Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
پرسش و پاسخ‌های فلسفی/دانشیک با مزدک بامداد - برگ 19
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 19 از 19 نخستیننخستین 12345678910111213141516171819
    نمایش پیکها: از 181 به 190 از 226

    جُستار: پرسش و پاسخ‌های فلسفی/دانشیک با مزدک بامداد

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      Archive: andishehaa.com - Q&A - #8

      ***

      مزدك بامداد
      07-04-18
      پیک 64


      نگارنده ی نخستین : جستار
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...3275#post13275



      بیخود است .
      مفهوم حرکت کاملا از مفهوم زمان مجزاست .
      شما اگر 10سال هم بی حرت بمانید به همان اندازه (10سال) پیر خواهید شد .
      حرکت مفهومی وابسته و نسبی در مکانیک است .
      شما ممکن است نسبت به چیزی ثابت و درهمان حین نسبت به مرجعی دیگر متحرک باشید .
      در حالی که مفهوم زمان ، مفهومی مطلق و غیر وابسته است .

      بازنوشت :
      نگارنده ی نخستین : منظومه
      1--...

      2-- راستی در همان جوامع الحادی ! اگر شخصی از کشته پشته بسازد و به هر دلیلی دم به تله ندهد ، تکلیف چیست ؟؟
      حساب و کتابی دارد ، یا با مردنش پروندهء سیاهش هم به گور فرستاده خواهد شد ؟؟



      اراجیف است .
      از کجا به این نتیجه رسیده اید که تمام جنایات بشری محصول رفتار آن جامعه است .
      پس شما یکجا تمام جنایتکاران تاریخ
      از جمله فرعون ها ، سزار ها ، هیتلرها و .. را تبرئه کرده اید و جهان بشری
      را شایسته آن جنایات و ظلم ها دانسته اید تنها و تنها به این دلیل که این
      جنایتکاران در این جوامع بشری متولد و رشد یافته اند .
      ١-شوربختانه سواد و اندیشه ندارید، چرا؟
      چون ما گفتیم كه همه نوع حركت، حتی حركت
      الكترون ها بگرد هسته و .. هم ایستانده میشوند
      و بیخود نبود كه گفتیم كهدر اینجا هم باید فرض
      كرد كه ماده نابود و اجسام متلاشی نمیشوند.
      در جاییكه هر گونه حركت ( برونی و درونی)
      از میان رفته باسد، شما پیر نمیشوید، چرا كه
      پیری از فعل و انفعال بیوشیمیایی در پیكر ما
      در برابر زیان های زیستبوم پدید میاید و
      زمانی كه حركت نباشد، زیانی هم به پیكر شما
      نمیرسد و كنش و واكنش شیمیایی هم انجام نمیشود.

      ٢- روشن است كه این سخن من درست است، چرا كه
      نه هیتلر و نه چنگیز و و نه حتی خمینی،
      از زهدان مادر آدمكش زاده نشدند! شدند؟
      آنها در در دریافت فرهنگی از پیرامون
      همبودین و فرهنگی خود ، در روند نبرد
      فرازیست ( تنازع بقا)، راه ابتدائی تری را
      برگزیدند كه راه نابخردانه تری است، یعنی
      كشتار همنوعان. آنها در همبود های خود
      چنین سدند كه شدند و در تراز پسین است
      كه فردیت و میزان خرد آنها مطرح است.
      بزبان دیگر، جامعه ای كه پروانه میدهد
      كه یك بیخرد كله خشك، بهر طریق رهبرش
      بشود، باید در شگفت نشود، زمانی كه تاوان
      این سستی ویا بیخردی و یا هر چه دیگر
      خود را پس بدهد.


      ***

      مزدك بامداد
      07-04-18
      پیک 65


      نگارنده ی نخستین : alijohar
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...3288#post13288



      1-
      واقعا هم باید كمی اندیشه كرد و ار آن نترسید؛ ارتباط حركت و زمان و ماده
      را فیلسوف بزرگ ما خیلی دقیق تر از عرایض شما ؛ سالها قبل بیان داشت ،
      منهم معتقدم ماده بدون حركت مفهوم ندارد و اگر با مغز به سمت یك سیاه چاله
      شیرچه بروی ؛ حركت زمان كند تر و كند تر میگردد ؛ اما سوال مرا جواب ندادی
      و طفره رفتی ؛ باید دقیق جواب بدهی وگرنه.

      الف - ماده حركت میكند و حركت و زمان از او انفكاك ناپذیر است .
      ب- چرا باید ازلی باشد ؟ چه اشكالی
      دارد مثلا یك خدایی با یك قدرت "كن فیكونی " آن را از هیچ حادث كرده باشد
      ؟ دقت كن روی خدا و ایجاد از هیچ بحث نكن ؛ روی اینكه چون حركت لازمه ماده
      است و زمان به تبع حركت حادث می شود "پس" ماده ازلی است بحث كن .

      پ- آن پس قرمز رنگ(ببخشید كه چشمتان درد گرفت !) ، یك "پس" علمی نیست ؛ زائده توهم شماست.
      [color=#0000ff]ت- و اما راجع به هایزنبرگ بدبخت ؛
      قرار شد به زبان بسیار بسیار ساده ؛ توضیح دهی چگونه یك ذره را فرستادید
      "ازل" و برگشت و آمد كه به شما آگاهی داد ماده در آن زمان با قوانین و
      مشخصات امروز (در عرض این 15 میلیارد را میگوییم) ؛ وجود داشته !
      [/IMG]http://imgur.com/ZlALx.gif[/IMG] [/size]
      2- به فرض اینكه دانشمندان معتقد
      باشند آن 4 نیرو در هم ادغام بوده اند ! سپس كم كم جدا شده اند ، برو 100
      هزار میلیارد سال قبل از بینگ نمی دونم چی چی ! دانشمندان شما چه میگویند
      . ؟ !

      3 -ازلیت مفهومی نیست كه به همین
      سادگی برای فرار از پاسخ علت غایی به آن متوصل بشی ؛ ازلیت مفهومی "غیر
      علمی " و فلسفی و عقلانی " است و هیچیك از فیزیكدانان ستاره شناس و ... در
      مقالات علمی خود راجع به آن اظهار نظر نمی كنند چون بر خلاف متدولوژی علم
      است .(البته اگر غیر علمی بودن را مساوی غلط بودن ندانی )

      4- این تاپیك به نفع من !
      [color=#0000ff] [/IMG]http://imgur.com/OMbSK.gif[/IMG] [/size]
      همانگونه كه نشان دادیم، فیلسوف شما بیسواد
      بوده و باید بیاید اسپاشزمان ( spacetime )
      را یاد بگیرد!
      بدون حركت ماده نمیتواند وجود و معنی داشته
      باشد و همانگونه كه گفتیم مفهوم زمان هم از
      دگرگونی و حركت بدست میاید. پس در جاییكه
      ماده( حركت) نباشد، زمان نیست و یا بوارونه،
      ماده كه هست ، زمان هم هست، یا بزبان دیگر،
      ماده در هر زمانی هست، چون زمان را خودش
      " میزاید". این را كه ماده در هر زمانی باشد
      را میگویند " ازلی "، یعنی زمانی نبوده كه ماده
      نبوده باشد و یا زمانی نیست و نخواهد بود كه
      ماده نباشد .

      اگر شما بتوانید زمانی را نشان بدهید كه بدون
      ماده باشد، انگاه حق باشماست و ماده ازلی نیست!

