آغازگر جُستار
قال نقی (ع): حکایت اسلامی که در حجاز ظهور کرد و پارسیانی که خود را طلایه دار آن میدانند حکایت شمقدر است که بادی رها میکند و عفیر که با افتخار میگوید من بودم! من بودم!
*****************************
ابوداروین در باب خلقت زرافه اینطور مینویسد:
روزی امام نقی که در ایمان دچار شک و تردید شده بود، یک گاو و یک پلنگ و یک شتر از بازار خرید. آنها را کشت و قطعه قطعه کرد و خوب کوبید و مخلوط کرد. سپس ماده تولید شده را سه قسمت کرده و هر قسمت را بر قله کوهی گذاشت و سپس بلند فریاد کشید:"شتر گاو پلنگ".
از کتاب:خدمات متقابل اسلام و جنگل-استاد شهید طهارتی
*****************************
صحابه ای بیشعور و گستاخ نزد امام رسید و از ایشان خواست تا کروی بودن زمین را توسط قران اثبات کند. امام دست را لای بیضتین برد و دعایی خواند تا دستش تطهیر گردد ، سپس همان دست را به لای قران برده و تلاوت کرد:
«رب المشرقینِ و رب المغربین» (الرحمن/17)
(پروردگار دو مشرق و دو مغرب)
در این هنگام بر خلاف انتظار امام که منتظر بود صحابه خشتک بدست به بیابان فرار کند ، صحابه سر جای خودش ایستاد و تلاوت کرد:
«رب السماوات و الارض و ما بینهما و رب المشارق»
(پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو ست و پروردگار مشرق ها»
و پرسید: آخر 2 تا مشرق داریم یا بیشتر از 2 تا ؟
امام که غائظ گیجه گرفته بود ، ناگهان عصبانی شده و چهره ی نورانیشان شبیه ترول گردید و دست به ذولنقار برد تا او را به دو قسمت نامساوی تقسیم کند که صحابه با شوکر برقی به امام زد و گریخت.
****************************
آيا مي‌دانستيد برخي از اصحاب به جاي اينكه يك پنجم مال و اموالشان را به امام نقي به عنوان سهم امام پبردازند، مبلغ ناچيزي را به شمقدر ميدادندو او نيز مي‌رفت با تهديد و چاقوكشي
تاريخ نقوي و فتنه‌ي شمقدر شرخر
****************************
روزي حسنین از جايي عبور مي کردند، مشاهده فرمودند که پيرمردي با لباسی سفید و عجیب در حال تیمم کردن است اما اشتباه تیمم می کند، در اين حال، حسنین با سرعت هر چه تمام تر نزد پيرمرد آمدند و گفتند: اي پيرمرد! ما دو نفر تیمم می کنیم و شما تماشا کنيد و بعد قضاوت کرده و بگوييد آيا تیمم کدام يکي از ما بهتر است!
سپس حسنین آستین ها را بالا زده،بدون این که فرصت حرف زدن به پیرمرد را بدهند مراسم تیمم گیری را به سرعت اجرا کردند.
پیرمرد با اضطراب نگاهی به حسنین انداخت و گفت: اما من تیمم نمی کردم! من برای آزمایش خاک به این منطقه اعزام شدم.
پاسخ با گفت‌آورد