Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 417

    جُستار: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      صد سال پیش تصور چیزی مثل موبایل غیرممکن می‌نمود و خیلی زود شد، امروز
      هم اگر تصور اینکه بتوانیم سفرهای بین‌کهکشانی داشته باشیم، غیرممکن است
      و دقیقا به همین دلیل به این فناوری دست خواهیم یافت! به گمان من منطق
      این چیزی که شما گفتید و این چیزی که من می‌گویم یکی است. نمی‌توان
      اینطور حرف زد که چون فلان چیزی که قبلا تصور می‌کردیم نشدی است،
      خیلی زود شدنی شد، این چیزی که الان می‌گویم نشدنی است، به زودی
      شدنی خواهد شد. روابطی که بین مقدمه و نتیجه رعایت نمی‌شود
      منجر به این سفسطه می‌شود و در نتیجه ما باید هر آنچه که شما می‌گویید
      شدنی خواهد بود را باور بکنیم.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax
      دویس سال پیش تصور اینکه کسی بگوید اجی مجی لا ترجی و یک زن خوش اندام زیبا با کلی پول جلویت ظاهر شود باور نکردنی بود و تنها در حد و اندازه داستان! امروز هم کماکان این روند ادامه دارد!!!!
      باری دیگر, گرفتاری چیست, آیا میگویید هرگز نمیتوان هوشواره‌ای درست کرد که به اندازه‌یِ آدم هوشمند باشد؟

      نمونه‌یِ شترنگ در دنباله‌یِ کارهایی‌ست که رایانه‌ها میتوانند انجام دهند, نه چراغ جادو. اینکه رایانه‌ها امروز میتوانند بخوانند,
      بنویسند, ترجمه بکنند, شترنگ بازی کنند, راهیابی کنند و ... همه کارهایی میباشند که تا دویست سال پیش باورناپذیر
      بودند, پس به دنبال اینکه همین روند برون‌یافته (extrapolated) و گفته شود که رایانه‌ها میتوانند
      تصمیم‌هایِ باز بزرگتری نیز بگیرند و کارهای باز پیچیده‌تری نیز انجام دهند, یک فرجام‌‌یابی خردپذیر خواهد بود.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      خب که چه؟ به فرض که به هوشی در حد هوش انسان دست یابند، چه چیز باعث
      می‌شود که باور کنیم که همه‌ی اینها توانایی‌هایی اجرایی را نیز بدست آورده
      و با هماهنگی برای نابودی انسان‌ها دست به یکی خواهند کرد؟
      تکینگی فندین به هوش آدمی محدود نیست, زمانیکه یک هوشواره‌یِ بسیار نخستینی بتواند خود خودش
      را به اندازه‌یِ ناچیزی هم که شده, بهتر بسازد, آنگاه تکینگی فندین (technological singularity) رخ خواهد داد
      و هوشی که [ابر]هوشواره به آن دست خواهد یافت فراتر از هر آن چیزی‌ست که بتوان پنداشت.

      اینکه یک ابرهوشواره با هوشی بگوییم میلیارد‌ها میلیارد بار بیشتر از همه‌یِ آدمها روی
      هم, نتواند برای نمونه به توانایی‌هایِ اجرایی دست یابد باز گونه‌ای خودفریبی به شمار میرود.

      در گفتگو‌هایِ چند برگ پیش بنگرید, درباره‌یِ ساخت کنترل‌شده‌یِ
      ابرهوشواره‌ها در virtual box و چرایی ناشدنی بودن آن گفتگو شده بود.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      ببینید شما وقتی از تهدیدی جهانی سخن می‌گویید و در مورد اینکه ماشین‌هایی
      هوشمند، خطری بالقوه و جدی و قریب‌الوقوع برای انسان محسوب می‌شوند،
      باید مشخص کنید که «هوشمندی» به تنهایی چگونه می‌تواند علیه «انسان» طغیان
      کند؟ زیرساخت‌ها و ابزارهای عملیاتی و امکانات اجرایی را از کجا و چطور به دست خواهد آورد؟
      واقعا گمان می‌کنید که اگر ما یک ماشین سوپرهوشمند بسازیم، آنگاه نابودی بشر تضمین
      شده است؟
      سخن اینجا از پیدایش هوشواره‌ای که با انگیزه‌یِ کشتار آدمی پدید آمده باشند نبوده, بساکه
      سرکار @sonixax و @nifrondheim و چندی دیگر نزد خود پنداشته بودند که درباره‌یِ terminator دارد گفتگو میشود.

