نوشته اصلی از سوی
Rationalist
مشکل اینجاست که از حدود خود خارج شده و در مباحثی به اظهار نظر می پردازد که نه صلاحیتش را دارد و نه توانایی اش را!
چنانچه شما نیز در جستار شناخت شناسی، از دستاوردهای دانشیک و توصیفات فرگشتیک، جهت توضیح اساسی ترین مقولات شناخت شناسی سود برده اید!
حال دانشمندانی همچون داوکینز که موقعیت خوبی در این راستا بدست اورده اند، همچون کشیشانی به تبلیغ دین فرگشت/علم گرایی می پردازند.
اینکه ابزار دین، جهان پس از مرگ و خداست و ابزار فرگشت مشاهده تجربی و ژن و... دگرسانی ای در فریب و هدایت شدن گله ی عوام ندارد.
آروین -> خرد / فرنود -> سُهش -> درسُهش -> برسُهش -> ...
experience -> reason / logic -> sensations -> feelings -> emotions -> ...
این جهانبینیست که جایگاه ارزشی هر چیز را نشان میدهد و خاستگاه همگی همان تجربه/آروین است.
شناختشناسی نیز بهمانند, زیر آروینگرایی جای دارد نه پشت آن, زیرا همهی
دریافتها خواه ناخواه از آروین میگذرند, نون برخی خردپذیر, برخی درسهشپذیر, ولی همگی آروینپذیر.
فرگشت در شناختشناسی بروشنی کاربرد دارد, زیرا برای نمونه در فرگشت ما رنگهای سبز را بهتر
میبینیم و آسانتر سایههای آن را از هم بازمیشناسیم, ولی اگر این را فاکتور نکنیم در شناختشناسی
دچار لغزش خواهیم بود. یا نمونهی گویاتر, فرگشت یادآوری چیزهای دردناک را آسانتر از خوشایند کرده, از
همینرو سوگیریای به نام availability bias را پدید آورده که در شناختشناسی بی اندازه نقش دارد.
کسیکه با این سوگیری و روند آن در اندیشهاش آگاه نیست بسیاری از شناختهایش لغزشمند خواهند بود.