شده باشند. پس اگر برداشت من درست بوده اشاره و نقد من بجاست.
      درود دوباره و پوزش بابت تاخیر طولانی.

      من فعلا در این گفتگو در جایگاه نقادی نشسته‌ام ولی اصلا چه اهمیتی دارد که من چه ایده‌ئولوژی‌ای دارم؟
      اشتباه شما در این است که گمان کرده‌اید ایده‌هایی چون عدالت، مساوات، برادری و ... اولین بار از انقلاب
      فرانسه سر برآوردند؛ در حالیکه در واقعیت، تمام آنها ریشه‌های تاریخی در ادیان و سنت داشتند و تغییر
      در واقع در نگرش و راهکارها رخ داد؛ دین هم میخواست به صلح برساند جهان را، اما با از بین بردن تمام
      دیگران!

      ضمن اینکه اینگونه سخن گفتن از سوی شما شدیدا تقلیل مساله محسوب می‌شود. شکست تجربه‌ی دویست
      ساله‌ی مدرنیسم برای رسیدن به صلحی پایدار در جهان، چشمه‌ی غسل ِ پاکی تجربه‌ی چند ده هزارساله‌ی
      رهکار دینی خواهد بود. میتوان این دو را مقایسه کرد و اندازه‌گیری کرد و نظر داد ولی اینجور کلی نظر دادن
      پاسخ محسوب نمیشود.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      نه به هر جایی، اتفاقا مساله این‌ست که در نبود دین است که توچه انسان
      به هر سمتی معطوف می‌شود. دین غالب امروز ترقی خواهان یک کتابچه
      هم دارد که نامش هست «اعلامیه‌یِ جهان‌شمبول حقوق حشر».
      من میگویم این غریزه باید رو به بالا و به سمت تعالی روح هدایت شود و
      البته معنویت که البته این اساس بحث ماست و شما هم به همین دلیل است
      که منرا مسلمان می‌خوانید.
      من شما را چیزی نخواندم، اما دقیقا چرا باید رو به بالا و معنویت معطوف شود؟
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      از همه عجیبتر برای من این‌ست که انتظار دارید
      که مسلمان و مسیحی باید یهودیان و البته یکدیگر را دوست بدارند، که
      اگر معنویت خوب است پس جنگ صلیبی نباید می‌بود و اگر مسحیت خوب
      است یهودستیزی بی‌معنی‌ست و این‌ها باید عقاید و ارزش‌هایِ یکدیگر را با
      آغوش باز بپذیرند. من گمان میکنم این نگاه جهانوطنی است که ایراد
      کار است.
      بله خب، در اتوپیای شما، مسلمان از دیگران(مسیحی و یهودی و کافر و... ) بیزار است،
      مسلمان ِ سنی از مسلمان شیعه بیزار است، مسلمان شیعه‌ی دوازده امامی از شیعه اسماعیلی
      بیزار است و ... و بعد کرد از لر بیزار است، لر ممسنی از لر نورآباد بیزار است و لر بختیاری از هر دو و....
      جالب اینکه در چنین جامعه‌ای احترام و شرافت یافت می‌شود از نظر شما! این جامعه‌ایست
      که قرار است «جامعه‌ای واحد و متحد» تلقی شود و چنین جامعه‌ی شکننده و در تضاد با خودی
      قرار است استحکام داشته باشد.