      نکته‌ای که آوردید ولی اینجا میتواند بدان پرداخت و آن اینکه, آیا پیدایش ابرهوشواره‌ای که هوشی بیشتر از آدمی داشته باشد خود به خود به معنای نابودی بشر است؟
      پاسخ به گمان بالا آری است و در کنار آن, در خواستنی‌ترین چهره‌یِ خود نیز, این قماری کور بر روی سرنوشت تک تک آدمها خواهد بود.

      که این خود پیش از هر چیز دیگر این پرسش را به میان میآورد که:

      چه کسی به پژوهشگران و دانشمندان این حق را بخشیده است که با سرنوشت تک تک آدمها دست به قمار بزنند؟


      و سپس سخن این میباشد که خب اکنون که میخواهد این قمار انجام بپذیرد, چه به دست میاید, چه نمیاید. که آنگاه, در اینجا و
      هتّا در این بررسی پسین نیز چیز چندان خواستنی‌ای بدست نمیاید جز اینکه اگر همه‌یِ دانشمندان و
      پژوهشگران و پژوهشگاه‌ها و دست‌اندرکاران دیگر در این زمینه بتوانند با دوراندیشی بسیار بسیار بالا و دقیق این هوشواره را
      پدید بیاورند و اگر این هوشواره از برنامه‌یِ خود هرگز تخطی نکند (!!) آنگاه میتواند در خدمت
      بشریت باشد و همه‌یِ آرزو‌هایِ بشر را درست بمانند همان غول چراغ جادو, به واقعیت بپیونداند.

      هر آینه, در نگاه منطقی و به دور از خودفریبی, این اگرها برآوردنی نمیباشند.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      هوشمندی زمانی خطری جهانی خواهد بود که اینها را داشته باشد:
      1- توانایی دسترسی به زیرساخت‌ها، منابع عظیم انرژی، تسلیحات و ... در سطح جهانی.
      2-داشتن روحیات تبهکارانه (در مورد هوش مصنوعی، باگ و حفره پیش‌بینی‌نشده)

      بگذارید بسیار ساده‌تر به این پرسمان بنگرید, اگر در بهترین و امیدوارانه‌ترین چهره نیز برنگریسته شود و انگاشته شود
      که هوشواره‌ها کورکورانه در خدمت بشریت خواهند بود, آنگاه برایند کار از این چند بیرون نمیتواند باشد:


      آ. تصمیم‌های بالاتر را هنوز آدمها خواهند گرفت, ولی هوشواره‌ها آنها را پیاده‌سازی خواهند کرد

      اندک شماری از سران و فندسالاران همه‌یِ قدرت را در دست خواهند داشت و میتوانند بر روی اینکه زندگی دیگران چگونه
      باشد با قدرتی تاکنون نادیده تصمیم بگیرند —> از دست رفتن همیشگی آزادی‌ها و کنترل روی سرنوشت خویشتن.



      ب. همه‌یِ تصمیم‌ها از روی پیچیدگی روزافزون جامعه‌هایِ بشری به ماشین‌ها واگذاشته خواهد شد

      ماشین‌ها روی سرنوشت تک تک آدمها فرمان خواهند راند و آینده‌یِ و سرنوشت آدمی در دستان ماشین جای خواهد گرفت.




      Industrial Society and its Future

      172. First let us postulate that the computer scientists succeed in developing intelligent machines that can do all things better than human beings can do them. In that case presumably all work will be done by vast, highly organized systems of machines and no human effort will be necessary. Either of two cases might occur. The machines might be permitted to make all of their own decisions without human oversight, or else human control over the machines might be retained.

