نوشته اصلی از سوی
Russell
اختیارداری مهربد جان،تا اینجا تو در کار مغالطه پهلوان پنبه هستی و سه قلو حاملهاش کردهای نوبت به ما نمیرسد که !!
مثل اینجا که گفتیم کلاهبرداری نااخلاقی بودنش با وسوسه از یک جنس است نه این جک پایین !!
خوب چرا از یک جنس است؟ چگونه از یک جنس است؟
کلاهبرداری میشود دروغگویی و بهرهکشیِ در راستای سود شخصی.
وسوسه کردن چه پیوندی به کلاهبرداری دارد؟
اگر کس یک دختر را وسوسه نمود که از دوست پسرش جدا شود, کلاه چه کسی اینجا برداشته میشود؟
کلاه دختر؟ او که به خواستهیِ خودش دارد جدا میشود و سود میکند؟
کلاه پسر؟ مگر پسر مالک دختر بود که ملکش را برداشته باشیم؟
نوشته اصلی از سوی
Russell
فرق نمیکند،در همه اینها عامل مشترک مورد نظر استفاده ازاری از طرف است با دانش ما به تصمیم او ،احتیاج به کشیدن پیچیده کردن ماجرا برای افعالی به این واضحی نیست(انگار مثلا درباره چه مساله فلسفی داریم صحبت میکنیم !!)
سپس میگویی سفستهیِ پهلوان پنبه نیست, اکنون "استفادهیِ ابزاری" هم به لیست دراز واژگان مترادف "وسوسه" کردن افزوده شد.
چنانکه پیشدیدیم[1], همینجور پیش برود نیمی از واژگان گنجواژ[2] - همهیِ واژگان زشت (: - میشوند وسوسه کردن!
نوشته اصلی از سوی
Russell
سخن ما هم حول چند مثال ساده بود،کسی را که میدانیم چیزی را در حال متمرکز نمیخواهد به فاز غریزی ببریم تا بر خلاف خواست اولیه خودش ما از او بهره ببریم،در مورد خودت در آخر هم در شگفتی مدعی بشویم تازه ما آزاد سازی کردهایم و طرف بیخود کرده سود خودش را نمیفهمد ما باید از حماقت نجاتش دهیم و اینها !!
١. ما در مغز دیگران نیستیم که بدانیم کسی چه میخواهد, شاید دوست داشت وسوسه شود, تو از کجا میدانی؟
٢. اگر کسی دوست نداشت وسوسه شود, مانند این میماند که دوست نداشت سدای خودروها را بشنود, آیا ما نباید خودروسواری کنیم یا او نباید نزدیک خودروها باشد؟
نوشته اصلی از سوی
Russell
نامش هم میشود دفاع از آزادی !!
مثال مشابه آن این میشود که کلاهبرداری بیاید یک نفر را فریب دهد به مست کردن و بعد از مست کردن پیشنهاد مد نظر خودش را به طرف بدهد،در آخر هم نام کارش میشود آزادسازی و فوق اخلاقی !!
خوب این میشود کلاهبرداری که روشنه نااخلاقی است, ولی مگر ما اینجا داریم دربارهیِ کلاهبرداری سخن میگوییم؟
----
1. ^ Pišdidan (piš+didan) || پیشدیدن: پیشبینی کردن Ϣiki-En To predict
2. ^ Ganjvâž || گنجواژ: واژهنامهی مترادفها Ϣiki-En Thesaurus