      خود افرینش ( خلق ) هم یعنی پدید اوردن چیزی از هیچ،
      یعنی زمانی چیزی نبوده و " سپس" بود شده است و بر
      این پایه امكان ندارد، مگر در زمان. همه كنش ها
      ( افعال) تنها در زمان ممكن و با معنی هستند و
      نه بیرون و فرای ان، چون یك كنش، در حقیقت یك جنبش
      ( حركت) است و بدون ماده متصور و ممكن ینست.
      خود واژه ی " حادث" كه بكار ببردید، واژه ای
      زمانی ( temporal ) است، چرا كه رخ دادن
      یك كنش و كار ( فعل) است و ناگزیر در زمان انجام میشود.
      برای همین هم هست كه كلیسا و فیلسوفان دینی شما
      در این پرسمان گیر كرده اند!
      ت-
      اینهم بیسوادی شماست، چرا؟
      چون زمانی كه شما به تلویزیون در دومتری خود نگاه
      میكنید، در حقیقت به گذشته نگاه میكنید و فوتون های
      آن ، كه همان ذرات آگاهی دهنده هستند، از گذشته برای
      شما "داده" و "آگاهی" میاورند، هرچند ١ میلیاردم ثانیه
      باشد! زمانی كه به ماه نگاه میكنید، به چند ثانیه پیش
      پی میبردیو وضع ماه را در چند ثانیه ی پیش میبینید
      و زمانی كه به خورشید مینگرید به گذشته ( چند دقیقه ی
      پیش ) مینگرید و زمانی كه به ستاره ی مثلاً آلفا سنتوری
      مینگردی، به ٤ سال پیش نگاه میكنید و زمانی كه
      به كهكشانی كه یك میلیون سال نوری با ما دوری دارد
      نگاه میكنید، یك میلیون سال پیش را میبینید و زمانی
      كه رادیوی شما امواج پس زمینه ی كیهانی را میگیرد،
      به ١٤ میلیارد سال پیش نگاه میكنید.
      پس میبینید كه ذرات آگاهی رسان، خیلی خوب هم میتوانند
      از گذشته برای شما آگاهی بیاورند و آنهم از همه ی
      زمانه های گذشته! و در پی این است كه فیزیددانان پی
      میبرند كه ماده در گذشته هم همین قانون های انجا
      و اكنون را داشته است.

      ٢- بر پایه فرنود استقرا، در همان زمان هم
      بایستی قانون های مادی بر قرار بوده باشند،
      مگر خلاف آن ثابت شود ( به بند بالا نگاه كنید)

      ٣- چرا نباشد؟
      مفهوم زمان در دانش رُل بزرگی بازی میكند و ازلی
      بودن، تركیب مفهوم زمان و مفهوم بینهایت است كه هر دو
      در فیزیك و ریااضی بكار میروند و معنی آن نیز چیزی
      نیست جز " هرزمانی " ، " همیشگی " ، یا به زبان ریاضی،
      بینهایت منفی ( منفی بینهایت ) در محور فرضی زمان .

      ٤- شما همواره بازنده بوده و هستید و خواهید بود!


      ***

      مزدك بامداد
      07-04-20
      پیک 66


      نگارنده ی نخستین : جستار
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...3512#post13512



      همچنان ره بخطا رفته اید :
      گرچه با فرضی که کرده اید (سکون در همه
      سطوح مادی) ممکن است از پیر شدن جلوگیری نمایید ولی همچنان در سفسطه ای
      عمیق در مورد زمان گرفتار هستید .

      زیرا همانطور که توضیح دادم زمان مفهومی مستقل از حرکت است .
      حرکت مفهومی وابسته و نسبی در مکانیک است .
      شما ممکن است نسبت به چیزی ثابت و درهمان حین نسبت به مرجعی دیگر متحرک باشید .
      در حالی که مفهوم زمان ، مفهومی مطلق و غیر وابسته است .
      سرعت کمیت معرفی کننده و میزان "حرکت" است .
      لذا تعریف سرعت بیانگر واقعیت خواهد بود :
      سرعت میزان مسافت طی شده در واحد زمان است .
      که این نشان می دهد سرعت خود کمیتی وابسته به زمان است .
      بنابراین ، گفتار شما درخصوص وابسته کردن زمان به حرکت به دور از خرد است .
      به عبارت روشن تر توقف حرکت سبب توقف زمان نخواهد شد .
      [color=navy]شوربختانه اندیشه و سواد شما مورد تردید قرار گرفت . [/IMG]http://imgur.com/WWAg5.gif[/IMG] [/size]
      خیر!
      اكنون كه پذیرفتید كه سخم من در باره ایستادن
      جنبش ( حركت) و پیری درست است، نشان
      میدهد كه سواد خودتان مورد تردید !! قرا گرفت!

      اینكه در فورمول فیزیك ، سرعت مسافت طی شده
      در زمان ! است كه نشان نمیدهد كه سرعت وابسته
      به زمان است! من هم میتوانم این فورمول را از
      آنوَرَش بگویم كه زمان، همان مسافت بخش بر سرعت
      است و در نتیجه زمان به سرعت وابسته است!!

      آزمایش اندیشوی من كه شما هم پذیرفتید، نشان داد
      كه زمان از جنبش بدست میاید و بدون جنبش معنی ندارد
      و خود سرعت هم تنها میزان كمی ویا بسیاری انرجی
      جنبشی ( حركت) است. یعنی دو جسم جنبنده كه دارای
      جرم یكسان ولی انرژی های گوناگون باشند، دارای میزان
      جنبش گوناگون هستند : یعنی تندای گوناگون دارند ( تندا= سرعت)

      اگر بازی اندیشوی ما را نتوانستید درست دریابید،
      اینكه توقف جنبش به ایستادن زمان میانجامد را
      خود شما با خریدن دو ماهی هم میتوانید انجام دهید.
      یكی را در فریزر ( جاییكه جنبش از جرم گرفته میشود) و یكی
      را بیرون بگذارید و پس از دو هفته آندو را باهم بسنجید!!


      ***

      مزدك بامداد
      07-04-21
      پیک 67


      نگارنده ی نخستین : alijohar
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...3610#post13610



      1-منهم
      معتقدم كه دانش با خرافات جور در نمی آید ؛ و هر چی دانش پیش می رود
      خرافات و توهمات انسان ها كمتر می شود.دانش به ما تفسیری علمی از پدیده ای
      اطرافمان میدهد و كسی را یارای مبارزه با آن نیست .

      2- ما می تواتیم از آفرینش تفسیری علمی داشته باشیم و لی این تفسیر برای ما "باید و نباید " ی را دیكته نمی كند و این خیلی خوب است.
      3- اما در كنار تفسیر "علمی " می توانیم تفسیری
      "فلسفی " و "زیبائی شناسانه " از آفرینش هم داشته باشیم و این ها با هم در
      تضاد نیستند بلكه هر كدام حوزه ای از حوزه های آفرینش را تفسیر میكنند .و
      هر كدام "باید و نباید " های خود را موجب میشوند.

      4- نظریه توحید میگوید كائنات ، تجلی زیبایی خرد و
      اندیشه ناب هستند كه در هر لحظه به یك جلو خود را به ما می نمایانند ،
      فرشتگان موجوداتی خوشگل هستند كه خداوند نقش "كامند و كنترل " را به آنها
      داد ، در این "مدل" ؛ آفرینش هوشمند است و رفتلر انسان در كائنات تاثیر
      گذار ؛ خواسته او موجب Rearange كائنات میگردد ؛ او مانند یك "مگس" در روی
      یك تكه كلوخ در فضای بیكران سرگردان نیست ؛ حالا شما به این حرف ها بگو
      خرافات ! منهم میگویم استقرا ناقص از كائنات لازم هست ولی كافی نیست.
      پس شیطان موجودی بدگل است كه تجلی بیخردی الله است!
      rearrange ! را هم كسی میكند كه arrange نخستینش كشك بوده باشد

      ***

      مزدك بامداد
      07-04-21
      پیک 68


      نگارنده ی نخستین : alijohar
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...3650#post13650



      [/size]فیض ازل به زور و زر ار آمدی به دست
      آب خضر نصیبه ی اسكندر آمدی
      دو هیچ به نفع من !
      بیخود است!
      یك روز كه پاسخ دیر میشود این اقا برای خود اعلام پیروزی میكند!

      پرسمان این بود كه شما گفتید كه از گذشته آگاهی ندارید كه نشان دادیم كه داریم.!
      اینجا یكی توی دهان شما !
      اینكه تا 15 میلیارد سال آگاهی داریم و پیش از آن نداریم، به معنی ازلی نبودن ماده نیست!


      دیگر اینكه در گاه جهل، حكم استقرا مقدم است و اگر شما ندانید كه فردا خورشید
      از باختر در میاد و یا خاور، باید بر پایه ی تجربه و استقای مشاهده، فرض را
      در عمل بر این بگذارید كه فردا هم خورشید از خاور در میاید، مگر اینكه همان
      فردا خلاف آن اثبات شود!
      پس از انجاییكه در 15 میلیارد سال گذشته ماده همان ویژگی خود را داشته
      ( كه گفتیم كه گذشته را هم میتوانیم ببینیم !!) پس هكم تجربه میگوید كه !!) پس هكم تجربه میگوید كه
      در گاه جهل باید فرض را در عمل بر روی استقرای
      مشاهده شده نهاد، یعنی سخن من سنگین تر از سخن شماست!
      اینهم دومین تودهنی !

