توییت علی اکبر جوانفکر:
اسحاق جهانگیری: شرایط کشور از نظر معیشت، بودجه و شرایط ارزی بسیار بحرانی است.
جوانفکر:
شما اثبات كرده اید كه هیچ برنامهای برای برون رفت از این بحران خود ساخته ندارید. اگر كوچكترین تعلق
خاطری به ملت و ایران عزیز دارید، كنار بروید و بیش از این مردم را نابود نكنید و كشور را به قهقرا نبرید!
پایان ماموریت روحانی؛ وقت خوب استعفاء
«عصرایران» در یادداشتی به قلم مصطفی داننده نوشت:
برخی آدمها برای مقطعی مناسب هستند و بعد از مدت دیگر جواب نمیدهند و باید جای خود را به دیگری بدهند. در سپهر سیاست ایران،
حسن روحانی به « شیخ دیپلمات» معروف است. او در مهمترین مذاکرههای تاریخ جمهوری اسلامی با دولتهای خارجی حضور داشته است.
نقش موثر در ماجرای مک فارلین، حضور در مذاکرات ایران و عراق بعد از جنگ 8 ساله، ریاست گروه مذاکرهکننده در پرونده هستهای در دولت
اصلاحات و بالاخره برجام.
حالا تمام راههای مذاکره بسته شده است و تقریبا حسن روحانی شانسی برای اداره کشور از طریق مذاکره و گفتوگو با طرفهای مقابل ندارد.
آمریکا حرف خود را میزند. اروپا منفعل است و دقیقا نمیداند در مقابل ایران و آمریکا چه باید بکند، عربستان و اسرائیل هم تا آنجایی که میتوانند
در حال موش دواندن در این فضا هستند.
فضای روحانی، فضای مذاکره است و الان دیگر استراتژیهای او جواب نمیدهد و کشور در حالت سکون مانده است. فضای جدید سیاست جهانی
شاید احتیاج به آدم تازهای داشته باشد. روحانی میتواند به عنوان اولین رییس جمهور مستعفی ایران شناخته شود. رییس جمهوری که بعد از دیدن
به گِل نشستن کشتی برجام، از سمت خود استفعا داد تا فرد دیگری عهده دار سمت ریاست قوه مجریه شود.
روحانی انتخاب مناسبی برای سال 92 بود. در آن زمان ایران احتیاج به مذاکره و گفتوگو داشت و طرفهای مقابل نیز برای این کار آماده بودند. شاید
هر فردی به غیر از روحانی به قدرت میرسید ما شاهد امضای برجام نبودیم.
حالا داستان فرق کرده است و ایران احتیاج به دولتی دارد که بتواند گلیم خود را در شرایط فعلی از آب بیرون بیاورد...
توییت علی اکبر جوانفکر:
باهنر: ما موافق استعفای روحانی نیستیم. بالاخره رئیس جمهور تا پایان دوره باید کار را جلو ببرد.
- سرنوشت یک ملت نباید فدای فردی ناکارامد و بی برنامه شود. قانون اساسی هم راه برون رفت را پیش بینی كرده است.
اصرار بر ماندن روحانی تا پایان دوره دهن کجی آشکار به ملت ایران و خون شهداست.
توقف همکاری شرکتهای دارویی جهان با شرکتهای ایرانی/ مقالات علمی را هم پذیرش نمیکنند!
محسن اسدی لاری، مدیرکل همکاریهای بینالملل وزارت بهداشت نوشت:
برخلاف دروغهای برایان هوک بسیاری از شرکتهای دارویی و بایومد آمریکایی، اروپایی و غیره بهعلت تحریمها همکاری تجاری خود را با
شرکتهای ایرانی متوقف کرده اند. علاوه بر این، برخی از مجلات پزشکی از پذیرش مقالات محققان ایرانی بهعلت تحریمهای غیرقانونی
آمریکا خودداری میکنند.