      اساسا موضوع چیست راسل گرامی؟ ما هیچ گزارش رسمی و معتبر و دقیق از زندگی اجتماعی
      افرادِ فرودست در سه هزار پیش نداریم و گزارشهای تاریخی جز گزارش رویدادهای بزرگ و انسانهای
      اثرگزار، فکتهای دیگری در بر ندارند! ناامیدی ِ ذهن ِ شما به نظر من بی‌شباهت به ناامیدی ِ کسانی
      که هر روز تحت ِ پمپاژ ِ خبری از فجایع و رویدادهای شگفت‌آور قرار می‌گیرند، نیست و از آنجا که
      احتمالا در خبرها نمی‌خوانید که «مردی پس از یک روز ِ کاری تقریبا خسته کننده، شب به خانه بازگشت
      و در کنار خانواده‌‌ای که به هم عشق می‌ورزند، دور میز شام خورد و بعد با هم در آرامش به خواب رفتند»
      گمان می‌کنید که در این جهان دیگر احترام و عزت و بزرگواری و شرافتی یافت نمی‌شود و هر چه بوده در
      «ایام خوش قدیم» یافت میشود!

      اینجا را ببینید:

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      اما من با شما درباره جالب بودن این جهان نیز مخالفم، این جهان چنان یکنواخت و ملال‌آورست که حتی جنون‌آمیزترین و انحراف‌آلوده‌ترین فسادهای متصور نیز پس از اندکی برایمان عادی و بی‌ارزش می‌شوند. مرد جالب‌پرست مدرن برای رسیدن به چیز جالب باید دائم در جستجوی چاله‌هایی عمیق‌تر و گودتر از قبل برای دفن خود بگردد تا همان «های» سابق را تجربه بکند، چون شگفتی واکنش ما به امر خارق‌العاده است، و هر امری اگر روزمره باشد از خارق‌العاده بدل به عادی می‌شود.
      تصویر کابوس هولناک مردی که در سیاهی ِ دنیای یک بعدی لذت فرو رفته را آیا نمی‌بینید؟ ذهنی
      این اندازه یک بعدی البته که نمیتواند بسگانگی زندگی را دریابد، البته که نمیتواند تجربه‌ی شگرف
      بالندگی فرزند خویش و یا نگاه غرورآمیز پدر بر خویش را دریابد و همه‌ی انواع لذات را به شماری چند از
      لذات بیوشیمیایی فرومی‌کاهد و از ارضاناشدگی آنها به کسالت‌بار بودن جهان مدرنیستی می‌رسد و از آن
      به چیزهای دیگر. چندان عجیب نیست که چنین ذهنی از جهان ِ امروز دلزده شود و خواهان مرزبندی غرایز
      از طرف نیرویی بالادستی و یک آتوریته‌ی دینی شود تا اصالت لذات را از این طریق به آنها بازگرداند.

      اتفاقا راسل جان، این اندیشه‌های هیپی‌گون ِ نوجوانانه‌مآبانه‌ی یآس‌آمیز ِ شماست که طبیعت ِ انسانی را
      نادیده می‌گیرد. طبیعتی که در آن زنده زنده سر بریدن ِ یک انسان امری‌ست دهشتناک که انسان از مواجهه
      با آن فراری است و هتا تاریخ نگاران رادیکال ِ دیروز نیز آن را با وحشت روایت می‌کنند. طبیعیتی که در آن
      همنوع‌دوستی وجود دارد و میل به اندیشه‌ورزی و روح انتقادی‌ای که در نتیجه‌ی آن پدید آمده است. عبید
      زاکانی و ابن مقفع و خیام از شاگردان برتراند راسل و رنه دکارت نبودند!

      به همین خاطر است که من می‌گویم بد نیست نگاهی به فکت‌های تاریخی بکنیم و ببینیم مثلا در آن
      زمانهای خوب چقدر شرافت یافت میشده. من چندان از نمونه‌های خارجی مثال نمی‌آورم ولی در ایران
      کتاب«تاریخ تحولات اجتماعی» از راوندی هست که در نوع خود بینظیر است و من به شما پیشنهاد می‌کنم
      که نگاهی به آن داشته باشید و کمی به وضع و حال آن روزهای ایران نیز آگاهی پیدا کنید. نمونه‌ای از شرافت
      ِ ایام ِ خوش قدیم: هزار هزار زرتشتی‌ای که با حمله اعراب به ایران و آگاهی از این قانون که در خانواده‌‌ای که
      چند زرتشتی وجود دارد و یک مسلمان، ارث تنها به فرزند مسلمان می‌رسد، مسلمان شدند!