      حكیم شما هم زمان را موجود ولی موجود ضعیف ! دانسته بود
      و ما هم میگوییم كه زمان تنها وجود ذهنی دارد و تنها در پیوند
      با مكان مطرح است. spacetime

      اینكه نظریه ی توحید شما هم میگوید كه ماده ازلی است
      پس اختلافی نداریم و ماده ازلی پس آفریده شده نمیتواند باشد،
      چون آفرینش تنها در زمان و از هیچ به چیزی
      میتواند انجام بگیرد چون فعل نیاز به حركت و زمان دارد
      ( و گرنه آفرینش شش روز به درازا نمیكشید!!) در فلسفه
      منظور از خلق هم creation ex nihilo یعنی آفرینش از هیچ !
      است و آن آفرینش عرضی ! تنها دگرگونی چینش مادی است كه عمه ی
      من هم میتواند بكند ( كتلت بپزد!) و ویژگی و توانایی خود ماده و ویژگی و توانایی خود ماده
      است ( عمه ی من هم مادی است!) و نیازی به الله و یا مانیتو و گاو ! نیست!
      پس اینهم یك تو دهنی دیگر!

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (04-10-2012),sonixax (06-21-2012)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      ***

      مزدك بامداد
      07-04-23
      پیک 69


      نگارنده ی نخستین : جستار
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...3709#post13709



      نادرست است .
      1- سفسطه "سخن در دهان گذاشتن" :
      من کی فرضیه شما (مبنی بر توقف زمان با توقف حرکت) را تایید کردم ؟؟؟
      بنده فقط توقف "پیرشدن" با فرض محال شما یعنی "توقف کلیه حرکت ها در کلیه سطوح مادی" را درست دانستم.

      2-این از عدم تسلط شما به موضوع است .
      زیرا شما در فیزیک (و کلا در تمام علوم) نمی توانید مفهوم اولی و پایه را
      با مفاهیم ثانوی تعریف کنید .(گرچه معکوس فرمول درست است)

      زیرا زمان یک مفهوم پایه در علوم است
      همان طور که مسافت ، دما و چند کمیت دیگر پایه هستند و بقیه کمیت ها از
      روی آنها تعریف می شوند مثل : سرعت ، شتاب ، تکانه، فشار و ...

      برای اینکه راحت تر درک کنید کار شما مثل این است که بجای آنکه بگویید :
      "خورشید ، کره ای متشکل از گازهای ملتهب است "
      بگویید : " گازهای ملتهب ، گازی است که در خورشید وجود دارد "
      و یا "کره ، شکلی است خورشید گونه "

      گرچه هر سه گزاره درست هستند اما از
      نظر منطقی با مشکل روبرو هستید زیرا ستاره خورشید مفهومی در سطح بالاتر از
      نظر شناخت است تا مفهوم کره .


      3- باز هم نادرست گفته اید . چون باید
      بگویم همانطور که خود بدان اشاره کرده اید فساد ماهی و پیرشدن انسان نتیجه
      فعلو انفعالات شیمیایی درونی است . و زمان مسئله ای کاملا ریشه ای و مستقل
      است .

      راستی بنظر شما (طبق بازی اندیشوی جدیدتان) زمان برای ماهی فریز شده متوقف شده ؟؟؟!!!!
      یا اینکه تنها در اثر کاهش محسوس دما از فعالیت باکتری ها و در نتیجه از فساد درونی (تجزیه شیمیایی) آن جلوگیری کرده اید ؟؟؟
      [color=navy](شوربختانه پاسخ کاملا روشن است ) )[/IMG]http://imgur.com/jQWqX.gif[/IMG] )[/size]



      بی پایه است
      1-
      از کجا نشان دادید که نسبت به 15 میلیارد سال پیش آگاهی دارید ؟؟؟
      راست می گویند که لاف کنتور نداره . بشر حتی از تاریخ همین دو سه قرن پیش خودش هم آگاهی کامل و بدون شبهه ای ندارد .
      اگر منظورتان نظریه هایی که در باب پیدایش کهکشان ها موسوم به " نظریه انفجار بزرگ" است که باید گفت :
      اولا: این موضوع صرفا یک نظریه است و در این خصوص نظریات متفاوت و گاها متناقض دیگری هم هست و مبنای یقین آوری ندارد .
      دوما: تخمین هایی که علوم نجومی در
      خصوص سیارات دیگر ، شکل گیری آنها ، عمر ستارگان و تولد یا مرگ آنها اعلام
      می دارد همگی برمبنای پاره ای از مشاهدات و محاسبات فیزیکی است .

      مثلا با بررسی فرکانس اشعه های ساطع شده از ستاره ای دوردست و گسسته گی های موجود در طیف نوری آن فاصله آن را تخمین می زنند .
      و همانطور که می دانید نه دقت اندازه گیری ها در حد یقینی است و نه اساسا فرمول ها و روابط فیزیکی کاملا دقیق و یقین آور هستند .
      و چه بسیار نظریات اینچنینی که پس از مدتی کاملا نفی و به طورکلی دگرگون شده اند .
      (همچون نظریات بطلمیوس در نجوم ، برخی قوانین نیوتن در فیزیک و نظریات گوناگون شیمیدانان در خصوص اتم )
      و فی الواقع آنچه مسلم است این است که
      انسان ، از اولین و نزدیکترین کره دیگر یعنی تنها قمر زمین (ماه) پای
      فراتر ننهاده اند . و سایر فضاپیما های بشر نیز حتی به انتهای همین منظومه
      شمسی ماه هم نرسیده اند که خود در برابر عظمت کهکشان ها از ریگی در بیابان
      کوچکتر است .


      دانش فعلی بشر کجا و دست یافتن به آغاز هستی کجا ؟؟؟

      3- با نظر دوست گرامی alijohar درخصوص
      خلقت و پایستگی آن بسبب صفت "خلاقیت" باریتعالی موافقم چراکه صفات خداوند
      عین ذات او هستند و همچون او ازلی و ابدی هستند .

      اما بایسته است که اینچنین بدان افزون کنم که:
      "خلق" در لغت به معنای " اندازه و پیمانه زدن " است
      و در اصطلاح میتوان اینگونه تعریف کرد که خلقت : " یعنی اندازه زدن و رنگ محدودیت بخشیدن به وجودی بی حد وحصر است"
      وبدین سان تمام عالم در هر لحظه در حال
      خلقت اند و به تجلی صفت "خالقیت" حضرت حق ، آن به آن در محدوده و اندازه
      جدید قرار می گیرند و خلقتی نو پدید می آید .

      بنابر این خلقت به هر دوصورت اتلاق می شود :
      چه "خلق الاشیاء من عدم " : که به
      واسطه اراده الهی از هیچ در آنی خلقتی صورت می گیرد چنانکه فرمود :" انما
      امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن ، فیکون ".(بدرستیکه امر پروردگار
      اینگونه است که هرگاه اراده شیئی نماید به او می گوید :"باش" پس "می باشد
      ")

      و چه هنگامی که می فرماید :" خلق الانسان من صلصال كالفخار " و از خلقتی ، خلقت دیگری را از دریای وجودش پیمانه می زند .
      جناب بیسواد،
      1- اینكه چیزی در فیزیك مفهوم پایه ای است، دلیل نمیشود
      كه دارای اصالت و تقدم وجودی باشد. برای نمونه همین زمان،
      از روی تكامل تاریخی فیزیك است كه مفهوم پایه ای شده
      ولی ااكنون میدانیم كه زمان وجودی ذهنی است و به میزان
      حركت ( كه مثلاً در میدان گرانشی كمتر میشود و ..) پیوند
      دارد، چنانكه نسبیت انشتین و آزمایش اندیشوی ما هم نشان داد.
      نقطه و خط و عدد هم مفاهیم پایه ای هندسه و ریاضی هستند
      ولی وجود خارجی ندارند، بلكه مفاهیم ذهنی و تجریدات هستند!

      فعل و انفعالات سیمیایی هم همان حركت مولكول ها و اتم هاو ..
      هستند دیگر بیسواد! چیز دیگر كه نیستند! زمانی كه این حركت ها
      كند شوند، همتراز ان است كه زمان كند تر شده است، همچنانكه
      گفتیم، چون مفهوم زمان از نرخ حركت بدست میاید!

