چیزی به نام آزادی مطلق در کار نیست, در جنگل و در طبیعت سبز هم آزادی مطلقی در کار نبوده و نیست.
آزادی ولی مرز دارد و مرز آزادی در جامعهیِ تکنولوژیک در ابعادی (گُستراهایی) که اهمیت دارند
روز به روز کمتر شده و در ابعادی که هیچ اهمیت سرنوشتسازی ندارند, روز به روز بیشتر میشود.
برای نمونه, امروزه کس آزاد است هر آنجور که میپسندد لباس بپوشد, با هر آن کس و به هر آن
شیوهای که دوست دارد سکس داشته باشد, هر جور آهنگی میخواهد گوش بدهد, هر جا میخواهد سفر کند و .. و...
هر آینه, هنگامیکه سخن از آزادیهایِ راستین و معنادار میروند, آزادیهایی که در آینده و سرنوشت آدمی
نقش دارند, برای نمونه اینکه چه جنگافزارهایی ساخته بشوند یا نشوند, ابزارهای کنترل مغز ساخته بشوند یا چگونه از آنها
بهرهبردار بشود, کس از هیچگونه آزادیای برخوردار نیست و نمیتواند برخوردار باشد, بسادگی و با بهرهگیری از همانندیِ پیکر
خود آدمی, درست همانجور که که اگر هر یاخته بخواهد خودسر و خودرای باشد, پیکر آدمی در کوتاهترین زمان از هم فروخواهد
پاشید و گرفتار سرطان و هزار و یک بیماری دیگر خواهد شد, بهمینسان در ابرسازوارهیِ تکنولوژیک آزادی و خودرایی آدمها, که
همان یاختههایِ این ابرسازواره باشند, نمیتواند هرگز نمود بیابد و چه اگر نیز بیابد, در کوتاهترین زمان به فروپاشی خود ابرسازواره خواهد انجامید.
ویرایش از سوی Mehrbod : 02-16-2016 در ساعت 08:24 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
این همان چیزی است که من گفتم، تکنولوژی هایی که پتانسیل سو استفاده دارند غیر قابل اجتناب دموکراتیزه خواهند شد، در این صورت تنها نظارت و غیره هستند که نمیگذارند اوضاع از کنترل خارج شود. شما آزاد هستید، تا جایی که در راکتور اتمی شخصیتان بمب کثیف نسازید. انتظار زیادی است؟هم اکنون همان وضع که توصیف کردید هست، هر روز سیستم ایمنیتان با میلیون ها سلول سرطانی درگیر میشود، اما کار به مرگ نمیکشد.هنوز هم منتظر توضیحتان در مورد ابزارهای کنترل مغز هستم.
I am a degenerate
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن
* طول عمر آدمی براه فندآوری افزوده نشده است. آمارهایی که در این زمینه میآورند از این ترفند کهنه
بهره میگیرند که میانگین دو پراکندگی ناهمگون را همگون جا میزنند. برای نمونه, پراکندگی هوش یک پراکندگی
بهنجار (gaussian) میباشد, ولی پراکندگی دارایی از گونهیِ نابهنجار. در اینجا میانگین این دو پراکندگی یک
معنا را نمیدهد, زیرا ب.ن. اگر میانگین هوش هزار تن را بگیریم, هوش یک تن نمیتواند بیشتر از ٩٩٩ تن دیگر
روی هم باشد, ولی در پراکندگی دارایی, یک تن میتواند بیشتر از ٩٩٩ تن دیگر بر روی هم درآمد داشته باشد.
طول عمر آدمی در پیشاتمدّن نیز از گونهیِ دیگری پراکندگی است و میانگین آن باز
معنایی یکسان نمیدهد. در گذشته مرگ و میر بسیار بالایی در نوزادان بوده است, ولی آن
شماری که از این بازهیِ بازدارنده رد میشدهاند طول عمر کمابیش یکسانی با آدم امروزین داشتهاند.
+
طول عمر
سخن شما دربارهیِ اینکه مرگ و میر کودکان تفاوتی در آمار نمیدهد نادرست است.
بایستی بنگرید که در سنجش طول زندگانی ما دو فاکتور داریم:
١- maximum life-span
٢- average life-span
که آوردیم, فاکتور یکم کمابیش یکسان بوده است — این فاکتور از دهها هزاران سال پیش تا امروز کمابیش یکسان بوده است— ولی
فاکتور دوم یکسان نیست, زیرا امروزه آمار مرگ و میر نوزادان بسیار پایین آمده است و هنگام میانگینیابی این به چشم میاید.
نمونهوار, اگر آمار ما به دو تن که هر دو ١٠٠ سال زندگی میکنند کوتاه شود, در گذشته یکی از ایندو در همان نوزادی میمرده (بگوییم
در ٢ سالگی) و میانگین آن ازینرو درمیاید ٥١ سال, ولی در دومی میانگین خواهد بود ١٠٠ سال (= ترفند تردستانهای که زدهاند).
در سوی دیگر, داشتن دیرای زندگانی بالاتر و امنیت فراوان هنگامیکه ما کنترلی بر روی زندگی و
سرنوشت امان نداریم و به تراز جانوران خانگی فروکاستهایم از دیدگاه بسیاری (و خود من) بیارزش است.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Nilftrondheim (03-06-2016)
تشکر میکنم از علم و منطق شما که در حد منکران گرمایش جهانی است، این هم از امید به زندگی بر پایه سن برای شما:
Life Expectancy — Our World in Data
برای اطفال یک ساله، از 1845 تا 2011 از 47.5 تا 81 افزایش یافته است. حتی 1845 هم ناف انقلاب صنعتی است، برای امید به زندگی شکارچی-گردآورنده یک ساله به قدرت تخیل قویتان رجوع کنید.
