مقایسه خوبی نیست میان آن آیین و این آیین. چیزهای خوب آنان را گلچین کرده و بدیهای اینان را. بهدینی ساسانیان محدود به گفتار زردشت نبود. همانطور که در اسلام هم برای دین عنصر قرآن و حدیث جدایی ناپذیرند و پس از آن تفسیر را هم لازم می دانند. به همین ترتیب زندگی در کشور زردشتی به زیبایی گفتار خردمندانه زردشت نبوده است موبدان بودند که حرف آخر را می زدند.
می خواستم مثال بیاورم ولی این گفتار جایش نیست و بحث گسترده می شود.
(اضافه کنم: واقعیت این است که اگر آنقدر خوب می بود این انبوه از اسلام بازگشت کردگان این دوران راه آیین میهنی و بومی خود را پی می گرفتند اما وقتی شروع می کنند به خواندن آیین این دین به یاد همان اسلام می افتند از نوعی دیگر. بعضیها هم البته مسیحی می شوند که دین ملایم و قابل قبولتری برای ذهن ضعیف است)

















































پاسخ با گفتآورد