      2-زمانی كه شما به ستارگان و كهكشان های دوردست
      نگاه میكنید، در حقیقت به گذشته و به میلیونها و میلیارد
      ها سال پیس نگاه میكنید دیگر، چون نور آنها میلیارد ها
      سال در راه بوده كه به شما برسد،. برای همین دانشمندان
      به چگونگی ماده و جهان در گذشته آگاهی دارند بیسواد!
      چند بار بگویم كه فهم كنید!
      اصاً شما بروید از بحث كنار و به بحث من و علی جوهر
      نگاه كنید بس تان است! مزاحم بیسواد!


      ***

      مزدك بامداد
      07-04-23
      پیک 70


      نگارنده ی نخستین : alijohar
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...3757#post13757




      سوال این نبود ، شما
      داشتید نظریه هایزنبرگ بدبخت را به زبان بسیار بسیار ساده توضیح میدادید
      كه یك ذره آگاهی بخش میفرستم میرود می خورد به سیب و ... ! من گفتم یكی هم
      بفرست بره ازل ! برای ما خبر بیاره ، اگر هم تكان خورد عیب نداره !




      كسی نگفته ماده ازلی نیست ؛ هست ، ولی شما نمی توانید ثابت كنید .





      تكرار پذیری را بگو ، فحش نده ، مرا نمی توانی به انفعال بیندازی ، باید جواب بدهی وگرنه .



      با انگلیسی نوشتن كاری از پیش نمی بری ، برو مفهوم
      "اشتداد" در فلسفه بزرگان را بفهم تا بدانی منظور از ضعیف بودن زمان از
      نظر حكیم ما چیست.




      نیاز به خدا فقط در مبدا نیست ؛ كه شما آن را خودسرانه ازلی كردید !


      اگر عمع شما هوشمند است كه خوب به نظریه توحید اقرار كردی
      و باید بفرستمت حمام برای مراسم غسل مسلمانی ! اگر هم عمع ات آدم نیست
      یعنی هوشمند نیست كه ...
      بیسواد!
      نیازی نیست كه این ذره را حتما ما بفرستیم، او میتواند
      از خورشید هم بیاید و روز شما را روشن كند كه
      چیز ها را ببینید و همینگونه میتواند از كهكشانهایی
      كه میلیارد ها سال نوری از ما دورند بیاید بی اینكه
      ما نیاز به فرستادن ! انها داشته باشیم !

      راستی كه چه بیسواد هایی به تور ما میخورند!

      بسواد!
      از دو سو نیاز نیست كه ما ازلی بودن جهان را ثابت كنیم:
      1- اثبات یعنی نشان دادن درستی سخنی به " دیگری" و
      چون شما خود میگویید كه جهان ازلی است، نیازی به اثبات نیست!
      2- چیزی را باید اثبات كرد كه بیرون از نورم مشاهده و آروین
      شده (تجربه شده) باشد. برای نمونه، نیاز نیست كه كسی عدم
      وجود دراكولا را اثبات كند، چون تا كنون دراكولا دیده نسده،
      ولی بوارونه، ادعای وجود دراكولا نیاز به اثبات دارد.
      نمونه ی دیگر: همه پروتون هایی كه ازمایش و مشاهده شده اند
      دارای جرم كاملاً یكسان هستند و دیگر كسی نمیتواند بگوید
      كه اثبات كنید كه پروتون های هسته ی سیاره ی اورانوس ! هم
      همین جرم را دارند، بلكه بوارونه، اگر كسی ادعا كند كه
      این پروتون های مركز سیاره ی اورانوس، جرم دیگری دارند،
      او باید سخن خود را اثبات كند.
      در مورد ما هم چیزی كه مشاهده شده این است كه ماده در این
      15 میلیارد سال مشاهده شده همین است كه بود و هست و اینكه
      هرگز مشاهده نشده است كه چیزی از هیچ پدید بیاید و یا هیچ
      بشود. بر این پایه ازلی بودن جهان امری پیشفرض و مشاهده شده است
      و نیازی به اثبات در 16 میلیارد سال پیش یا 16 میلیارد سال بعد یا در
      هسته ی فلان ستاره ( زمانها و مكانهای گوناگون) ندارد، بلكه بوارونه،
      اگر كسی ادعا كند كه ماده ازلی نیست و میتواند از هیچ افریده شود،
      اثبات بر دوش اوست كه باید "دستكم یك نمونه" خلاف نورم نشان دهد!

      اینهم یك آموزه رایگان در منطق برای توحیدی های بیسواد!

      دیدگاه حكیم شما را هم گفتیم كه مال عهد بوق است واكنون فیزیك نوین
      را داریم كه با تكیه بر دستاورد های نوین، زمان و مكان و ماده و .. را توضیح میدهد.

      دیگر اینكه موضوع " تكرار پذیری " !!(؟) نیست، بلكه استقرای در مشاهده است، یعنی
      ما در " هر" مكان و " هر" زمان كه " هر" پروتونی را آزمودیم، همان بود و بر این
      پایه، چون حتی یك مورد خلاف هم دیده نشده، نمیتوان از تكرار پذیری سخن گفت، بلكه
      از یكپارچكی تجربه و مشاهده كه حكم استقرا و پیش فرض نورم را تعیین میكند، یعنی
      یك وزنه ی منطقی كه شما ندارید و ما داریم !

      بیسواد ، معنی ازل ان است كه مبداء ( زمانی ) در كار نیست دیگر!
      این بیسواد فكر میكند كه یك " روز " ازل، یعنی اولین روز
      [size=4]در آغاز زمان !!(؟؟) وجود دارد! ، ازل یعنی بدون وجود دارد! ، ازل یعنی [color]
      داشتن مبداء درزمان، یعنی بینهایت منفی در محور فرضی زمان، بیسواد واپس مانده!

      ----
      بیسواد!
      بارها گفتیم كه همه موجودات جهان ، از كوارك گرفته تا ادم، دارای درجات
      گوناگون هوشمندی ، یعنی داد و ستد داده ها و آگاهی هستند. برای همین هم
      ازذره های اگاهی بر و آگاهی گیر و .. سخن گفتیم. یعنی خود ماده در هر ترازی
      از هوشمندی، چینش خودش را دگرگون میكند، خود نیروهای ذاتی مادی با همان
      هوش نخستینی و ساده ی خود، در پیروی از فرمان نیروی گرانش و یا نیروهای هسته ای
      خورشید را میسازند و عمه من هم چون از همین ماده ساخته
      شده در اثر تكامل دارای درجه ی هوشی بالاتری است و میتواند چینش سیب زمینی و گوشت را
      به چینش كتلت تبدیل كند !
      پس هوشمندی ذاتی ماده است ونیاز به افریننده ی هوشمند نداریم، چنانكه آفرینشی هم نداریم !

      ***

      مزدك بامداد
      07-04-23
      پیک 71


      نگارنده ی نخستین : korosh bozorg
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...3771#post13771



      با
      سپاس فراوان از مزدک. این نوشته ها و پرسش و پاسخ ها را اگر میتوانید در
      قالب یک فایل یا .... بیاورید تا انبار کنیم و در آینده هم که شاید این
      تارنما وجود نداشت از آنها بهره بگیریم.
      درود.
      زمان ندارم، اگر میتوانید خودتان زحمت كپی
      اینها را در یك فایل word بكشید كه سپس
      بتوان این فایل ویا pdf این فایل را در اینترنت نهاد.
      سپاس


      ***

      مزدك بامداد
      07-04-24
      پیک 72


      نگارنده ی نخستین : Renad
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...4000#post14000



      من یك ماتریالیست هستم ؛ به چه دلیل فداكاری و مرگ در راه وطن "خوب" است.؟
      چون اگر نكنید، دشمن شمارا گردن میزند و خانواده تان
      را در بازار مدینه بعنوان كنیز و غلمان ! بفروش میرساند!

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (04-10-2012),sonixax (06-21-2012)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      Archive: andishehaa.com - Q&A - #9

      ***

      مزدك بامداد
      07-04-24
      پیک 73


      نگارنده ی نخستین : Renad
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...3960#post13960



      [color=blue]اگر
      این كار را كردی ؛ یك نسخه اش را هم ئی میل كن به آدرس "عدم ات ساین یاهو
      دات كام " تا من با دی لیت آنها ارواح خبیثه را هم بهرمند كنم .
      [/IMG]http://imgur.com/s3Aab.gif[/IMG] [/size]
      با لودگی و كل كل كاری از پیش نخواهید برد!