قبلا بقیه ده ها بار گفته اند چرا کنترل بشر امروز بیشتر است، فکر نمیکنم گفتن من تاثیری بر شما داشته باشد. اما نکته جدید اینکه خواستن کنترل بیشتر بر زندگی از آرمان های انارکوسوسیالیستی شما سرچشمه میگیرد، نه فندستیزی. فرافکنی نکنید. من شما را به چپ-تر دعوت میکنم.
I am a degenerate
درست است, ولی آیا نوشته را خواندید؟
چُنانکه گفته شد, میانگین چیزی سراسر جدا از بیشینه (maximum) است, در پیشاتمدّن آمار مرگ و میر
میان نوزادان بسیار بالا است, ولی میانگین بیشینهیِ عمر (maximum life-span) کمابیش با آدم امروزین یکسان است.
نوزاد ≠ بچه (طفل)
در حقیقت, با پیشرفت فندآوری از کیفیت ژنها نیز تاکنون تنها کاسته شده است, زیرا برای نمونه در پیشاتمّدن
نوزادی که با بیماری قند زاده میشده بختی برای فرازیست نداشته و پا به کودکی و بزرگسالی
نمیگذاشته (ازینرو میانگین عمر پایین), ولی امروز بسیاری از بیماریها به روشهایِ درمان و کنترل شده, جوریکه
کس تا پایان زندگی خود وابسته به این دارو یا آن دارو باشد, راه خود را به استخر ژنی و پراکنش خود, میگشایند.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
دقیقا هم همین کار را کردم! میفرمودید افزایش امید به زندگی به خاطر کاهش مرگ ومیر نوزادان است، که با حذف آن هنوز هم میبینیم که افزایش وجود دارد.
اینکه واکسیناسیون و پزشکی به مردنی اجازه زیست و زاد ولد داده اند از توطئه های تکنولوژی نیست، با من باشد نمیگذارم کسی بدون Embryo Selection توله بیندازد.
I am a degenerate
اخلاقیات دوگانه
در چهار اکتبر, در پایانهایِ سال ٢٠١٣ یک بالگرد ارتشی آمریکایی از فراز زمینهایِ ییلاقی نزدیک جلالآباد افغانسان پرواز میکرد. در یک دهکده, آنجورکه CNN و دیگر
سرچشمههایِ خبری گزارش دادهاند, پنج تن که برای خودشان بیرون نشسته اند «تا از گرمای جانسوز دمی آسوده باشند», در چشم بر هم زدنی قربانی تیراندازیهایِ
بالگرد شده و جان میسپارند. یک سخنگوی NATO تازش را یک «عملیات از پیش برنامهریزی شده دقیق» مینامد و میافزاید که گزارشهایِ آغازین از "نبود
هرگونه مرگ و میر شهروندی" خبر میدهند. مسئولان محلی هر آینه میگویند که هر پنج کشته شهروندان ساده, و دو تن از آنان کودک بودهاند.
«ما همچنان داریم وضعیت را بررسی میکنیم», Will Griffin سرهنگ آمریکایی میگوید.
در یک چشم بر هم زدن, یک سرباز کارکشته و ناشناس آمریکایی, یک آدمکش حرفهای, با کاربُرد یکی از پیشرفتهترین ماشینافزارهای
تکنولوژیک بر روی زمین, مرگ بیشتری را از همهیِ آنچه تئودور کازینسکی در ١٧ سال از چنانکه-میگویند, حملات تروریستی اش, رقم میزند.
بروشنی همهیِ جزئیات و شرایط بر ما روشن نیستند و به احتمال بالا هرگز نخواهند بود. ولی این چه دربارهیِ احساس جمعی ما میگوید, هنگامیکه
سخن از مرگ پنج تن در افغانسان میرود و هیچگونه یا واکنش اخلاقیِ بسیار اندکی برانگیخته میشود, و کشته شدن سه تن — که واپسین آن ٢٠
و اندی سال پیش باشد — سر و صدای اعتراضهای محکومآمیزانه و پر از خشم را درمیآورد. چگونه است که پذیرفته است اگر نهاد مسئول
آدمکشی باشد, ولی کس نه؟ خلبانی ماشه را کشیده, ولی احتمالا تصمیم کشتن ازسوی ماموری خود پدافند-نامیدهیِ تنها و ناشناس بالادست
آمده است. ولی هنگامیکه یک کس همچون کازینسکی — یک ناشناس و خود پدافند-نامیده و ناشناس دیگر, کسیکه خردورزیده و دوراندیشانه
بیمی سهمگین در تیررس به خود, به طبیعت و به همهیِ آدمی میبیند — باید همچون قاتلی روانی و روانپریش به تصویر کشیده بشود.
اگر نه هیچ چیز دیگر, اخلاقیات دستکم باید پیوستگی داشته باشد. زندگی ارزشمند است, چنانکه بیشتریان میگویند: همهیِ کشتارها
نادرستاند, ولی اگر باید, میتوانند, تحت شرایطی بسیار استثنایی و کمیاب, توجیهپذیر باشند. کشته شدن پنج افغان بیهوده,
دلبخواه و بسختی دفاعناپذیر است; براستی هیچ از مرگ آنان بدست نیامده. کُنشهای کازینسکی در سوی دیگر, هر اندازه اسفناک که
بخواهند بوده باشند, یکراست به چاپ آرماننامهیِ بدنام او, و به چرخیدگی چشمان جامعه به سوی پرسمان تکنولوژی انجامیدند.
On the Question of Technological Slavery: A Reply to Campbell and Lipkin The Wildernist
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)