درود
در این جستار قصد داریم در مورد شعر و ماهیت و فلسفه ی شعر سخن بگوییم.
البته در این جستار باید بانو سارا مشارکت داشته باشند و بطور آکادمیک و علمی و نیز احساسی در مورد شعر سخن بگویند.
درود
در این جستار قصد داریم در مورد شعر و ماهیت و فلسفه ی شعر سخن بگوییم.
البته در این جستار باید بانو سارا مشارکت داشته باشند و بطور آکادمیک و علمی و نیز احساسی در مورد شعر سخن بگویند.
چه خوب بود که اگر خودتان نخست یک تعریفی از شعر می آوردید و اینکه به چه چیزی شعر می گویید؟ عده ای که بیشتر در عالم برونند و محو ظاهرند شعر را همان مجموعه ای از واژگان می دانند که در کنارهم یک ترکیبی موزون و آهنگین را بدهد! همین! دیگر معنا و درونمایه و روح و اصالت مهم نیست! در حقیقت جهانی که شعر متولد می گردد همان عالم برون است و بس.
اما در مقابل هستند افرادی که به عالم درون نظر می کنند و شعر را محصولِ عالم درون و جنونِ شاعر می دانند! این افراد جهانی را که در آن شعر متولد می گردد را همان عالم درون دانسته اند.
حال اگر ممکن است نظرتان را بفرمایید از دیدگاه شما در کدام عالم شعر متولد می گردد؟
سارا (03-01-2016)
درود
راستش را بخواهید بنده با دوستی اهل اندیشه در هم میهن دور مورد عالم درون و برون و شهود و ... به بحث نشسته ایم و در مود این پرسش حضرتعالی در مورد عالم درون و اینکه اصلا آن چیست می توانید به این جستار مراجعه کنید که در آن مفصل به این نوضوع پرداخته شده و همچنان می شود و چه خوب می شود اگر شما هم در این جستار حضور یابید و مشارکت داشته باشید
درون و برون
thought (03-04-2016)
بله در هم میهن پیگیر مطالب و جستارهای شما هستم اما ترجیح می دهم که خواننده ی خاموش باشم اصولا در هم میهن یا در فروم هایی از این دست ترجیح بنده بر خاموش بودن است و مشارکت کم داشتن است چون همانطور که می دانید در هم میهن هم به مانند اینجا آدمهای نادان و بی سواد به وفور یافت می شوند و البته از آنجا که جمعیت آنجا چندین برابر اینجاست بخاطر همین هم تعداد روانی ها و دیوانگانِ خودشیفته اش هم چندین برابر دفترچه هست!
اگر هم دیدید اینجا آمدم و در گفتگوها شرکت می کنم دلیلی دارد که در همان ابتدای ورودم و در جستار بیانیه اعتراض به آن مدیر از خودراضی گفتم!
سارا (03-12-2016)
شعر ...
روان ادم برای رهایی از واقعیت ها نیاز به مرزهای تخیل داره . اندیشه ادم رو وادار به رستاخیز تخیل در قالب واژه میکنه .
پردازش ذهن در این مسیر شعر رو می آفرینه .
راستش را بخواهید اصالت را باید به این سخنگاه ها و فضاهای مجازی داد تا دنیای بیرون! چرا که در این دنیا تنها واژه ها هستند که بر روابط حکمفرما هستند و تنها از طریق آنان هست که ارتباط شکل می گیرد! در دنیای بیرون ظاهر آدمی است که بسیار تاثیر گذار است و بعد از آن کلام و اندیشه ی وی! از اینرو این عالم بیرون براستی هم عالم بیرون است و فرع! و شعری که در این عالم متولد شود دیگر نامش شعر نیست بلکه مر است!!! و رایانه هم می تواند از این مِرها بسراید!!!
اما عالم درون چیست؟ تازگی ها به این نتیجه رسیده ام که عالم درون عالمی است که در آن حقیقت کلمه بر ما آشکار می گردد!و شاعر کسی است که این حقیقت کلمه را برای عالم برون تفسیر می کند ! از اینرو چون این حقیقت وجوهِ مختلفی دارد پس شعرهای متعدد و گوناگونی هم سروده می شود و در نتیجه شاعران گوناگونی هم خواهیم داشت!
thought (03-14-2016)
اکنون که عمیق تر به این موضوع نگریستم، لازم شد اعتراف کنم که من آن هنگام درک بسیار محدودتری نسبت به جایگاه زبان، واژگان و ادبیات داشتم. از این رو با موضعی تقلیل یافته به موضوع می پرداختم.
اما اکنون باید درک کنم "عالم درون" در اندیشهتان دقیقا چیست؟ و اینکه بیشترین درک از خویشتن را چه می دانید که در آن شعر متولد می شود؟
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
سارا (08-19-2016)
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)