      ***

      مزدك بامداد
      07-04-24
      پیک 74


      نگارنده ی نخستین : منظومه
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...3928#post13928



      1-- جناب مزدک اونهایی که به صرفه نیست را جواب ندادی ، چون مکتب سرتاپا لجنت جوابی برایش ندارد .

      مثل :
      الف ) فرزایست بهینه ژن در تکامل انسانها .... کارش به کجا کشید ؟؟؟
      ب ) الزام عقلی در ارتکاب فعل نیک و بد ....... جواب ندادی ؟؟؟
      ج ) سرانجام فرار مجرمان و تبه کاران از چنگال قانون ، تاا آخر عمر ... بی پاسخ ماند ؟؟؟
      و ....... حالا اینها به ذهنم بود .
      گرچه هر چه ادامه بدهید و با آن دانش! ادعائیتان بخواهید به جنگ دین بروید ، لائی دادنهایتان بیشتر می شود ، یعنی پاسخ بر طبق مزاج .

      2-- من متوجه نشدم ، شما چگونه به این تاپیک عنوان "فلسفه" دادید در حالیکه با همان عنوان "دانش" بیشتر سازگار بود تا "فلسفه" .
      ضمن اینکه شما ، پایتان در علوم عقلی می لنگد و بعد از چند پست از پاسخ عاجز میشوید .
      شما را به فلسفه چه ؟؟!!
      پاسخ شما را دادیم، بایستگی خردپذیر (الزام عقلی ) در
      نگهداشت جان خود و زادمان خود و زمین خود و بنمایه های
      خود است. گنجشك هم این اندازه عقل را دارد.
      در بعد اجتماعی هم برای اینكه شما امنیت و آسودگی داشته
      باشید باید دیگران هم از شما اسوده و امن باشند، یعنی بزبان
      دانشیك ، باید یك " قرارداد اجتماعی " باشد كه فرازیست
      و زندگی بهینه همگان را فراهم كند و برای نگهداشت این
      قراداد اجتماعی هم نیاز به پلیس از یكسو و آموزش و پرورش
      فرزندان برای پایبندی به این قرارداد اجتماعی از سوی دیگر است.
      از انجاییكه جهان و آدمیان همواره در دگرگونی هستند،
      همبود های آنها و این قرادداد های همبودین هم باید در
      دگرگونی و تكامل باشند و این با دگم و ایه نمیشود ، بلكه با
      قانون بدست آمده از خرد جمعی از راه دمكراتیك میشود
      كه انهم نیاز به محور دانستن انسان ( هومانیسم) و حقوق بشر دارد.
      برخی از مواد این قرارداد اجتماعی در برگه های قانون نوشته شده
      و برخی " شفاهی" است، كه همان اخلاق میباشد و نیازی به گارانتی
      دوزخ و بهشت نیست، چرا كه فهم عقلی بس است كه كسی بداند كه
      اگر او این قراداد را زیر پا نهد، تا از ان سودی ببرد، دیگران هم چنین
      كرده و آن قراداد كه خود اورا هم نگهبانی میكرده، از میان میرود و
      شالوده ی همبودین ( اجتماعی) از هم گسسته و ویرانی و بدبختی و
      رنج و دشمن بر كشور و در این میان بر خود او نیز فرود میاید.
      بر این پایه، انگیزه ی خردپذیر رفتار نیك بدرستی روشن است ولی
      در گذشته كه مردم بیابانی و سوسمار خور بودند و از خردگرایی
      میان انها نشانی نبود ، برای پذیراندن این سخن، از ابزار سفستی
      ترسانیدن از دوزخ ( انذار!) و یا از ابزار " در باغِ سبز نشان دادن"
      ( مثلاً وعده ی فرج باكره ی حوری و غلمان و شراب و ..) سود میبردند!

      پس میبینم كه سخن و آموزه های ما ( مكتب! ما) لجن نیست، بلكه مكتبی لجن
      است كه تروریست میپرود، جاهلانی میپرورد كه در چاه نیایش كرده و پول
      در آن میریزند، جز آفتابه چیزی درست نكرده و در تریاك و شیره كشی مقام
      اول جهان را بدست آورده است !

      ---

      فلسفه از دانش جدا نیست و فلسفه نوین باید فلسفه دانشیك
      ( علمی ) باشد و گرنه ارزش ندارد. هردو دانس و فلسفه،
      ریشه در آروین و فرادید جهان ( تجربه و مشاهده جهان)
      دارند، امّا كار فلسفه دیدن كل و پیوند های كلی است.( كلان بینی)

      شوربختانه واپس ماندگان اسلامی، می پندارند كه فلسفه یعنی اینكه
      جوهر و عرض و نمیدانم .. این واژگان تازی را بلغور كنند! در
      حالیكه جان فلسفه تنها اندیشیدن در كار جهان در كلانی انست
      و هر كه اینگونه اندیشید، فلسفیده است و هر كه رفت و مزخرفات
      مصباح یزدی را یاد گرفت، ممكن است لیسانس فلسفه بهش بدهند
      و یك جا كارمند و كاره ای بشود ولی فلسفه نكرده است!

      ***

      مزدك بامداد
      07-04-24
      پیک 75



      بخش
      عمده ای از كائنات در چند ثانیه اول ایجاد شد ؛ بطور قطع ما به آن ذره ها
      آمده و رفته اند ! پس مجبوری برای كسب اطلاع از شرایط صفر و جند میلی سكند
      بعدش ؛ ذره ها را بفرستی ! خودت به زبان بسیار بسیار ساده گفتی ! سریع
      اقدام كن در غیر اینصورت باید خودت را به مراكزی كه بعدا معرفی میكنم
      معرفی كنی !




      راستی كه چه بیسواد هایی به تور ما میخورند!



      بازنوشت :
      بسواد!
      از دو سو نیاز نیست كه ما ازلی بودن جهان را ثابت كنیم:
      1- اثبات یعنی نشان دادن درستی سخنی به " دیگری" و
      چون شما خود میگویید كه جهان ازلی است، نیازی به اثبات نیست!

      تو باید بر اساس مبانی تئوریك خودت قضیه قدیم بودن را ثابت كنی (كه نمی توانی ) ؛ من به سادگی می توانم





      بازنوشت :
      2- چیزی را باید اثبات كرد كه بیرون از نورم مشاهده و آروین
      شده (تجربه شده) باشد. برای نمونه، نیاز نیست كه كسی عدم
      وجود دراكولا را اثبات كند، چون تا كنون دراكولا دیده نسده،
      ولی بوارونه، ادعای وجود دراكولا نیاز به اثبات دارد.

      به همین دلیل است كه باید قدیم بودن ماده را ثابت كنی



      بازنوشت :
      نمونه ی دیگر: همه پروتون هایی كه ازمایش و مشاهده شده اند
      دارای جرم كاملاً یكسان هستند و دیگر كسی نمیتواند بگوید
      كه اثبات كنید كه پروتون های هسته ی سیاره ی اورانوس ! هم
      همین جرم را دارند، بلكه بوارونه، اگر كسی ادعا كند كه
      این پروتون های مركز سیاره ی اورانوس، جرم دیگری دارند،
      او باید سخن خود را اثبات كند.

      بله ؛ اما باید ابتدا ثابت كن مشخصات پروتون های اورانوس هم همین مشخصات پروتون های خودمان را دارد !


      بازنوشت :
      در مورد ما هم چیزی كه مشاهده شده این است كه ماده در این
      15 میلیارد سال مشاهده شده همین است كه بود و هست

      در 16 میلیارد سال قبل چی ؟
      [color=red]مثل اینكه فراموش كردی راجع به ازل حرف میزدی [/IMG]http://imgur.com/s3Aab.gif[/IMG] [/size]



      بازنوشت :
      و اینكه
      هرگز مشاهده نشده است كه چیزی از هیچ پدید بیاید و یا هیچ
      بشود.
      پشت یك وانت نوشته بودند : گشتم نبود‘ نگرد نیست !