      من به شما توصیه می‌کنم که به جای آنکه یک کتاب بردارید و بروید در پارک بنشینید بخوانیدش، کتاب را بگذارید
      در کنار و بروید با مردم مراوده داشته باشید، شاید به واقعیات بازگردید...
      ویرایش از سوی Dariush : 05-13-2015 در ساعت 05:29 PM
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (05-13-2015),undead_knight (05-14-2015)

    9. #135
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      من تقریبا تمام جنگ‌ها و جنایات عصر مدرن را به حساب مدرنیسم میگذارم
      چراکه به حق به حسابش است. همانطور که گفتم این مدل جنگ را، Total War را
      نه جنگ با ابزار مدرن، را لنین بود که در اروپا براه انداخت.
      شما میخواهید همه‌یِ تقصیر‌ها را بیاندازید تفصیر نازی‌ها و همه‌یِ تقصیر کار‌هایِ
      نازی‌ها را هم بیاندازید به گردن محافظه‌کاران آلمان. اینجا که میشود اثر روی
      کار آمدن بولشویک‌ها و تلاش آن‌ها در تسلط بر آلمان نادیده گرفته میشود و همینطور
      از خاطرتان میرود که همین مسیحیان معتقد بودند که دشمن شماره‌یِ یک نازی‌ها
      بودند. اتفاقا باید خدا را شاکر بود که بمب اتم اختراع شد و جنگ دو جریان ترقی‌ خواه
      محدود به جنگ نیابتی و محدود شد وگرنه معلوم نیست چه جنایت‌هایِ دیگری به
      جنایت‌هایِ «تجارب اجتماعی» قرن بیستمی اضافه میشد.
      و وقتی ارزش‌هایِ یک جامعه از هر طرف مورد حمله واقع میشود طبیعی‌ست
      که مقاومت مشاهده شود، مقاومت دربرابر امر به یکدست شدن و بی‌تفاوت شدن
      دربرابر تفاوت‌ها. و صد البته که در مبارزه با مدرنیسم باید از تکنولوژی مدرن بهره گرفته شود.

      خیلی وقت بود در یک پاراگراف این همه مفاهیم متناقض ندیده بودم! راسل جان شما براستی
      به دنبال ِ حقیقت هستید؟ من در صداقت و راستی شما البته هیچ شکی ندارم، این را به این
      خاطر می‌پرسم که آیا صرفا منزجر هستید یا اینکه واقعا گمان می‌کنید حقیقت به همین طریقی که می‌روید
      یافت می‌شود؟

      ظهور بلشویک‌ها در شوروی موجب براه انداختن آشویتز شد؟ جنگ جهانی اول را چه کسی براه انداخت؟
      جنگ بوسنی را چه کسی براه انداخت؟ جنگ ایران و عراق چطور بوجود آمد؟ همین الان در عراق و سوریه
      چه کسانی علیه چه کسانی می‌جنگند؟
      شما واقعا می‌خواهید انکار بکنید سنت یهودی‌‌ستیزی ِ پایدار و ریشه‌دار در غرب را؟ من واقعا دیگر نمی‌دانم
      چقدر باید به عقب بازگردم...
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      این‌ست که دینستیزان تا بحال برای حل مشکل حل شده‌یِ جنگ‌هایِ صلیبی تا بحال
      جنایت‌هایی مرتکب شده‌اند که از خود جنگ‌هایِ صلیبی اگر بدتر نباشد بهتر نیست.
      آنهم تحت نام برقراری صلح. و با جواب ندادن مصرفگرایی و حقوق بشر بعنوان جایگزین
      دین مشخص است که این وضع بدتر و بدتر خواهد شد تا سقوط نهایی.
      مشکل حل‌شده‌ی جنگ‌های صلیبی؟! تنها در 30 سال پس از به خلافت رسیدن ِ
      علی، صدها جنگ ِ درون‌دینی در آن سرزمین‌ها روی داد! اینکه جنگ‌های صلیبی
      به عنوان ِ بزرگ‌ترین جنگ دینی با این وسعت گزارش شده، دلیلی نمی‌شود که دیگر
      رویدادها نادیده باقی بمانند.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    10. یک کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      undead_knight (05-14-2015)

