چون یک پِـییاخته ز دیگر پییاختگان بیاگاهد و خود دگر پییاختگان بیاگاهاند و از پیِ این آگاهشها خویش برآید و خویش خود را
بخودآگاهاند و دریــابـَد که بـِجُـز خودْ ناخودی نیز بخودْ آگاهــد, آنگاه زِ خویشتن پرسد ڃرا هستم و کوشد که پِیواژد ڃرایش را ❆ ڃون
نِـپاهـد خویـشْ نیکْ اندرْ پَـرگیــــر بیـابـد آنْ ریــزآژنگــان کیهانیـک و ڃون رفتْ از پیِ آنها رِسَــد به آنْ تیـلِ آغــازی, همانْ مِــهبــانـگِ جـهـانگُـسـتر.
پِییاخته = پِـی (عصب) + یاخته = neuron
واژیدن = سخنیدن = سخن گفتن
پــِیواژیدن = پاسخ دادن (پی گرفتن سخن)
نِـپاهِستن / نِـپاهیدن = مشاهده کردن = to observe
نون = اکنون = nun = now
پـَـرگیر = پیرامون, environment
ریزآژنگ = microwave
کیهانیک = cosmic
تیل (til) = نقطه, point; واژهیِ نزدیک دیگر «تیله»
مهبانگ = big bang
نکته:
آغازی ≠ آغازین; «آغازی = یک آغاز» که از آغازنماییِ جهانمان میگوید و راهِ ڃرخیکیِ (= ڃندبارگی) آن را نمیبندد.
تا دنبال شود (: