"De omnibus dubitandum"
"Ubi dubium ibi libertas"
"I, like Shakespear, believe that the world is a stage. But the tragedy is not in the script. The tragedy is that there is no script"
راه چاره برای چی فیونا جان؟
دخترهای کم سخن (نزدیکِ ١:١٠٠٠) به زبانِ تن یا همان تنزبان (body language) روی میاورند, این دسته در آغاز برای پسرهای تازه کار
بسیار خواستنی هستند, زیرا پسرهای تازه کار و کم آروینتر نمیدانند چگونه از پسِ پرسخنی دخترها بربیایند, ولی دیرتر مایهیِ دشواریهایِ
بزرگتری میشود, چون خواندن زبانِ تن بویژه برای پسرها بسی سخته. یک دختر معمولیتر اگر آزرده یا ناخوشنود و .. شود به شما یکجوری سرانجام
در کالبدِ واژگان (همراه با تن) میگوید, ولی اگر کمسخن باشد آنگاه باید چشمتان به نشانههایِ ریز و نابساویدنی (ناملموس) باشد که کار را سخت میکند!
این دسته از دخترها رویهمرفته شمارشان آن اندازه کمه که از دید آمار و گِرایند (probability) نمیارزد اینجا راهکار در راستای فریفتنشان برایِ پسرها بدهیم! (:
جدای آن, همانجور که Waffen در بالا پیشدستی کرد و گفت این دختران بیشتر زمانها خود بمانند یک
آرزوی دست نیافتنی برای پسران هستند و همین کمسخنیاشان مایهیِ دلباختگی پسر میشود!
نه اینجورها نیست, کمسخنان یا همان خموشان دو دستهاند, دستهای که نادانی خوشان را با گزیده گویی میپوشانند, دستهای
که براستی بگوییم چند بُرزرایهای (order-of-magnitude) فراتر از دیگران میاندیشند و پس بیشتر زمانها نیازی به سخن دیدن نمیبینند.
دستهیِ بزرگتر روشنه که یکمیها هستند و هیچ چیزِ برستایندهای نیز در اینکه شما خاموش بمانید و نادانی خودتان را نیاشکارید نمیباشد:
تا مرد سخن نگفته باشد, عیب و هنرش نهفته باشد
نکته: عیب > هنر
بر پادِ آن کسی که پرسخنی میکند و شما همچنان وی را باهوش میبینید است که بسیار کمیابه!
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Alice(03-04-2013),Anarchy (03-05-2013),Fiona (03-04-2013),undead_knight (03-05-2013),Waffen (03-04-2013)
کاملا درست است... بنده هم مسئله را مطلق فرض نمی کنم...
ولی معمولا افراد نادان خیلی زود خودشان را نشان میدهند... چه حرف بزنند و چه حرف نزنند... در مقابل افرادی هستند که بسیار کم حرف میزنند ولی یک گفته ی این افراد به اندازه ی صدها گفته ی دیگران ارزش و بار معنایی دارد... منظور چنین افرادی بود... به شخصه فقط یک نفر را با این خصوصیات می شناسم...
"De omnibus dubitandum"
"Ubi dubium ibi libertas"
"I, like Shakespear, believe that the world is a stage. But the tragedy is not in the script. The tragedy is that there is no script"
من این چند روزه دسترسی به نت کمه،اگر روش های فریفتنی که زنان استفاده میکنند رو نگید ازتون ناامید میشما:))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
زنان در این حوزه خیلی از مردان قویتر هستند.چه به لحاظ تاکتیکی و چه از لحاظ تکنیکی! به قول خودتان همینکه مردان به دنبال راهکار برای فریفتن زنان هستند به طور ضمنی نشان از چیرگی زنان در این حوزه دارد . زنان از همان کودکی به خوبی روشهای رخنه به دلها را میدانند و آنگاه که بالغ میشوند علاوه بر آنها به جلوهنمایی اندامهای جنسی و عشوهگریها نیز مجهز میشوند.