      بازنوشت :
      بر این پایه ازلی بودن جهان امری پیشفرض و مشاهده شده است
      و نیازی به اثبات در 16 میلیارد سال پیش یا 16 میلیارد سال بعد یا در
      هسته ی فلان ستاره ( زمانها و مكانهای گوناگون) ندارد، بلكه بوارونه،
      اگر كسی ادعا كند كه ماده ازلی نیست و میتواند از هیچ افریده شود،
      اثبات بر دوش اوست كه باید "دستكم یك نمونه" خلاف نورم نشان دهد!

      بر اساس نظریه توحید ماده ازلی است . تو ازلی بودن را بر اساس تئوری های خودت به من ثابت كن ؛ تو هم ادعا داری .


      ...

      بازنوشت :

      دیدگاه حكیم شما را هم گفتیم كه مال عهد بوق است واكنون فیزیك نوین
      را داریم كه با تكیه بر دستاورد های نوین، زمان و مكان و ماده و .. را توضیح میدهد.

      این افتخار بزرگی برای ما ایرانیان است
      كه حكیم بزرگ ما بعد چهارم ماده را در عهد بوق (آنگاه كه دوستان شما در
      عمق جهالت قرون وسطایی به سر می بردند) كشف و به جهانیان شناساند.



      بازنوشت :

      دیگر اینكه موضوع " تكرار پذیری " !!(؟) نیست، بلكه استقرای در مشاهده است، یعنی
      ما در " هر" مكان و " هر" زمان كه " هر" پروتونی را آزمودیم، همان بود و بر این
      پایه، چون حتی یك مورد خلاف هم دیده نشده، نمیتوان از تكرار پذیری سخن گفت، بلكه
      از یكپارچكی تجربه و مشاهده كه حكم استقرا و پیش فرض نورم را تعیین میكند، یعنی
      یك وزنه ی منطقی كه شما ندارید و ما داریم !

      بحث من بر سر تكرار پذیری یك عنصر جزئی
      نیست ؛ راجع به ازلیت كائنات به عنوان یك كل صحبت می كنیم ؛ كائنات چند
      بار بینگ نمی دونم چی چی داشته كه تو به ازلیتش پی بردی ؛ تكرار پذیری
      متدولوژی روش شناسی علم است جهت اطلاع.


      ..

      بازنوشت :
      بیسواد!
      پس هوشمندی ذاتی ماده است ونیاز به افریننده ی هوشمند نداریم، چنانكه آفرینشی هم نداریم !
      عجب بدبختی با این موجود پیدا كردم ؛ حرف خودم را به خودم تحویل می دهد :
      جمله ذرات عالم در نهان با تو میگویند روزان و شبان
      ما سمیعیم و بصیریم و هشیم با شما نا محرمان ما خامشیم

      بحث سر آن كلمه و نتیجه گیری غیر علمی
      شماست "پس ! " كدام پس صبر كن با هم بریم ؛ یعنی چی ذاتی ماده ! تا كم
      میاورید : ذاتی ماده ؛ ازلی ! نه خیر قربان نمی شه باید دلیل بیاوری وگرنه
      .

      پس رو صامت شو و خاموش باش
      از وجود خویش "والی !" كم تراش
      همین است كه میگویم كه بیسواد هستید!
      شما از یاد برده اید كه هر مكان امروزی ، در حقیقت در
      مهابنگ، همان جا بوده است! یعنی مكان انبساط یافته است و
      ذره های 15 میلیارد سال پیش هم اینجا هم آنجا و هم همه جا

      هستند و جایی هم نرفته اند و رد هم نشده اند!!
      یعنی هر مكانی كه اكنون داریم، در آنزمان، مكان مهابنگ بوده است!
      اینهم باز آموزش رایگان به بیسوادان توحیدی!
      اگر فیزیك ( كیهانشناسی) هم بخوانید میبینید كه امواج پس زمینه ای Cosmic microwave
      background
      [size=4][color=#0000ff]هنوز هم به ما از 13،7 میلیارد سال پیش ( زمان مهابنگ كه شما به 15 میلیارد
      روند كردید!) میرسند و بر این پایه سخن شما نادرست (=كشك!) است!

      ---
      حكم منطق:

      گفتیم كه نیازی به اثبات نورم نیست. خلاف آن نیاز به اثبات دارد!

      نیازی به اثبات اینك در ژرفای اورانوس ، پروتون های ما نند پروتون
      ها زمین هستند نیست، بلكه ادعای خلاف ان نیاز به اثبات دارد

      پس همنگامی كه چیزی در همه جهان در درازای 15 میلیارد سال
      یكسان مشاهده و آروین شده است، نورم است و خلاف آن
      نیاز به اثبات دارد. یعنی میتوان گفت كه الكترون در آینده
      هم بار منفی خواهد داشت و پیش از 15 سال پیش هم بایستی
      چنین بوده باشد، چون دلیلی نداریم كه فرض خلاف انرا بپذیریم !

      --
      پشت وانتی كه من دیدم نوشته بودند كه آهوی بیابان ، عروس خیابان !

      --
      نظریه توحید كه ادعا میكند چه اثباتی اورده است؟
      امّا سخن من از روی آروین و مشاهده دانشیك و
      فرجام یابی ( نتیجه گیری) منطقی است و از معده و

      [size=4][color=black] شعر و عرفان بازی و دكلمه و بحر طویل نیست

      ---
      حكیم شما همچه چیزی را كشف نكرده، پس از انیكه
      انشتین كشف كرده، دوستان به دست و پا آفتاده و با
      تفاسیر آنچنانی ناگاه بعد چها رم را از شعبده بیرون
      آورده اند! كار تازه ای هم نیست! ، اسلامیون از قران هم
      اینگونه معجزات علمی ! را ( البته پس از كشف آنها بدست
      كفار! ) بیرون میكشند كه "وای قران هم اینو گفته ها !! "

      --
      ما از این جا كه ماده از هیچ پدید نمیاید ( و همچو چیزی هم
      هیچ جا مشاهده نشده )=یعنی اصل نخست فیزیك به ان هوده رسیده ایم .

      ---
      فرجام یابی ما منطقی و دانشیك است. این ماده ( جرم/انرژی) است
      كه خود ماده را میجنباند ( چون ماده از جنبش درست شده) و در پی ان
      چینش های چیز های مركب بدست خود ماده دگرگون میشوند ونیازی به
      موجود غیر مادی هوشمند نداریم، یعنی آدمی خانه میسازد
      یا كتلت درست میكند، پرستو لانه میسازد، دریا سنگها را
      میفرساید و باد ستون های آهكی درست میكند و گرانش ( ذرات یا میدان جاذبه) سیب
      را بروی زمین میاندازد و این ها همان دگرگونی همواره ی مادی
      با هوش مادی در درجات گوناگون ان هستند و برای هیچ پدیده ای نیاز به خدای
      غیر مادی و ابَرهوشمند! نبوده و نیست،
      پس وجود خدا بایسته نیست و اثبات نمیشود
      و بر این پایه در حكم عدم است!

      شعرتان هم ارزانی خودتان !
      بجای فرنود شعر میبافد بیسواد!
      [/IMG]http://imgur.com/QM8Ml.gif[/IMG]


      ) بیرون میكشند كه "وای قران هم اینو گفته ها !! "
      [/IMG]http://imgur.com/Sc2G6.gif[/IMG] ) بیرون میكشند كه "وای قران هم اینو گفته ها !! "


      ***

      مزدك بامداد
      07-04-26
      پیک 76

      هیتلر كه خودكشی كرد و المان را بباد فناداد
      پس چه جوری قدرتش را زیاد كرده ؟


      ***

      مزدك بامداد
      07-04-27
      پیک 77


      نگارنده ی نخستین : زیبا
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...4402#post14402



      هر
      قدرتی مانند فواره است .... در زمان (معمولا بسیار) کوتاهی سر بر می آورد
      و عده یی قدرت پرست را مسحور جلوه خود می کند و به دنبال می کشاند ....

      و به زودی سقوط کرده و نابود می شود ....

      تا کنون هیچ قدرتی در میان بشر ماندگار نبوده .....


      بویژه قدرت های فاشیستی كه خود را به الله
      هم وصل كرده باشند و هواداران مسحور !
      شده ی آنها بخود بمب هم ببندند!و یا همه ی

      مخالفان خود را صهیونیست و غیره انگ بزنند!

      امّا اندیشه ها و شناخت های مثبت و انسانی
      و دانشیك و خردپذیر، تا آدمی هست، بجای
      می ماند و آشكار و یا نهفته، راه خود را میگشاید.


