٭٭٭٭ شَوَند / آوَند
Âvand / šavand
علت (عربی) = شـَـوَند، انگیزه (چیزی که خاستگاه یک رویداد است) (cause)
دلیل (عربی) = آوَند، نشانگر (چیزی که رویداد را روشن میکند) (indication)
بیاد داشته باشیم که این دو را بجای هم نگیریم:
دلیل: اینکه امروز زمین خیس است، آوند باران دیشب است.
علت : شوند باریدن باران، خوردن هوای سرد به ابرهاست.
دلیل: تابش آفتاب ( = نور خورشید)، نشانگر هستی خورشید است
علت: او به انگیزه ی نداشتن پول، در خانه ماند.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (10-17-2012),Pazhuhande (10-28-2012),sonixax (10-16-2012)
واقعا از تلاشی که دوستان انجام میدهند خرسند شدم.
اما نکته ی مهمی که شایسته ی توجه است، شیوه ی نگارش و نثر ما در امروز است.
در اینباره من به مرحوم فروغی (ذکاء الملک) اشاره می کنم که می فرمود (البته از حافظه نقل می کنم):
« من همیشه آنگونه می نویسم که از آن پارسی تر ممکن نباشد»
منظور این بزرگوار این بود که کم کم می آیم واژگان فارسی را در متن می گنجانم تا خواننده دچار زحمت نشود.
بنده هم معتقدم اگر ما بیاییم یکسره تمام واژگان متنمان را برابر سازی و جایگزین کنیم، خواننده به سختی با متن ما ارتباط برقرار خواهد نمود. اما اگر این روند، آهسته ولی پیوسته پیش برود، قطعا پیشرفت بزرگی حاصل خواهد شد.
ضمنا، دور ریختنِ کامل واژگان عربی موجب می شود نسل جوان ما با متون کهن ادبی خود کمی بیگانه شوند. برای حل این مشکل چه نظری دارید؟
آیا دوستان از خواندنِ حافظ و سعدی و مولوی لذت نمی برند؟!
از همه ی اینها گذشته، بنظر من آنقدر که در فرآیند واژه سازی زبان کار شده، بر روی "دستور زبان" کار نشده.
بهتر نیست کمی هم باین مورد بپردازیم؟![]()
نخست اینکه هموندی شما را خوشآمد میگویم، اگر بیراهه نروم "یک ایرانی" گرامی
دو اینکه کوششهای اینجا که بیشتر از آن من بودهاند![]()
امید است با آمدن شما و دیگر پارسی دوستان اندکی از بار آن کاسته شود.
آری، اینها همه رویکردهای ما میتوانند باشند. من پیشتر درباره رویکرد خودم و چندتایی از دیگر دوستان اینجا نوشتهام: ساختارشناسی زبان پارسیک - صفحه 2
رویکرد (approach) کنونی من بر این پایه است که گفتمانهای فرنودین و دانشیک را روی پارسی که خود زبانی بس ساده و دانشیک است میانجامیم و فرهنگیدگان (فرهخیتگان) را به پارسی گویی میکشانیم. به دید من داشتن چند سد پارسی گوی فرهنگیده که از روی زیبای و کارکرد پیشبردین (pragmatic) آن را بسیار بکار ببرند بهتر و شدنیتر است از آنکه بخواهیم چند دوکرور (میلیون!) آدم را به پارسی گویی بکشانیم.
رویکردهای دیگری نیز هستند، رویکرد بسیاری این است که باید آهسته آهسته پیش رفت و واژگان را کم کم جا انداخت؛ بیشتر کسانی که این را میگویند
سن بالاتر و پختگی بس بیشتری از من دارند و میگمانم "درست" هم بگویند، ولی من خودم جوانتر از آن هستم که بخواهم این بردباریها را به خرج دهم!
سرور آریا در اینباره پیشتر نوشتهاند:
هفت فرنود مهادین (دلیل اصلی) ناسازگاران با پاكسازی زبان پارسی
ویرایش از سوی Mehrbod : 11-02-2012 در ساعت 11:44 AM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
دستور زبان پارسی ؛ عاری از قواعد دستوری تازیک بسیار ساده و آسان است ؛ یا بهتر بگویم دستور زبان معیار دستور زبان پارسی را در خود حل کرده و نیازی به کار شدن بروی ان نیست !