و فراتر از این، هتا بلاهتها و حماقتهای زنان نیز قدری دلنشین است(و گاها تحسین هم میشوند!) درحالیکه همین کارها اگر از یک مرد سر بزند در کمترین حالت مایه ریشخند دیگران خواهد بود.
نکته دیگر آنکه : بله؛ این امتیاز را باید به حساب زنان نوشت که آنها به مردان اجازه میدهند آنها را بفریبند و حس پیروزمندانه داشته باشند. زیرکی ظریفیست!
Fiona (03-08-2013),Mehrbod (03-07-2013),Ouroboros (03-07-2013),Russell (03-07-2013),undead_knight (03-07-2013)
ساده و بوق را نمیدانم اما زنانی که من میشناسم و با آنها در ارتباط بودهام نوع خاصی از صداقت را دوست میداشتند: صداقتی که در نهایت همه چیز به نحوی فداکارمآبانه به نفع آنها نشان داده شود!؟
من بیش از همان یکبار هرگز عاشق نشدهام ( و نخواهم شد) که آنهم در سنین 18 سالگی بود و تجربیاتی که از همان یک مورد آموختم آنقدر غنی هستند که به تمام جنبههای رفتارها و واکنشهای زنان احاطه دارم ، طوری که معمولا میدانم وقتی چیزی میگوید یا کاری میکند به چه میاندیشد و در نهایت مقصودش چیست.و یکی از سرگرمیهایم این است که مثلا در یک رابطه خاص پیشبینی کنم که اولین بوسه کی ردوبدل میشود و یا فلان اتفاق برای اولین بار کی میفتد.در اکثر مواقع هم پیشبینیهایم درست از آب درمیآیند.اما برایم بسیار بسیار شگفتانگیز است که در حالیکه من به پشتوانه همان یکی دو تجربه نخستین به تمام زیر و بمهای زنان پی بردهام و از همان گام نخست میدانم این رابطه به کجا میانجامد و من از آن چه میخواهم، ولی زنان انگار همیشه با یکسری ترفندهای مشخص و از پیش تعیین شده به دام میوفتند. انگار هزار بار هم که عاشق شوند بازهم باید همان راه پیشین را بروند.چنین است که میبینید پسرها معمولا یکبار بیشتر شکست عشقی نمیخورند اما دخترها در هر فصل از سال یک شکست عشقی را تجربه میکنند!
و به همین دلیل به دوستان میگویم که تجربیات و آموختههای خود را همینجا با دیگر هموندان به اشتراک بگذارند؛ بدون اینکه کمترین نگرانی از ناکارآمد شدن این ترفندها روی بانوانی که اینها را میخوانند به دل خود راه بدهند.
یک چیزی را بگویم و آن اینکه سلطه یافتن بر دل یک زن هوشمند و سرآمد تجربهایست بینظیر و مرد را تا حد خدایی بالا میبرد.این میتواند به سادگی تمام سوراخهای اعتماد به نفس مرد را وصله پینه کند.
هیچ چیز چون تایید یک زن فرزانه مرد را تسکین نمیدهد(نیچه).از سویی سلطه بر دل کسی چون من را یک زن میتواند در سند افتخارات خود ثبت کند . چرا که واقعا تاکنون بیاحساستر و سنگتر از خودم کسی را ندیدهام!
اما ترفندی برای به چنگ آوردن زنان : بگذارید برایتان نقش یک مادر را بازی کند که میخواهد فرزندش را خوشبخت کند و نیازهای او را برطرف کند. این ترفند بسیار موزیانه و پلید است اما همیشه جواب میدهد! چرا که براساس مسائل فرگشتیک بنا شده است.اما به هیچ وجه نگذارید نقش خواهر را بازی کند.هرگز این خطای مهلک را مرتکب نشوید.
Mehrbod (03-09-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)