      ***

      مزدك بامداد
      07-04-28
      پیک 78


      نگارنده ی نخستین : Hamid
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...4597#post14597



      سلام آقا مزدک.من مدت ها بود که دنبال آدم منطقیی مثل شما می گشتم ولی پیدا نیمشد.
      در مورد اثبات عدم آزادی اراده از شما یه کمکی می خواستم.
      من با خیلی از رفیقام در مورد آزادی اراده بحث میکنم و از هر راهی که میخوام براشون اثبات کنم که اراده فقط یه احساسه، قانع نمیشند.
      اگه میشه یه توضیح منطقی برای عدم آزادی اراده بگین که عوام پسند باشه
      به نظر من اراده یک احساسه و به این خاطر به وجود آمده که ما از تمام دلیل هایی که بر کاری که در یه لحظه انجام میدیم، آگاهی نداریم.
      فرمایش های شما كاملاً درست است و تنها احساس
      اراده آزاد را داریم ، چون از همه پارامتر های بیشمار
      و گاه ناشناخته ای كه به مغز ما وارد شده و تصمیم مارا
      تعیین میكنند، آگاهی نداریم. این اجبار زمانی بیشتر میشود كه
      به واكنش های ساده ی خود نگاه كنیم، مثلاً در صورت
      گرسنه شدن، تصمیم ما با احتمال بسیار بالا روشن است و
      آن خوردن خوراكی است.

      ---
      اثبات آن در این است در این جهان ماده قانونمند است
      و مغز ما هم یك دستگاه داده پرداز مادی است كه از قانون
      مادی، از جمله از اصل علیت پیروی میكند و چیزی كه
      از اصل علیت پیروی كند، دارای اراده ی آزاد نیست،
      بلكه از یك رشته ورودی ها، یك رشته خروجی ها را
      محاسبه میكند ( مانند یك ماتریكس كه از یك بردار ورودی،
      یك بردار خروجی میسازد) با این تفاوت كه این ماتریكس
      شكل پذیر است و توان یاد گیری دارد ( ویژگی شبكه نورنی )
      --
      هیچ چیزی تا كنون در این جهان دیده نشده كه بدون قانونمندی
      باشد و حتی احتمالات هم دارای قانون خود هستند و برای همین
      اراده ما هم تابع قانون است و این یعنی نبود اراده ی
      آزاد، چرا كه ازادی راستین اراده، میطلبد كه قانون و علتی
      برای تصمیم گیری خود، برای انتخاب این
      و یا آن راه نداشته باشیم، در حالیكه چنین نیست.

      ***

      مزدك بامداد
      07-04-29
      پیک 79


      نگارنده ی نخستین : زیبا
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...4612#post14612



      ترجمه :
      مطالبی که شما هم اکنون بازگو می کنید ، از قبل برنامه ریزی شده و درشما قرار گرفته ....!!!

      تأیید می کنید ...؟!
      بازهم سوادتان نرسید!
      مطلبی كه اكنون میگویم، در واكنش به مطلب هم اكنون شما
      ( داده های ورودی ) و فرمان ژنتیك ( نگداشت بهزیستی
      و فرازیست ژن ) با پیروی از خرد ( بهترین راه محاسبه
      واكنش خروجی ) محاسبه شده و پدید امده است!


      ***

      مزدك بامداد
      07-04-29
      پیک 80


      نگارنده ی نخستین : زیبا
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...4637#post14637



      پیروی از خرد ، نیاز به اراده و اختیار دارد بیسواد ....
      ولی شما فرمودید :
      بنا بر گفته خودتان ، همه رفتارهای شما از قبل طراحی شده و در وجود شما نهاده شده ....
      شما راهی برای
      انتخاب ندارید ... چون جهان قانونمند است و شما دقیقا همان می کنید که طبق
      قانون ، برنامه دهی شده اید .... خلاف قانون که نمی توانید بکنید .... می
      توانید ...؟
      بیخود است،
      گفتیم كه شبكه ی نورونی دارای ویژگی یاد گیری است.
      یعنی برنامه های مغزی شما هر روز و با هر تجربه
      دگرگون میشود و این با قانونمندی مادی منافاتی ندارد،
      چون حركت سرشت مادی است.

      بیسواد ....

      ***

      مزدك بامداد
      07-04-29
      پیک 81


      نگارنده ی نخستین : زیبا
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...4642#post14642



      تفاوت میان سلولهای زنده بدن با سلولهای مرده در چیست ....؟
      باید اكنون به این بیسواد ها زیستشناسی یاخته
      ای هم یاد بدهیم ! یاخته زمانی " مرده" است
      كه بصورت جبران ناپذیر از كار افتاده باشد،
      یعنی چرخه ئ مصرف انرژی فرو ایستاده باشد.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (04-10-2012),Pazhuhande (12-19-2012)

    7. #4
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      Archive: andishehaa.com - Q&A - #10

      ***

      مزدك بامداد
      07-04-29
      پیک 82


      نگارنده ی نخستین : Renad
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...4686#post14686



      [color=blue]حال
      كه "تصادفا" داری حرف هایی می زنی كه منهم موافقم ؛ سوال اینست كه چون هر
      فعلی از انسان سر میزند تابع اصل خلل ناپذیر "علیت " است با فرض اینكه
      سلسله امور نا متناهیه ممتنع نباشد ؛ در لحظه t=0 انفجاری رخ داد ؛ و
      "تصادفا" "موج و ذره " طوری بهم گره خوردند ؛ كه زمین پیدا شد و تصادفا
      شما پیدا شدید ؛ خوب آیا در سرنوشت خود نقش دارید یا خیر ؟ "سوال مشخص
      پاسخ مشخص " (این جمله از تروتسكی است ) . و چون نقش داری ما اسمش را
      گذاشتیم Rearrenge كائنات توسط انسان . این آچ مز اول [/size]


      [color=#0000ff]آچ مز دوم اینكه : حال اگر "فرض " كنیم خدای
      وجود دارد او چون به سلسله علل و معلولات آگاه است می تواند سر نوشت انسان
      را پیش بینی علمی كند ؛ این یعنی علم خدا به سر نوشت انسان كه مانع اختیار
      وی نیست .! [/size]


      حال كه به علیت به عنوان یك قانون عام و غیر
      قابل تخطی اعتقاد داری ؛ باید بدانی كه بر اساس علیت ؛ كلیه امور ممكن
      برای اینكه به وجوب برسند ضرورتا نیازمند علتند ؛ اما سلسله این امور نمی
      توانند نا متناهی باشند چرا كه در این صورت ما نباید هیچ وجوبی را مشاهده
      كنیم ؛ این آچ مز سوم

      و اما آچ مز چهارم ...
      بیخود است،
      مگر نگفتید كه خدا چیره برزمان است؟
      پس " پیش بینی " موردیت ندارد، چون او
      "پیش و پس" را یكجا میبیند ( و این بدان معنی
      است كه اختیار آدمی وا دانش خداوندی در تضاد
      است و ما در دیدگاه اسلام اختیار نداریم و سربوشت
      منا از پیش روشن است ; به داتسان موسی و خضر
      در قران هم نگاه كنید كه نمونه ای از این اجبار و حتی
      قصاچ قبل از جنایت را هم ببینید!)

      پس در دید اسلام ما در سرنوشت خود نقش نداریم!
      و از همان عام ذر مشخص بوده چه خواهد شد!!

      ----
      بازساماندهی ( rearrenge ) كه شما اكنون املایش
      را هم درست یاد گرفتید!، زمانی بایسته میشد كه ساماندهی
      نخستین بدرد نخور باشد!

      ----
      دیگر اینكه جناب بیسواد!
      در فلسفه و دانس نوین از تسلسل علّی سخنی در میان نیست
      بلكه تسلسل در چینش اشكلال مادی مطرح است كه هر چینشی
      از چینس پیشین مادی در اثر حركت كه ذاتی ماده است، فرارسیته
      است و هر آن و هر لحظه چینش ها و شكل ها در دگرگونی هستند
      و این تسلسل هم محال شمرده نمیشود وا بینهایت در گذشته و آینده
      ( ازلی و ابدی ) میباشد و برهان های فارابی و پورسینا هم در باره
      محال بودن تسلسل، دیری است كه رد شده اند. علت همه دگرگونی
      ها هم انرژی و یا نیروهای ذاتی مادی شناخته شده اند ، مانند
      گراویتون و فوتون و گلوئون و ...( فیزیك/ كوانتوم )

      پس شما هستید كه بیسوادی و آگاهی های كهنه شده و از رده بیرون
      شما. شما را آچمز نموده است!!


