با گذشت چند روز دیگر و با نظر به آنچه در گفتمان ایران میبینیم، درس دیگری هم برای گرفتن هست و آن هم اینکه حتی ویروس هم تقصیر مردمه.در پایان اگر بناست درسی از این ویروس بگیریم که مستقیما با سلامت مرتبط نیستند، مهمترین آنها بیرحمی و نفرتیست که جوانان این دوران برای پیرهای آن احساس میکنند. نیمنگاهی به سردی مطلق و حتی تشویق شاد-دلانهی «فقط پیرها میمیرن» و «فقط پیرها را میکشد» به ما نشان میدهد که وقتی یک نسل از آدمها به جای نهال کاشتن برای آیندهی فرزندانشان به دنبال حداکثری کردن لذت و حداقلی کردن ناخوشی میرود، بچههای آنها چیزی بجز نفرت و بیزاری و بیاعتنایی نسبت به آنها احساس نمیکنند. این مهمترین درس این ویروس بود: پیر اگر جهانی بدتر از انچه خود به میراث برده بود به میراث بگذارد، در ایام نیاز به گرگها خورانده میشود!
سفسطۀ «تقصیر مردمه» را معلوم نیست دقیقاً چه کسی و با چه نیتی به کار برد. احتمالاً رانندۀ آژانسی بود که از دست انقلاب 57 و واکنش مردم آن زمان شاکی شده و از دستهای پلید جواسیس و اجانب غرب و اِمریکا (به کسر الف) مینالید. اما لغتها نه در لغتنامهها که در جریانهای تاریخی بیشتر معنا میگیرند. پس بازگشت به تعاریف لغتنامهای اهمیت چندانی ندارد.
آنچه مهم است این بود که «تقصیر مردمه» در دوران اخیر به استدلال اصلاحطلبها تبدیل و بنابراین باعث حساسیت در افکار عمومی شد. آیا اهل بازار دارند ماسک و دستکش احتکار میکنند؟ تقصیر مردمه. آیا کسانی در خیابان دست در بینی میکنند؟ تقصیر مردمه. آیا عدهای کالای گرانشده را بهجای تحریمکردن رفتهاند خریدهاند؟ تقصیر مردمه.
نشریات گاهی ستونی اختصاص میدهند برای فکاهی و مطالب طنز، مثلاً اینکه 50 سال بعد چه اخباری میتواند نوشته شود. گرچه این فکاهینویسها هم میدانند پیشبینی 50 سال آینده در خد فکاهی میماند، اما عدهای مهندس و دانشمند در غرب هستند که دربارۀ سال 2045 بهعنوان سال وقوع تکینگی تکنولوژی و از آسمان به زمین کشیدن بهشت موعود صحبت میکنند. در چهرهشان خنده دیده نمیشود. به نظر میرسد قدرت پیشگوییهایشان را بعد از آن همه خطا خیلی جدی گرفته باشند. آنها زمان این صحبتها نمیخندند ولی اینکارهها حتماً از پشت صفحه و مانیتور به خنده میافتند. البته وقوع چنین چیزی دور از انتظار نیست. آنور آبیها اگر پروژههایشان طبق میلشان هم جلو نرود اما بعید است مثل اینوری آبیها پروژههایشان در مرحلۀ کلنگزدن و قیچیکردن روبان سرخ با صلوات باقی بماند.
50 سال بعد، کشور ایران که به مجمعالقبایل ایران تبدیل میشود، لابد در روزنامهاش (نه فکاهی، بلکه جدی) تیتر خواهند زد که «در مسئلۀ کرونا، مقصر اصلی مردم بودند که دوران قرنطینه را به چشم فرصتی برای سفر به شمال به صرف جوجه دیدند.»
این متن را در نهایت ناامیدی و در مقام وکیل مدافع شیطان، برای آن سالهای آینده به یادگار خواهیم گذاشت تا استثنائاً در این زمینه از مردم رفع اتهام کرده باشیم و از خودمان هم اعادۀ حیثیت، تا پسفردا بهعنوان بانیان فاجعه و کشتار غیرقابلاجتناب روزهای آتی پشت سر ما بدگویی نکنند. اگر هم قضیه بیشازاین بیخ پیدا کرد به تعبیر گلسرخی میگوییم «بر سنگ مزار ما تاریخ نزنند».
اول از همه، اگر اصلاحطلبان و عدهای دیگر نگویند «تورم» هم تقصیر مردمه و نتیجۀ خریّت این موجود ترسناک، اما اگر دولت و نظام مقدس دست به تورم نزنند هم انگیزۀ احتکار برای مردم ایجاد نخواهد شد. دولتی در اقتصادش تا آنجا تورم ایجاد میکند که بازاری میتواند مطمئن شود کالای خریداریشده را میتواند در آیندهای نهچندان دور به بهایی گزاف بفروشد (مخصوصاً ماسک و دستکش که فاسدشدنی نیستند)، طبیعتاً مقداری هزینۀ انبارداری را متقبل میشود تا در آینده سود بیشتری کند.
اینجا مکانی است با زندانهایی پر از مجرمینی با اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» که اسکناس و پاسپورتش هر روز بیارزشتر میشود. همان شخص بازاری در اقتصادی سالمتر که ارزش پولش با توییت رئیسجمهور کشور دیگری جابهجا نشود، بهجای احتکار، دنبال فروش سریع و عمدۀ محصولات است. مونوپولی را اینجا فاکتور میگیریم.
جریدهنویسهای سالیان آینده، زمان نوشتن گزارش مذکور با مضمون «تقصیر مردمه» و شکایت از خریّتش، نیمنگاهی هم داشته باشند که رئیس دولت تدبیر و امیدش گفت «قرنطینه فایدهای ندارد». اگر همان ابتدا واتیکان شیعیان قرنطینه میشد، حتماً شدت آن بهقدری نمیشد که سفر رفتن مردم باعث دردسر شود. مگر آنکه بخواهند نقش دولت را تطهیر کنند و بگویند این هم تقصیر مردمه.
دولت فعلی را دولتی میشناسیم که در خصوصیترین جزییات شهروندانش مداخله کرده است. با این حد از نفوذ دولت در عرصۀ فرهنگ و عقاید مردم، معاف کردن نقش آن در شکلگیری مردم و مختومه کردن دادگاه به این زودی، مقداری عجیب به نظر میرسد. مگر آنکه معتقد باشند همه وقتی از شکم مادرهایشان بیرون میآیند به صورت فطری باید یکپا دکارت و انیشتین و پروفسور سمیعی باشند. تطهیر دولت از سوی اصلاحطلبانی که امرار معاششان با انداختن مسئولیت مشکلها به گردن دیگران تامین میشود جای تعجب نیست، اما حتماً جای تعجب دارد وقتی میبینیم حتی مردم عادی هم در این شرایط باز میگویند تقصیر مردمه.
آخر به این سؤال جواب ندادیم که آیا دست در بینی کردن مردم در خیابان هم اصلاً مقصری دارد و اگر دارد کیست؟ به نظر میرسد این یکی حتماً تقصیر مردمه. دولتها هنوز مانده آنقدری قدرتمند شوند که حتی توی دست در بینی کردن مردم هم مداخله کنند و ضوابط و شرایط و لیستی-برای-پر-کردن برایش بسازند. فعلاً این یکی به نفع اصلاحطلبان.