    11. #136
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      چند چالش:

      1- تمایز میان روح تمدن ِ غربی و شرقی

      یک امر بسیار مهم که از طرف دوستان ِ طرفدار سنت نادیده گرفته شده، تفاوت ِ بنیادنی است
      که در ماهیت ِتمدنِ غربی و تمدن شرقی وجود دارد. تمدن ِ غربی مبتنی است بر عقلانیت، نقد،
      گفتگو و دیالکتیک. پایه‌های آن نیز از روزهای نخست تمدن ِ غربی بنا گزارده شده. یعنی از روزهای
      نخست تمدن ِ یونان. در واقع این قرون وسطی است که انحراف از ریشه‌های تمدن غربی محسوب
      می‌شود و انقلابهای فرانسه و دیگران در واقع رجعتی است به همان فرهنگ و بن‌مایه‌هایش، نه برعکس.
      شاهد این مدعا هم این است که هتا در عصر ایمان در اروپا، برساختن ِ توجیهات ِ عقلانی برای ایمان
      و خدا، خود یک سنت بود و این نشان‌دهنده‌ی آن است که چه میزان عقلانیت در غرب مهم و جدی بوده.

      در مقابل، بین‌النهرین و آسیای میانه، مرکز و بنگاه نشر ادیان الهی و اسطوره‌ها بوده. ذهنِ شرقی جویای
      بنیان‌های عقلانی برای اخلاق نبوده است و ایمان ِ را شرط کافی برای همزیستی انسان‌ها می‌شمرده.
      در این جا مقایسه‌ی میان تمدن ِ مصر و بابل با تمدن یونانی، بس آموزنده خواهد بود. من در ادامه این موضوع
      را بیشتر خواهم گشود ولی با این مقدمه هدفم نشان دادن ِ دو مطلب بود:
      1- مدل زیست اجتماعی مطلوب دوستان به هیچ عنوان نمی‌تواند جهان شمول باشد.
      2-سنت می‌تواند عاری از دین نیز باشد(در این مورد در آینده مثالهای پرشمار خواهم آورد).
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    12. یک کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      undead_knight (05-14-2015)

    13. #137
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      در برابر شیر و پلنگ و سرما و گرما و نارگیلی که ممکن است به سرت بخورد و بکشدت و خیل عظیم انواع و اقسام بیماری های ساده ولی کشنده چه آزادی بالاتری وجود دارد دقیقن ؟!
      آزادی در نپرداختن مالیات, در تحت کنترل نبودن دولت‌ها و شرکت‌ها و ابرشرکهات, در واداشته نشدن به کار و
      بیگاری برای تهیه‌یِ پوشاک و نوشاک و خوراک — که در طبیعت به رایگان و با کوششی از جنس دیگر در دسترس همگان‌اند.

      آزادی در شستشوی مغزی نرفتن از سوی رسانه‌ها و ابررسانه‌ها, آزادی برای
      وادار نشدن به آموزش و پرورش اجباری و سربازی اجباری و کار اجباری و مالیات اجباری.