دکتر آلبرت بغزیان: در دولت دکتر احمدی نژاد توزیع ارز دولتی عادلانه بود
دکتر آلبرت بغزیان، استاد اقتصاد دانشگاه تهران گفت:
افزایش تورم طی سالیان اخیر سبب شده بر قیمت و ارزش داراییهای دهکهای بالا اضافه شده و از طرف دیگر دهکهای پایین بیشترین ضرر را از تورم ببینند.
بهعنوان مثال ارزش مسکن طبقات بالا افزایش یافته ولی طبقات پایین مجبورند با قیمت بیشتری این مساکن را اجاره بکنند.
وی افزود: حقوق کارمندی و کارگری نیز در سالیان اخیر متناسب با تورم افزایش نیافته که این امر نیز به افزایش فاصله طبقاتی بیش از پیش دامن زده است.
بغزیان در پاسخ به سوالی درخصوص علت افزایش نیافتن ضریب جینی در سالهای بین 86 تا 92 نیز تصریح کرد: در این سالها نیز قیمت ارز از 1500 تومان به
3000 تومان رسید لکن همه کالاها گران نشد و توزیع ارز دولتی عادلانه بود و احتکاری نیز صورت نمیگرفت، از طرف دیگر ارز دولتی بین گروههای هدف همچون
دانشجویان و به واردات کالاهای اساسی اختصاص مییافت.
این کارشناس مسائل اقتصادی گفت: در آن دوران، ارز دولتی به هیچوجه رانتی نبود و خود دولت نیز قیمت آن را افزایش نداده بود و واردات نیز امکانپذیر بود و از
طرف دیگر تحریمها مانع عدم تولید نمیشد ولی در دوره فعلی ارز دولتی به کسانی اختصاص یافت که یا محصول وارداتی خود را احتکار یا کالای دیگر برای سود
بیشتر خود وارد میکردند.
نفت در برابر غذا / طرح ژاپن و فرانسه برای دولت حسن روحانی!
رسانهها گزارش دادهاند که ژاپن و فرانسه طرحی مشترک برای دادن وامی حدودا به ارزش ۱۸.۴ میلیارد دلار برای تامین غذا و دارو به ایران ارائه
دادهاند و شرط آن پایبندی کامل تهران به برجام است. این وام با فروش نفت بازپرداخت خواهد شد.
مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی پیش از غرق گفته بود برجام موجب شد کشور به مرحله نفت در برابر غذا نرسد. حالا دولت مطلوبش به مرحله
نفت در برابر غذا برای حفظ برجام رسیده است!
"حالا چی میشه؟ حالا چکار کنیم؟"
✍️ پدرام سلطانی
این دو پرسش دنیای ذهنی این روزهای مردم ماست. آنقدر در دو سه ماه گذشته با این دو پرسش روبرو شده ایم که بصورت هذیان گونه در
ذهن و فکر ما رژه می روند. مردم کوچه و بازار، از هر طبقه و قشری، جویای پاسخها و نظرات هم در باب این سئوالات هستند.
در نگاه من پاسخ پرسش "حالا چی می شه؟" هنر یک حکمرانی است. این پرسش آینده ایست که یک دولت برای مردمش ترسیم می کند.
او با نشان دادن این آینده مردم را در مسیر حرکت ملی گسیل می کند. هرکس در اندازه ی خواست و آرزوی خود راهی این آینده می شود.اگر
حاکمیت تصویر "حالا چی می شه؟" را برای مردم واضح و قابل تشخیص بکشد، مردم کم و بیش پاسخ "حالا چکار کنیم؟" را در خواهند یافت.
آینده، نقطه ی مشخصی برایشان خواهد شد و هر کس با وسیله و توشه ی خود به سوی آن راه خواهد افتاد. هنگامی که این اتفاق بیافتد
کشور به راه خواهد افتاد، زیرا جهت حرکت مردم کم و بیش یکسان و یکنواخت خواهد شد. رشد اقتصادی، توسعه ى فرهنگی، حرکت علمی،
اشتغال، خلاقیت و فناوری، همه و همه راه خود را پیدا می کنند. به فوتبال نگاه کنید! تصویر واضح و مشخص است: "دروازه ات را حفظ کن،
دروازه ی حریف را بگشا!" فوتبالیست خوب کسی است که این تصویر واضح را در ذهن نگه دارد و برای رسیدن به آن تلاش کند.
