• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 5 از 5

    جُستار: چمشناسی درد

    Threaded View

    1. #3
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      با چندی از دوستان همین چندی پیش نشسته بودیم و دختری که تازه من و یکی از دوستان آنجا آشنا بودیم نیز میان
      ما بود. گفتگوها به راه‌های گوناگونی بیراهه میرفتند ولی تا اندازه‌ای بالایی پیرامون کنترل احساس‌ها
      و روش‌هایِ NLP و به نام آشنا و ناآشنای دیگری بودند که در این زمینه کاربرد دارند و هرکس از دانسته‌ها و تجربه‌های خود میگفت.

      در این جمع که هرکدام از پیش‌زمینه‌هایِ بسیار گوناگونی نیز میآمدند و من تنها کسی بودم که نگرشی بیشتر از همه مادّه‌گرایانه داشتم,
      پرسش همین جُستار را به میان آوردم که بسیار خوب, بیایید بیانگاریم یک قرص جادویی (یا دانشیک, بسته به سلیقه) در دست است که
      با خوردن آن هرگونه دردی, برای نمونه درد مرگ نزدیکی برای همیشه و بی هیچگونه بازگشتی درجا از میان خواهد رفت. آیا اکنون آنرا خواهید خورد؟

      پاسخ‌های گیرایی آنجا بودند, و پاسخ دختر نامبرده نیز بی هیچگونه درنگی «آری» بود. از این داستان کمتر از چندی میگذرد که همین امشب
      همان دختر به من زنگ زد و از درگذشت ناگهانی پدرش خبر داد. پس از گفتگو و همدردی و دلداری دادن, ناگهان این را به میان آورد که آیا با
      بهره‌گیری از بهمان ترفند من که در گفتگوی آن روز به میان آمده بود, آیا میتواند از دردناکی مرگ پدرش بکاهد و آنرا از میان بردارد, و پاسخ من این
      بود که آری, بی هیچ گمانی میتواند, ولی آیا براستی میخواهد که دردناکی مرگ پدرش را با یک ترفند ذهنی از میان بردارد؟ و پاسخ او اینبار, با اندیشیدنی بسیار کوتاه «نه» بود.

      چیستی درد اینجا پرسمان گیرایی‌ست. بیشتر کسانیکه با پرسش این جُستار روبرو میشوند پاسخ خودشان را در نگاه نخست «آری» میبابند,
      و براستی هم چرا کسی باید خودخواسته پذیرای درد و اندوه باشد؟ ولی در کُنش بسیاری از همانان شگفتارانه نزد خود میبینند که دارند «درد»
      را به «نبود درد» برمیگزینند! آیا این پادگویی و تناقض تنها برخاسته از فشار اجتماعی است؟ نمونه‌وار فرهنگ‌هایی یافت میشوند که مرگ را جشن میگیرند
      و به شادی میگذرانند. آیا کسی که در آن فرهنگ بزرگ شده, گرچه طبیعطا به اندوه دچار باشد, ولی آیا در کنش و در نبود فشاری اجتماعی روی سوگاری, این قرص را بسیار آسانتر نخواهد خورد؟

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      solo (06-27-2016),sonixax (06-24-2016)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 5
      واپسین پیک: 11-11-2013, 07:50 PM
    2. پاسخ: 72
      واپسین پیک: 10-26-2013, 02:02 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •