نوشته اصلی از سوی
MEHDI
شطرنج پیچیده تر از آن است که بتواند آن را فرموله کرد.می دانید که سال هاست ابرکامپیوترها وارد عرصه شطرنج شده اند ولی آن ها هنوز نتوانسته اند با محاسبه تعداد وضعیت های ممکنه در شطرنج بفهمند که در شطرنج با بهترین بازی از سوی دو طرف چه نتیجه ای کسب می شود در حالیکه بازی مثل چکرز را کامپیوتر همه تعداد حالات ممکن آن را محاسبه کرده.قوانین کلی در شطرنج زیاد داریم ولی میلیاردها میلیارد وضعیت هم در شطرنج می تواند ایجاد شود. کافی است یک پیاده را یک خانه به جلو ببرید و آن وقت ارزیابی وضعیت متفاوت می شود.البته مطالعه کتاب های شطرنج کمک زیادی به پیشرفت یک بازیکن می کند چرا که در شطرنج وضعیت های نمونه ای زیاد داریم. برای وضعیت های نمونه ای نسخه های کلی می پیچیدیم. مثلا در آخر بازی شاه باید تبدیل به مهره فعالی شود. یا در شروع و وسط بازی باید سعی کرد مرکز را گرفت ولی این ها قواعد کلی هستند. چگونه مرکز را بگیریم؟ چگونه و چه زمانی دقیقا وقتش است که شاه مهره فعالی شود؟ درک این ها نیازمند محاسبه حرکات برنامه ریزی درست و درنظر گرفتن نقشه های طرف مقابل است و کار پیچیده ای است. درک اینکه در چه وضعیتی، رعایت چه استراتژی و قوانینی بر سایر قوانین اولویت دارد کار ساده ای نیست و همین موضوع است که تفاوت بین بازیکنان را مشخص می کند. اگر شطرنج فاقد خلاقیت بود، با این حجم از بازی هایی که سالانه برگزار می شود، خیلی زودتر از این ها جذابیت خودش را از دست داده بود و کسل کننده می شد چرا که رازهایش کشف می شد. در هروضعیتی فقط لازم بود از نقشه خاصی پیروی شود و به نتیجه می رسیدید.در شطرنج، اگر قوانین کلی مثل حرکت مهره ها را کنار بگذاریم، هیچ قاعده ای بدون استثناء نیست. آنقدر ریزه کاری و نکات ظریف وجود دارد که از حساب خارج است.