      ***

      مزدك بامداد
      07-04-29
      پیک 83


      نگارنده ی نخستین : Renad
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...4698#post14698



      پس
      چون این آجر زمانی می افتد كه آجر قبلی بزند به او ! و آن آجر قبلی زمانی
      چینشش به هم می خورد كه آجر قبل تر بزند به او ! و تا بینهایت ؛ بفرمایید
      در چه شرایطی ما میبینیم كه آجر ها دارند می افتند ؟ مگر بینهایت شما دان
      شیك باشد ؛ یعنی كوچلو موچلو باشد . این آچ مز چهارم .

      آچ مز پنجم اینكه فلسفه نوین (خارجی) علیت را با اصل عدم قطعیت در تضاد
      میداند (كه البته به دلیل عدم درك درست از علیت است ؛ تازه و ابتدایی
      هستند ایراد ندارد)
      بیسواد!
      روشن نكردید كه اصل علیت را میپذیرید یا خیر؟
      if
      yes:
      بر طبق گفته شما ، زمانی این آجر می افتد كه آجر پیشین به او
      خورده باشد: پس اكنون كه میبینیم كه این اجر می افتد، پس نتیجه
      میگیریم كه اجر پیشینی هم بوده و آجری پیش از پییشین و همینجور
      تا بینهایت و اشكالی هم ندارد، چون گفتیم كه ماده ازلی است!
      بوارونه، اگر بگویید كه یك آجری هست كه خود بخود می افتد
      و نیاز به اجر پیشین ندارد، فرض نخستین خود را كه ( افتادن
      هر آجر منوط به افتادن آجر پیشین است)را باطل كرده اید و كل
      استدلال شما باطل است. پس معتبر دانستن اصل علیت هم لزوماً
      به بینهایت بودن سلسله علّی منجر میشود=ازلی بودن ماده/حركت!
      No:
      از سوی دیگر اگر بگویید كه برخی پدیده ها علت ندارند و خودبخود
      روی میدهند، پس انگاه پدید آمدن چیز ها نیاز بایسته به علت ندارد،
      یعنی لزوم وجود خدا ( كه در تعریف دینداران علت اولیه است)
      منتفی میشود!

      به این میگویند : " آچمز"، بیسواد!

      ***

      مزدك بامداد
      07-05-01
      پیک 84


      نگارنده ی نخستین : Renad
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...4873#post14873



      اشكال
      دارد خوب هم اشكال دارد ؛ اگر رویداد "آ" علتش در نهایت در بینهایت است پس
      برو تا بهش برسی ! و وقتی رسیدی به ما هم بگو ! از آنجا كه هرگز به
      بینهایت نخواهی رسید پی علل تامه رویداد "آ" جمع نخواهند شد و رویداد "آ"
      هرگز اتفاق نخواهد افتاد ؛ اما حالا كه افتاده ! یعنی "آ" رخ داده ؛ پس
      حتما و بطور قطع تا بینهایت نبوده و لحظه ای بوده كه علل تامه وقوع "آ"
      جمع شده . فلسفه بچه بازی نیست برو راجع به مهبانگ مقاله بیار..
      .
      بیخود است،
      چیزی بنام علت تامه !! یا علت فاعلی و همانند های اینها تنها در
      فلسفه ی نادانشیك باستانی شما هست و نه در فیزیك نوین.
      هر چیزی كه روی میدهد تنها از نیرو های ذاتی ماده است
      و آنچه كه تسلسل دارد، چینش مادی است كه یكی جای چینش پیشین
      را میگیرد و علت این دگرگونی هم همین نیروهای ذاتی ( حركت)
      ماده هستند.پس هر چیزی كه روی میدهد، همان " علت تامه !" اش
      درست پشت سر آن بوده، یعنی جمیع تمام شرایط ( پارامتر ها و نیرو های ذاتی)
      برای روی دادن و یا پدید امدن چیزی در یك آن پیش از آن رویداد جمع بوده اند!
      و همین جور تا بینهایت منفی در زمان !
      پس این فلسفه و حكیم تان را بیندازید زباله دانی كه امروزه اینها منسوخ شده اند!!


      ***

      مزدك بامداد
      07-05-02
      پیک 85


      نگارنده ی نخستین : زیبا
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...4915#post14915



      [font=Tahoma][size=4][color=blue]
      [size=4][font=Tahoma][color=blue]درک احساسات نمی تواند توسط مغز باشد ....
      زیرا مادی نیستند ... خودتان اینرا گفتید ....
      مغز فقط می تواند فعالیت مادی داشته باشد ....
      تئوری و فهم نیز از همین دست هستند ....
      ..
      :






      Amygdala -> emotions
      The neural bases of emotion

      The amygdala as emotional centre
      Cells in the amygdala receive input from all sensory modalities, but
      many amygdaloid cells respond to complex stimuli only (e.g. faces)
      & some respond to all senses. The classic demonstration of the role
      of the amygdala in emotion is Kluver-Bucy syndrome, originally reported
      in monkeys whose amydalae had been removed (Kluver & Bucy, 1939).
      These animals showed: a) tameness & lack of fear b) indiscriminate
      eating patterns c) greatly increased & inappropriate sexual
      behaviour d) a tendency to attend & react to all visual stimuli e)
      oral examination of objects, all of which can be attributed to damage
      to the amygdala. Kluver-Bucy syndrome

      ..
      http://www.lifesci.sussex.ac.uk/home...d/emotion2.htm

      پس بازهم دانش بر پاد شما سخن میگوید!

      ***

      مزدك بامداد
      07-05-07
      پیک 86


      نگارنده ی نخستین : Renad
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...5356#post15356



      ماتریالیسم اینجا آچ مز می شود ؛ چون او حفظ حیات را همین حیاط فردی و مادی خودش تعریف كرده
      ؛ اما جهان بینی توحدی پاسخ دارد ؛ آنكه "خودش" را كشت به "خود " دیگری
      فكر میكرد ؛ برای حفظ آن "خود دیگر " خودش را كشت ؛ اینست كه "شهادت " در
      راه آزادی مردم در جهان بینی توحدی مفهوم عقلی و منطقی پیدا میكند و در
      ماترالیسم نه ! بلكه خیانت ممكن است لازم آید (برای حفظ خود )
      ماتریالیسم چنین چیزی نگفته ، ( سفسته تحریف مواضع طرف)

      ***

      مزدك بامداد
      07-05-12
      پیک 87

      در یكی دو ماه اینده زمان نخواهم داشت
      و در پی ان، كمتر میتوانم پاسخگو باشم و
      یا در گفتمان ها انباز شوم.


      ***

      مزدك بامداد
      07-06-16
      پیک 88

      به به !
      گویا چشم براهند ما دوماهی اینجا نیاییم تا این برادران و
      خواهران اسلامی ناب و الهی عبادی فی سبیلل الله به
      ما انگ بزنند و سفسته كنند و گمانه زنی و خاله زنك بازی
      در بیاورند كه اسلام عزیز مبادا از میان رفته و بركات
      ان برای مفت خور ها بریده شود!!


      ***

      مزدك بامداد
      07-06-16
      پیک 89


      نگارنده ی نخستین : sprit
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...9439#post19439



      حداقل بخشی اش از نوشته های خود شماست . آنها را
      که دیگر منکر نیستید .
      ضمن این که این دو ماه را هم حتما در فارومی دیکر به
      امور غیر انتفاعی اشتغال داشته اید .
      چه چنین باشد و یا نباشد، پیوندی با این جستار ندارد.
      گمانه زنی های خود را هم اینجا نیاورید. اگر درباره
      جستار نوایی دارید بیاورید و گرنه پارازیت غدغن است!


      ***

      مزدك بامداد
      07-06-17
      پیک 90

      [quote]

      نگارنده ی نخستین : زیبا
      http://www.andishehaa.com/forums/sho...9548#post19548



      کدامش را می خواهید انکار کنید ...؟
      سن خود را ...؟
      ستیزه جویی با مردم مسلمان ایران را ...؟
      دوستی و عشق به دشمنان خونریز و کینه توز مردم ایران را ....؟
      [size=4]چاک دادن سینه برای دفاع از تجاوز صهیونیستها و مزدوران آمریکایی را ....؟[

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    8. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (04-10-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •