این نوشته دیرتر ویراسته و دریافتنی میشود (:
از رودخانهای که میانگین یک متر ژرفه رد مشو!
چندبار تاکنون از آتلانیک - با یک پرواز ٧ ساعته - رد شدهاید و ١، ٢، ٣ یا ٦ ساعت دیر رسیدهاید؟ یا هتا شاید[1] از روی ناآرامی آزاردهندهی چندتایی آتشفشان چند روز دیرتر؟
اکنون چندبار تاکنون ١، ٢، ٣ یا ٦ ساعت زودتر رسیدهاید؟
بروشنی میتوانیم ببینیم که در برخی پرگیرها[2] ناقطعیت هنودی[3] یکراهه دارد: به زمانِ رسیدنِ بیوسیده[4] میافزاید.
این بسادگی از روی یک هنودِ کوژ[5] برمیخیزد.
هنودهای نابرشمرده
در بررسی ایرنگِ[6] ترزال[7] پرسش این نیست که یک ترزال پرسون[8] است یا نه و یا آیا با فربود[9] همخوانی[10] دارد؛ بساکه باید درآورد ایرنگهای ترزال هنایشهای سامان بالاتر گزارهای (higher order terms) ندارند که به سوگیری به یک راستا بیانجامد. در اینجا ما میتوانیم ببینیم که ناقطعیت درباره جهان، در بیوسش[11] به دیرتر رسیدن خواهد انجامید.
گرایندهای[12] خُرد
بیانگارید که کسی به شما میگوید که گرایند یک رویداد ٠ است. ولی شما به رایانش او اعتماد نمیکنید. زیرا گرایند نمیتواند کمتر از ٠ باشد، هتا در آکسفورد، بیوسش گرایند شما میبایستی بالاتر باشد، دستکم بالاتر از نرخ ایرنگ[6] بیوسیده[4] در رایانش چنین گرایندی.
ایرنگ ترزال[7] در گرایندهای خرد براه[13] نامتناسبی میافزاید (و همینجور در گرایندهای کران میکاهد). این هنود[3] تنها در گرایندهایی که در نزدیکی همسایگی ٥. میباشند خنثی است.
کریای[14] کوژ[5] و «نابرابری Jensen»
من یک کریای کوژ را اینجور میکراننمایم که یک «برآمدهی دوم بایی[15]» داشته[16] باشد، ولی این ساختار مزداهیکین[17] بخوبی در کار نمیترزباند[18] (چراکه دوبار-دگرسانیکتاد میخواهد). پس، پیشبُردینانهتر، کوژی[19] روی یک بازه از Δx، نابرابری زیر را میخوشناید[20]:
½[ f(x + Δx) + f(x − Δx)] > f(x)
یا هماگانهتر، یک آمایش[21] رژگین[22] از کریاهای تیلهای[23] روی آسهی[24] سِتانیک[25] (x) بالاتر از کریای آمایشهای رژگین میباشد.
یک کریا کاو[26] وارونهی آن میباشد. براه[13] نابرابری Jensen، اگر ما برای کریا از "اوپراتور بیوسش[11]" سود ببریم، آنگاه بیوسش میانگین بالاتر از میانگین بیوسشها خواهد بود:
EΣf(ωiXi)) > ΣωiE f(Xi))
برای نمونه، یک تاس معمولی (٦ رویه) را در نگر بگیرید و بیانگارید که پرداخت برابر است با شمارهای که تاس فرومیآید. پرداخت بیوسیده[4] (میانگین) میشود:
اکنون چارگوش پرداخت را میگیریم:
هنگامیکه،
پس، از آنجاییکه چارگوشیدن[27] یک کریای[14] کوژ[5] است، میانگین چارگوش پرداخت بالاتر از چارگوش میانگین پرداخت خواهد بود.
----
1. ^ Šâyand|| شایند: ممکن ϢEn Possible
2. ^ Pargir|| پرگیر: پیرامون, محیط Environment
3. ^ آ ب Hanud|| هنود: اثر, تاثیر Effect
4. ^ آ ب پ Bayusidan|| بیوسیدن: چشمداشتن, انتظار بردن To expect
5. ^ آ ب پ Kuž|| کوژ: محدب ϢEn Convex
6. ^ آ ب Irang|| ایرنگ: خطا; لغزش Error
7. ^ آ ب Tarzâl|| ترزال: مدل; نمونه ϢEn, ⚕☉ Model
8. ^ Parsun|| پرسون: باریک; دقیق Precise
9. ^ Farbud|| فربود: فرابود; آنچه فرای ما هست; واقعیت Reality
10. ^ Hamxvânidan (ham+xvânidan)|| همخوانیدن: همخوانی داشتن; مطابقت کردن To match
11. ^ آ ب Bayuseš|| بیوسش: چشمداشت Expectation
12. ^ Gerâyand (agar+âyand)|| گرایند: احتمال, اگرآیند Probability
13. ^ آ ب Barâye (bar+âye)|| برایه: خروجی Outcome
14. ^ آ ب Karyâ|| کریا: تابع; پردازه ⚕☉, ϢEn Function
15. ^ Bâyi|| بایی: +; مثبت Positive
16. ^ Dâte (dât+e)|| داته: قانون Law; rule
17. ^ Mazdâhikin|| مزداهیکین: ریاضیاتی Mathematical
18. ^ Tarzabânidan|| ترزبانیدن: ترجمه کردن To translate
19. ^ Kuži (kuž+i)|| کوژی: محدبی ϢEn Convexity
20. ^ Xušnudan|| خوشنودن: راضی کردن To satisfy
21. ^ Âmâyeš|| آمایش: ترکیب Combination
22. ^ Ražgin|| رژگین: خطی; رژگون ϢEn Linear
23. ^ Til|| تیل: نقطه; تیله ϢEn Point
24. ^ Âse|| آسه: مختصه ϢEn Axis
25. ^ Setânik|| ستانیک: افقی; برگرفته از ستان, به زمین و رو به آسمان خوابیدن Dehxodâ Horizontal
26. ^ Kâv|| کاو: مقعر ϢEn Concave
27. ^ Cârgušidan (câr+gušidan)|| چارگوشیدن: جذر گرفتن ϢEn To square