      آزادی در کشته نشدن از سوی بیماری‌ها دست‌ساز, در خوانده نشدن
      اندیشه‌ها بدست ابزارهای مغزخوان, در کشته نشدن در جنگ اتمی از سوی
      مردمان ناشناس, آزادی در نگرفتن سرطان و هزاران هزار بیماری‌های امروزین که برآمده‌یِ تمدن میباشند.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    14. #138
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها

      این خودش میتونه یک نمونه کلاسیک نافهمی آماری باشه ولی خب مثال های دم دست تر میزنم تا مشخص بشه چه فاجعه ای هست:
      "آمارها نشون میده که بسیاری از مردم در بیمارستان ها میمیرند،پس برای زنده بودن ازشون دوری کنید!"
      "همه اونهایی که آب و غذا میخورند میمیرند، آب و غذا نخورید!"
      بنابراین بله از نبود پزشک رنج نمیبرند چون "میمیرند"!
      یعنی پزشکی مدرن چیز بدی هست چون از روش طبیعی "کنترل بیماری" کشته های بسیار کمتری داره :))
      پزشکی اینجا بد نیست, سخن بدی ِ تمدن است. روشنه اکثریت پرشماری از بیماری‌ها
      که امروزه دارید در زندگی پیشاتمدن یافت نمیشوند. برای نمونه تمدن نخست چاقی و بیماری‌ها عروق را
      می‌آفریند, سپس پزشکی مدرن به "درمان" همان میپپردازد و این در جایگاه "دست‌آورد‌هایِ شگرف دانش پزشکی" شناسانده میشود.

      سخن پیشین هم روشن بود و با بررسی‌هایِ آماری در زندگی‌هایِ تیره‌ای و به دور از تمدن (که امروز کمابیش دیگر یافت نمیشوند و این پژوهش‌ها به چند دهه/سده پیش بازمیگردند) نیز بخوبی روشن* شده که این سخن‌هایِ بیمناک از
      سختی‌هایِ زندگی طبیعی و بیماری‌هایِ فراوان و عمر‌های کوتاه تنها پروپاگاندا بوده‌اند, چراکه بدرستی
      بمانند بیشتر جانوران که یک بازه‌یِ زمانی روشن دارند و کمابیش همان اندازه هم عمر میکنند, برای نمونه
      در همان پستانداران و شیر, و یا خود آدم در جایگاه یک گونه‌یِ جانوری دیگر همگی عمر روشنی دارند و ازینرو آدم نیز
      بی نیاز از پزشکی مدرن است که بخواهد برای نمونه قند یا چاقی او که خود ریشه گرفته از زندگی متمدن و شهری میباشند را, درمان کرده باشد.





      * همه‌یِ پژوهش‌مایه‌ها اینجا گردآمده‌اند: http://www.zinelibrary.info/files/Ka...%20Slavery.pdf

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    15. #139
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_iran نمایش پست ها
      البته بنظر من زندگی در طبیعت هم راه و روش داره و تکنولوژی خودش رو میطلبه!
      مثلا بنظر من هنرهای رزمی برای زندگی در طبیعت هم ایدئال هستن. یعنی نه تنها برای محافظت فیزیکی در برابر دیگر انسانها، بلکه بطور کلی برای زندگی در طبیعت وحشی هم بسیار مفید هستن، چون بدن رو سخت و قوی و منعطف میکنن و مغز رو سریع و روحیه و روان رو جنگنده، و توانایی رزمی آدم رو بسیار بالا میبرن. یه آدم رزمی کار حرفه ای در مقابل حیوانات وحشی هم شانس نجات خیلی بیشتری داره بنظر من؛ البته یک سلاحی مثل شمشیر و نیزه ای خنجری چیزی حداقل باید داشته باشه ها! ولی حتی بدون سلاح هم نسبت به یه آدم عادی مسلما میتونه خیلی قوی تر و سریع تر عمل کنه و مثلا شده سریع از درختی چیزی بالا بره و نجات پیدا کنه؛ ولی سلاح داشته باشه خیلی بهتره.

      استاد رزمی باشی میتونی راحت تر شکار کنی، در برابر موانع و صدمه های طبیعی مقاومت و کارایی بیشتری داشته باشی، در برابر بیماری ها مقاوم تر باشی.