      173. If the machines are permitted to make all their own decisions, we can't make any conjectures as to the results, because it is impossible to guess how such machines might behave. We only point out that the fate of the human race would be at the mercy of the machines. It might be argued that the human race would never be foolish enough to hand over all power to the machines. But we are suggesting neither that the human race would voluntarily turn power over to the machines nor that the machines would willfully seize power. What we do suggest is that the human race might easily permit itself to drift into a position of such dependence on the machines that it would have no practical choice but to accept all of the machines' decisions. As society and the problems that face it become more and more complex and as machines become more and more intelligent, people will let machines make more and more of their decisions for them, simply because machine-made decisions will bring better results than man-made ones. Eventually a stage may be reached at which the decisions necessary to keep the system running will be so complex that human beings will be incapable of making them intelligently. At that stage the machines will be in effective control. People won't be able to just turn the machine off, because they will be so dependent on them that turning them off would amount to suicide.

      174. On the other hand it is possible that human control over the machines may be retained. In that case the average man may have control over certain private machines of his own, such as his car or his personal computer, but control over large systems of machines will be in the hands of a tiny elite -- just as it is today, but with two differences. Due to improved techniques the elite will have greater control over the masses; and because human work will no longer be necessary the masses will be superfluous, a useless burden on the system. If the elite is ruthless they may simply decide to exterminate the mass of humanity. If they are humane they may use propaganda or other psychological or biological techniques to reduce the birth rate until the mass of humanity becomes extinct, leaving the world to the elite. Or, if the elite consists of soft-hearted liberals, they may decide to play the role of good shepherds to the rest of the human race. They will see to it that everyone's physical needs are satisfied, that all children are raised under psychologically hygienic conditions, that everyone has a wholesome hobby to keep him busy, and that anyone who may become dissatisfied undergoes "treatment" to cure his "problem." Of course, life will be so purposeless that people will have to be biologically or psychologically engineered either to remove their need for the power process or to make them "sublimate" their drive for power into some harmless hobby. These engineered human beings may be happy in such a society, but they most certainly will not be free. They will have been reduced to the status of domestic animals.

      175. But suppose now that the computer scientists do not succeed in developing artificial intelligence, so that human work remains necessary. Even so, machines will take care of more and more of the simpler tasks so that there will be an increasing surplus of human workers at the lower levels of ability. (We see this happening already. There are many people who find it difficult or impossible to get work, because for intellectual or psychological reasons they cannot acquire the level of training necessary to make themselves useful in the present system.) On those who are employed, ever-increasing demands will be placed: They will need more and more training, more and more ability, and will have to be ever more reliable, conforming and docile, because they will be more and more like cells of a giant organism. Their tasks will be increasingly specialized, so that their work will be, in a sense, out of touch with the real world, being concentrated on one tiny slice of reality. The system will have to use any means that it can, whether psychological or biological, to engineer people to be docile, to have the abilities that the system requires and to "sublimate" their drive for power into some specialized task. But the statement that the people of such a society will have to be docile may require qualification. The society may find competitiveness useful, provided that ways are found of directing competitiveness into channels that serve the needs of the system. We can imagine a future society in which there is endless competition for positions of prestige and power. But no more than a very few people will ever reach the top, where the only real power is (see end of paragraph 163). Very repellent is a society in which a person can satisfy his need for power only by pushing large numbers of other people out of the way and depriving them of THEIR opportunity for power.


      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (04-03-2016)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 2 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 2 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گزین‌گویه‌ها
      از سوی Theodor Herzl در تالار هماندیشی
      پاسخ: 691
      واپسین پیک: 05-11-2015, 03:20 PM
    2. پاسخ: 18
      واپسین پیک: 09-01-2012, 04:16 PM
    3. اندر نکات امنیتی در ساخت ویلاگ
      از سوی Russell در تالار رایانه، اینترنت، تلفن‌های همراه
      پاسخ: 12
      واپسین پیک: 01-09-2012, 01:11 PM
    4. سفری به پناهگاه جیمز باندی ویکی‌لیکس!
      از سوی Dariush Rahazad در تالار دانش و فندآوری
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 12-17-2010, 08:27 AM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •