برای غرور این رو میتونم مثال بزنم که مثلا جد و اباد ما یه کار خوب انجام داده باشن که واقعا جنبه ی خوب داشته باشه نه ظاهری حالا یا برای کشور یا مردم یا یه چیز دیگه.
برای پند و اندرز به نظر من گاهی اوقات میشه گاهی اوقات نمیشه!مثلا پدربزرگان ما میرفتن سینه میزدن و به خودشون هم ضرر میرسوندن بدون اینکه فایده ای براشون داشته باشه این میتونه یه پند و اندرزی به این عنوان باشه که این ها مزخرفات و خرافات هستن و به هیچ دردی نمیخورن.امیدوارم منظورم رو به خوبی بتونم توضیح داده باشم.
تاریخ هم با توجه به کتاب ها و اشیاء مورد استفاده که از چندین قرن پیش تا الان یه جوری سالم موندن رو میشه تقریبا تعین کرد و معتبر دونست ولی به صورت ناقص در کل در مورد تاریخ اگر چیزی خوندین سعی کنین از جنبه ی منطقی و عقلانی بخونینش و ببینین چیزی که میگه با عقل و منطق جور در میاد یا نه!مثلا تاریخ تازی ها میگه که محمد 7 اسمون رو رفته دیگه این مزخرفات توی منطق و عقل جایی نداره که و معلومه که دروغه!
من نمي تونم جنبه غرور اميزش رو درك كنم خب جد و اباد ما يه كار خوبي كردن چه ربطي به ما داره
منظورتون رو در مورد پند متوجه مي شم اما باستي گفت اين در صورتي هست كه ما قبول كنيم تاريخ يقين اور صحيح هست و تحريف نشده
حال شما فرض كن گزاره تاريخي رو بخوني و از اون نتيجه اي بگيري ولي اون گزاره تحريف شده باشه در واقع شما بدين ترتيب گمراه شديد !
---------- ارسال جدید اضافه شده در 06:45 pm ---------- ارسال قبلی در 06:42 pm ----------
1.از كجا مي فهميد ابن خلدون يا هر تاريخ نويس ديگه اي حقيقت رو گفته ؟
2. از كجا مي دونيد اثار ابن خلدون تحريف نشده؟
3..از كجا مي دونيد تاريخ نگار ها همه اونچه كه رخ داده رو نوشتن ؟
4.از كجا معلوم تاريخ دان ها فريب نخورده باشن ؟
و.....
همانگونه که ما زبان و فرهنگمان را از نیاکانمان به ارث بردهایم، جهانبینی و اخلاق و نگرش ویژه آنها به همبود و جامعه و بسیاری دیگر را نیز به ارث میبریم.
رویکرد نازیدن به نیاکان هم بسیار ساده است، اگر پدر کسی آدم ارجمند و بزرگی (بگوییم دانشمندی) باشد، روشن است که مایه نازش فرزندش هم خواهد بود و واژگون.
اگر اجداد ما مشتی دزد آدمکم و قاتل بودند جای نازش کمتری برای ما میماند، چون به ما میگفت که نمیتوانیم روی سرمایههای روانی و فرهنگی
به ارث برده از آنها حساب زیادی باز کنیم، ولی اگر نیاکان ما آدمهای خوب و نیکسرشتی بودند، برای ما شانس بالاتری میبود که در زندگی مانند و بهتر از آنها باشیم.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
پرسش من اينه كه به چه دليلي بايستي به پدر خوب باليد و مغرور شدو به پدر بد سرافكنده
در حالي كه اين خود انسانه كه با كارهاش خودش رو نشون مي ده
ايا نبايد به انشتين باليد چون از نياكان من نيست
اين چنين تفكري به نظرم ارتباط نزديكي داره با نژاد پرستي
به عقيده من بهتر اينه كه ما به كارهاي خوب افتخار كنيم و بباليم تا اين كه چون پدر من يا نياكان من فلان كار خوب رو انجام دادن بهش بباليم
مهم نيست نياكان ما چه كرده اند مهم اينه كه ما چه مي كنيم نياكان ما اگر دزد و غارتگر بودند يا دانشمند و دادگر بر اون نگرشي كه ديگران دارند تفاوتي نمي كنه بلكه اين خود ما هستيم كه با كارهامون بر نگرش افارد تاثير ميزاريم
يك نكته ديگه كه بايستي بهش توجه كنيم بحث قابل اعتماد بودن تاريخ هست و اين كه ايا كارهايي كه به نياكانمون نسبت مي ديم واقعا توسط اون ها انجام شده ؟ و همون بحث يقين اور بودن تاريخ پيش مياد
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)