«قبل از انقلاب»، آخرین اسرائیلیهای مقیم تهران
مرکز یهودیان واشنگتن هر سال میزبان یک فستیوال فیلم نسبتاً بزرگ و غیررقابتی است. در بیست و چهارمین جشنواره فیلمهای یهودی واشنگتن (۲۷ فوریه -۹ مارس) بیش از ۶۰ فیلم شامل فیلمهای بلند، مستند، کوتاه و انیمیشن ساخته کشورهای مختلف به نمایش درآمد. این فیلم ها یا ساخته فیلمسازان اسرائیلی و یهودی هستند و یا به زندگی یهودیان در سراسر جهان میپردازند.
یکی از فیلمهای شاخص جشنواره امسال،«قبل از انقلاب» ساخته دن شادور، فیلمساز جوان اسرائیلی است که به زندگی شماری از شهروندان اسرائیلی ساکن تهران در ماههای منتهی به انقلاب ۱۳۵۷ میپردازد. این فیلم در چند نوبت طی جشنواره به نمایش درآمد و بحثها و انتقادات زیادی را برانگیخت. این فیلم از جمله در یکی دو سازمان متعلق به ایرانیان مقیم آمریکا، از جمله نایاک (شورای ملی ایرانیان آمریکا) در واشنگتن نیز به نمایش درآمد.
شادور درباره مشارکت شهروندان اسرائیلی (که در آن دوران در ایران بوده اند) در فیلم خود میگوید: «از آنجا که بسیاری از افراد پدرم را می شناختند این امتیاز را داشتم که به راحتی بپذیرند در مقابل دوربینم بنشینند. برخی از مقامات ارشد که خاطراتشان از ایران را در کتاب هم نوشته اند، با کمال میل در فیلم صحبت کردند چون مایلند روایت خود را هرچه بیشتر بازگو کنند. البته برخی افراد مانند دلالان بزرگ اسلحه حاضر به گفت و گو نشدند.»
پدر شادور مانند بسیاری از شهروندان اسرائیل آن زمان با انگیزه اقتصادی در تهران مشغول کار و تجارت بود. آن زمان اسرائیلیها در ایران حضوری قوی داشتند و در پروژه های عمرانی، ساختمانی، صنعتی، کشاورزی و نظامی فعالیت می کردند.
حاکمیت وقت ایران با وجود درآمد حاصل از نفت سعی میکرد خود را در منطقه از نظر سیاسی و نظامی تثبیت کند و اسرائیل بخشی از نیازهای تسلیحاتی ایران را تامین میکرد. دن شادور در فیلم مستند خود با ده ها اسرائیلی که آن زمان در ایران بودند به گفت و گو نشسته است. از هنرمند و بازرگان گرفته تا مقامات ارشد سیاسی و ماموران موساد، سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل.
در این فیلم دیپلماتها و مسئولان بلندپایهای از جمله العیزر تصفریر، آخرین مامور ارشد موساد در تهران، ژنرال اسحاق سِگِو، کاردار نظامی سفارت اسرائیل (۱۹۷۷ تا ۷۹)، و ناچیک ناوُت، مامور موساد در برنامه خروج کارکنان از ایران، اظهار نظر میکنند.
تصفریر در جایی از فیلم میگوید: «ما یک طرح اضطراری داشتیم که میگفت خیلی زود ایران را ترک نکنیم چون در این صورت از نظر استراتژیک و اقتصادی ضرر زیادی میبینیم و دیگر امکان بازگشت نداشتیم.»
ژنرال سِگِو در جایی از فیلم به نقل از مقامات ارشد ایرانی میگوید که شاه در هفتههای آخر همچنان از موضع بالا «مانند پادشاهی در کتاب مقدس» به اوضاع نگاه میکرد، حاضر به شنیدن هیچ انتقادی نبود و اصرار داشت که مردمش را دوست دارد و حاضر نیست آنان را سرکوب کند. سگو میگوید: «اگر ارتش ایران در ۱۳۵۷ قاطعانه و قدرتمند برخورد میکرد شورشها متوقف میشد.»
ناخیک ناوُت نیز میگوید برای حفظ حضور اسرائیل در کشوری با اهمیت ایران، حاضر بود تن به ریسک دهد و اگر لازم باشد جان ماموران اسرائیلی را به خطر اندازند.
آقای تصفریر در جایی دیگر میگوید آن زمان شاپور بختیار، نخستوزیر وقت تلویحا به وی گفت که «اگر بتوانید فکری به حال خمینی بکنید، خطری شما را تهدید نمیکند و همه چیز در کنترل است.» ژنرال سگو در همین زمینه میگوید: «اسرائیل به تنهایی نمیتوانست وارد عمل شود. وقتی کارتر با ژیسکاردستن، رئیسجمهور فرانسه و صدر اعظم آلمان قرار را بر آن گذاشتند که چون خمینی هیچ نشانی از کمونیسم نشان نمیدهد و فقط یک رهبر مذهبی است، پس تهدیدی برای غرب به شمار نمیرود و به او مشروعیت دادند.»
دن شادور، کارگردان فیلم، آلبومها و فیلمهای خانوادگی از ایران را انگیزه شخصی خود به عنوان جزوی اسرارآمیزی از کودکی و بهانهای برای ساخت فیلم توصیف میکند: «در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) تحقیق جدی را شروع کردم و چندین حلقه فیلم هشت میلیمتری آماتور از افرادی که در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی ایران بودند به دستم رسید که تماشایشان بسیار جالب و مثل پنجره ای به جهان ممنوعه ایران و سفر در زمان بود.»
به گفته این فیلمساز، تحقیقات مقدماتی فیلم همزمان شد با وقایع و ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ ایران، و پس از آن وقوع بهار عرب که در فیلم هم اشاره کوتاهی به آن می شود. او می گوید: «همه چیز خود به خود طوری پیش رفت که زمانبندی انتشار فیلم بهتر و بهتر شود.»
شهروندان اسرائیلی که در «قبل از انقلاب» حضور دارند میگویند که جامعه اسرائیلیهای مقیم تهران آن زمان، در دایره بستهای تحت کنترل موساد از یک سو و ساواک از سوی دیگر به سر میبرد. چیزی که به گفته شادور شباهتی استعاری به وضعیت فعلی اسرائیل در خاورمیانه دارد.
به دنبال انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، سفارت سابق اسرائیل در تهران واقع در خیابان کاخ (فلسطین فعلی) به تصرف نیروهای انقلابی درآمد و روابط دیپلماتیک ایران و اسرائیل یکسره قطع شد. ساختمان سفارت به سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات واگذار شد. آخرین ۸ اسرائیلی باقیمانده در ایران، شامل ژنرالها و مسئولان ارشد امنیتی، در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ با کمک آمریکا ایران را ترک کردند.