دوره ی گذشته ی ریاست جمهوری آقای روحانی هدف، گشایش در تعاملات بین المللی و حل مشکل هسته ای بود. این هدف را تقریباٌ همه ی
مردم فهمیده بودند. تصویر ساده بود و تکلیف همه هم مشخص. در این دوره اما هیچ چیز مشخص نیست. در این دوره پاسخی به پرسش "حالا
چی می شه؟" از سوی دولت و مقامات ارشد داده نشده است. ارکان کشور برای تعیین پاسخ این سئوال با هم به فهم مشترکی دست نیافته اند.
تشویش و التهاب جامعه از این است که مردم یک قدمی خود را تاریک می بینند زیرا دولت (در معنای عام آن) نه راهی ترسیم کرده و نه نوری بر
آینده انداخته است. رئیس محترم جمهور با مردم حرف می زند و ایشان کنجکاوانه در جستجوی پاسخ به پرسش "حالا چی می شه؟" هستند
اما هیچ سرنخی به دستشان نمی آید. تمام حرف مسئولین این است که حریف می خواهد به ما گل بزند. این ترسیم آینده نیست. مردم باید
بدانند هدف دولت، هدف بلند مدت کشور و رویکرد مشخص حاکمیت ما چیست در غیر اینصورت هرکس به سمتی توپ می زند، و برخی هم توپ
را بر می دارند و می برند.
سرمایه ی اجتماعی یک کشور هم تنها می تواند پشت پاسخ به سئوال "حالا چی می شه؟" جمع شود. اگر کسی به این سئوال پاسخ داد و
مردم پاسخ او را پسندیدند، به او رأی خواهند داد یا پشت سر او خواهند ایستاد، و او اینگونه سرمایه ی اجتماعی پیدا می کند. اگر به این سئوال
پاسخ نداد مردم به پاسخ "حالا چکار کنیم؟" او هم توجه نخواهند کرد زیرا نخست باید این باور را بیابند که او مقصد را شناخته و نشان داده است.
کشور ما بصورت خزنده و آرام هدفش را گم کرده است. رویکردهایی که از زبان برخی مسئولین، به عنوان هدف، جاری می شود آنقدر مبهم و با
یکدیگر متناقضند که در جامعه مقبولیت نمی یابند. اهداف سالانه و کوتاه مدت ما آنقدر زیگزاگ و متقاطع هستند که هیچ مقصدی را نشانه
نمی روند. حتی همین اهداف کوتاه مدت و زیگزاگ، امروز دیگر وجود ندارند. اگر کسی در سطح عالی کشور بصورت واضح، معقول و باورپذیر پاسخ
پرسش "حالا چی می شه؟" را ندهد مردم در مقام تشخیص "حالا چکار کنیم؟" دست به اقدامات تدافعی می زنند تا خود را از گزند آینده ی نامعلوم
حفظ کنند. ارز می خرند، طلا می خرند، فرصت طلبی می کنند، مهاجرت می کنند، انواع تخلفات را مرتکب می شوند و سر آخر اعتراض می کنند،
در فضای مجازی ناسزا می گویند و با هم گلاویز می شوند.
تعریف ما تاکنون در مقوله ی "حکمرانی خوب" با دنیا متفاوت بوده است. برای همین پاسخ سئوالات ساده اما کلیدی را، که یک کشور را باید هدایت
کند، نداده ایم. ما باید هرچه سریعتر به سئوالات اساسى رایج در جامعه پاسخ بدهیم، پاسخهای شفاف و قانع کننده. احاله کردن پاسخها به شش
ماه و یکسال آینده هزینه ی حفظ یکپارچگی و سرمایه ی اجتماعی را باز هم بالاتر می برد. مردم حق دارند که از رئیس جمهور و مسئولینشان
بخواهند که دست از موعظه ی ایشان بردارند و ساده و صریح بگویند که "حالا چی میشه؟"
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)