در پارسی با "ها" هر واژه ای که دلتان بخواهد را جمع می بندید ! ولی گاهی ساختارخهای زمخت تازیک دستور ساده و سر راست پارسی تهدید می کند !
به طور مثال ، نمونه جمع مکسر و بی قاعده عربی که زبان ما را در بر گرفته است :
اجسام ؛ الفاظ ؛ عُلوم ؛ حُروف ؛ ادعیه (ج دعا) ؛ اغذیه ؛ مِلَل ؛ عِلَل ؛ کُتُب ؛ رُسُل ؛ غُدَد ؛ قُلَل ؛ جداول ؛ عناصر ؛ جزایر ؛ علایم (ج علامت) ؛ کواکب (ج کوکب) ؛ مکاتیب ؛ شیاطین ؛ مقادیر ؛ حُکَما ؛ اَطِبا (ج طبیب) ؛ حُضّار ؛ انبیا ؛ عُرَفا ؛ جِبال ؛ نِکات (ج نکته) و ... !
بینگارید کودکان باید با همه این ها آشنا شوند... Wow چه شَوَد :) یک "ها" بگذارید خلاص سازیدشان دیگر...
Anarchy (11-02-2012),Pazhuhande (11-02-2012),Russell (11-02-2012),sonixax (11-02-2012)
آفرین درست همین است. در کنار آن شگرفترین ویژگی پارسی - که من در جایگاه یک برنامهریز هنوز نمیتوانم آن را سراسر دریابم - این ترازمندیای است که میان فرنایش (فرنودن) و زیبایی نگه میدارد.
بیشتر زبانها تنها میتوانند در یکی از اینها پیش بروند، برای نمونه فرانسه در زیبایی سرآمد است، ولی از دید فرنودین مفت نمیارزد! زبان انگلیسی در سوی دیگر، از دیدگاه فرنودین بس توانمند است، ولی از دید زیبایی زشت و خام است.
ولی پارسی بگونهای فرگشته که یک ترازمندی بسیار زیبا و گیرایی میان این دو پدید آورده، برای نمونه در همین در چندینه بستن، دو راه و دو پسوند وا گذاشته:
-ان: پسوند زیبایی که برخی چیزها - بویژه جانداران را میتوان با آن چندینه بست: پرندگ (پرنده) -> پرندگان
-ها: پسوند generic یا همان فرنودین که همه چیز را میتوان با آن چندینه بست: پرنده -> پرندهها
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
برابر واژه ی (histrionic) به معنای کسی که جلب توجه را بسیار دوست دارد به پارسی چه میتواند باشد؟
The Truth Probably Lies Somewhere in Between.
Anarchy (11-02-2012),Pazhuhande (11-02-2012),sonixax (11-02-2012)
خودنما!
واژگان همچم:
خودبین: کسی که تنها خودش را میبیند.
خودپسند: کسی که خودش را بالاتر میبیند، واژهای کمابیش -
خودخواه: کسی که خودش را میخواهد، واژهای + که امروز کمی - شده.
خودپرست: خودخواهی که به دیگران هیچ بهایی نمیدهد، برابر - درست در برابر خودخواه
خودسر: کسی که به سخن دیگران گوش نمیدهد.
خودرای: کسی که نگر خودش را بالاتر از دیگران میبیند.
خودکام: کسی که رفتارش تنها در راستای برآوردن کام (لذت) خودش است / خودکامه = دیکتاتور
خودستا: کسی که خودش را پیش دیگران میستاید.
خوددار: کسی که خودش را کنترل میکند / خودداری: کنترل روی خود در نیانجامیدن یک کار.
...
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (11-02-2012),Nocturne (11-02-2012),Pazhuhande (11-05-2012),Russell (11-02-2012),sonixax (11-02-2012)
مهربد جان معادل فارسی و پارسی برای واژه tooltip چی هست؟
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)