      حتی آدمهایی که در طبیعت زندگی میکنن من دیدم مثلا توی این قبیله های آمازون یا آفریقا و این حرفا که از نظر بدنی چندان تناسبی ندارن و بنظر نمیاد قدرت و انعطاف بدنی خوبی داشته باشن. مثلا میبینی اکثرشون شکم های نسبتا گنده و ول دارن! این نشون میده که حتی زندگی در طبیعت هم نمیتونه لزوما آمادگی بدنی زیادی به آدم بده و پتانسیلی رو که بدن انسان داره به حداکثر خودش برسونه. هرچند شاید اون آدما بهرحال وقت این کارها رو ندارن که مثلا برن رزمی یاد بگیرن! ولی خب مگه چینی ها اینها کنگفو رو صدها سال قبل درست نکردن؟!
      درسته, ولی اینها بسنده نیستند. برای نمونه شما میپندارید میتوانید بروید یک دهات و روستای دور دست و زندگی
      آرام خودتان را داشته باشید, ولی واقعیت این است که شما هتّا همین آزادی را هم ندارید, و من اینجا درباره‌یِ نبود
      آزادی در رفتن نمیگویم (آری در سخن همه میتوانند زندگی و مالیات و دولت و ... را ول کنند بروند, درست همانجور که
      همه میتوانند رئیس جمهور بشوند), بساکه درباره‌یِ این آزادی سخن میگویم که دیر یا زود پای شهرمندی و تکنولوژی به
      همان روستاهای دوردست و بکر و دست نخورده نیز خواهد رسید. در حقیقت اگر شما خوب نگاه کنید, تکنولوژی دارد همه
      زمین و همه‌یِ طبیعت, از نزدیکترین تا دورادورترین نقطه‌ها را به سیطره‌یِ خودش درمیآورد و شدنی نیست که شما یا کسی دیگر چگونه
      بخواهد همراه با با گرمایش زمین, با پارگی لایه‌یِ اوزون, با آلاینده‌های شیمیایی, زیستی و اتمی و .. زندگی خود را در گوشه‌ای بتنهایی سپری کند.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    16. #140
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      اشتباه است!!!
      تمامی تاریخچه بشری درست برعکس این را نشان داده و مشخصن هرچه بیشتر با تکنولوژی آشنا شده ایم از نظر فکری و توانایی های ذهنی هم توانا تر شده ایم.
      نمونه بسیار ساده اش کودکان 30 سال پیش را مقایسه کنید با کودکان امروزی.
      این تواناهایی را کودکان در طبیعت هم دارند. برای نمونه کودک امروزین میتواند با ipad خوب کار کند, کودک دیروزین
      هم میتوانسته در طبیعت با دست ماهی شکار کند; هوش یک پارامتر بسیار وابسته به ژنتیک میباشد و آن اندازه پایین و بالا نمیشود.

      در کنار اینها این کارهایی که شما "هوشمندانه" یافته‌اید نیز در نهایت مایه‌یِ نابودی و تباهی آدمی میباشند.
      برای نمونه "هوشی" که در ساخت جنگ‌افزارهای ژنتیکی یا در ساخت ابزارهای
      خواندن و کنترل مغز و گرفتن آزادی آزدمی هزینه میشود, بروشنی نبود این "هوش" بهتر است.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 3 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 3 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گفتگوهایی پیرامون خردگرایی
      از سوی Dariush در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 68
      واپسین پیک: 03-10-2017, 01:54 AM
    2. پاسخ: 200
      واپسین پیک: 12-07-2015, 12:19 AM
    3. گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک
      از سوی Mehrbod در تالار ادبسار
      پاسخ: 129
      واپسین پیک: 11-30-2013, 12:15 PM
    4. هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
      از سوی Mehrbod در تالار هماندیشی
      پاسخ: 69
      واپسین پیک: 04-05-2013, 08:46 PM
    5. پاسخ: 44
      واپسین پیک: 03-20-2013, 11:51 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •